آل سعود از قبیلۀ عربِ بنوحنیفه است که قبیله ای مسیحی بود و در قرن پنجم میلادی در مرکز عربستان جایگیر شده بود. این خاندان با قبیلۀ پیامبر یعنی قریش نسبتی ندارد. سعودیها پیش از گرویدن به مذهب اهل سنت از نوع وهّابی، پیرو فرقۀ خوارج بودند که جهاد را رُکن ششم اسلام میشمردند. در آغاز اسلام نیز مدتی به مُسَیْلِمة یا مُسَیْلِمة کذّاب گرویده بودند که در سال دهم هجری در نجد ادعای پیامبری کرد.
چندی پیش کنگرۀ آمریکا لایحه ای را به تصویب رساند که به خانوادههای قربانیان عملیات تروریستی 11 سپتامبر اجازه میدهد برضد عربستان سعودی شکایت کنند. احتمال میدهند افرادی وابسته به رژیم آن کشور در آن عملیات دست داشته اند. از همین رو، خانوادههای قربانیان میتوانند از دولت آن کشور درخواست غرامت کنند. باراک اوباما روز جمعه 23 سپتامبر آن مصوبه را وتو کرد. اما سنای آمریکا چهارشنبۀ گذشته 28 سپتامبر وتوی رئیس جمهوری آمریکا را باطل کرد. از آن جا که 15 تن از 19 تروریست آن عملیات از اتباع آن کشور بودند، بعضی از مقامات بلند پایۀ آمریکا نظام سعودی و علمای وهّابی را برانگیزندۀ آن حملات میدانند. با نگاهی به تاریخچۀ آل سعود شاید بهتر بتوان استواری یا نااستواری چنین ادعایی را سنجید.
نسب خاندان سَعود به سعود بن محمد آل مُقرِن میرسد. او از سال 1720 تا 1725 میلادی حکمرانِ واحۀ دَرعیة در فلات نجد در 20 کیلومتری شمال شرقی ریاض بود. پسر او، محمد بن سعود بن محمد آل مُقرِن، پس از پیمانی که با محمد بن عبدالوهاب، واعظ نجد، بست نخستین دولت سعودی را در سال 1744 میلادی در واحۀ دَرعیة بنیان گذاشت. دَرعیة در آن زمان جزو مناطق انگشتشُمارِ شبه جزیرۀ عربستان بود که از قلمرو امپراتوری عثمانی و دایرۀ نفوذ شریفِ مکه بیرون مانده بودند.
طایفۀ آل مُقرِن یکی از دو طایفۀ بزرگ قبیلۀ بنوحنیفه بود. طایفۀ دیگر آن قبیله آل وَطبان نام داشت که پیش از طایفۀ آل مُقرِن بر واحۀ دَرعیة چیره شده بود، اما در سال 1720 سعود بن محمد آل مُقرِن آن طایفه را از قدرت برکنار و از دَرعیة بیرون راند. قبیلۀ عربِ بنوحنیفه در اصل قبیله ای مسیحی بود که در قرن پنجم میلادی در مرکز عربستان جایگیر شده بود. آن قبیله در سال 634 میلادی یعنی دو سال پس از درگذشت پیامبر، تسلیم خالد بن ولید، یکی از فرماندهان جنگاور قبیلۀ قریش، شد و اسلام آورد و در سالهای 1446 تا 47 میلادی در دَرعیة سُکنیٰ گزید.
پس از مرگ سعود بن محمد در سال 1725، یکی از بازماندگانِ طایفۀ آل وَطبان به نام زِید بن مُرخان قدرت را در دَرعیة به دست گرفت. اما محمد بن سعود در سال 1727 او را برانداخت و کشت، و در سال 1744 با بستن پیمان دَرعیة با محمد بن عبدالوهّاب، چنان که گفته شد، پایههای نخستین دولت سعودی را استوار کرد و دیری برنیامد که قدرتش را بر سراسر نجد گسترانید. آل سعود با قبیلۀ پیامبر یعنی قریش نسبتی ندارد و پیش از گرویدن به مذهب اهل سنت، چنان که عبدالوهّاب آن را تبلیغ میکرد، دنباله رو فرقۀ خوارج بود که جهاد را رُکن ششم اسلام میشمردند. در آغاز اسلام نیز مدتی به مُسَیْلِمة یا مُسَیْلِمة کذّاب گرویده بود که در سال دهم هجری در نجد ادعای پیامبری کرد.
با پیمان دَرعیة سعودیها به زور شمشیر و به نیروی آموزههای وهّابی نخست بر نجد و رفته رفته بر سراسر شبه جزیرۀ عربستان و در آغاز قرن نوزدهم بر مکه و مدینه حاکم شدند. آنان در سال 1801 به شهر کربلا تاختند، بسیاری از شیعیان را در کوچه و بازار کشتند، گنبد حرم امام حسین را ویران کردند و جواهرات حرم را به غارت بردند. در سال 1803 نیز به شهر طائِف در حجاز تاختند، مردان شهر را کشتند و زنان و کودکان را به اسارت بردند. آنان در مکه و مدینه نیز به اماکن مقدس بیحرمتی کردند. عثمانیها برای سرکوبی آنان چندین بار به عربستان لشکر کشیدند و سرانجام در سال 1818 امیرِ آل سعود را همراه امام سلیمان، نوۀ عبدالوهّاب، در دَرعیة دستگیر و روانۀ استانبول کردند و هر دو را در آنجا کشتند. دیگر رهبران دینی و سیاسی سعودیان را نیز تبعید کردند و بدینسان، به حیات نخستین دولت سعودی پایان دادند. اما نتوانستند خاندان سعودی را یکسره از میان بردارند و جلو پیشروی وهّابیت را بگیرند.
دومین دولت سعودی را تُرکی بن عبدالله، فرزند آخرین امیر سعودی، که از دست عثمانیها جان بدر برده بود، در سال 1824 در ریاض تشکیل داد. او توانست بر سرزمینهای از دست رفته جز حجاز و امارت جَبَل شَمَّر که به دست دودمان آل رشید افتاده بود، دست یابد. این دولت را نیز عثمانی ها در سال 1891 به دست آل رشید برانداختند. آل سعود ناگزیر به کویت، که تحتالحمایۀ بریتانیا بود، پناهنده شد. در ژانویۀ سال 1902 در کویت یکی از جوانان آن خاندان به نام عبدالعزیز بن عبدالرحمن به گشودن نجد همت گماشت و بیدرنگ به ریاض تاخت و آن شهر را از آل رشید پس گرفت و تا سال 1913 بر سراسر نجد چیره شد. در ماه مه 1914 عثمانیها فرمانروایی عبدالعزیز را بر نجد پذیرفتند و او را در مقام «والی نجد» به رسمیت شناختند. در جنگ جهانی دوم عبدالعزیز به بریتانیاییها نزدیک شد و در سال 1915 با آنان پیمان همکاری بست و همچنان به گشودن سرزمینهای دیگر شبه جزیرۀ عربستان ادامه داد.
عبدالعزیز در 22 سپتامبر 1932 با یکپارچه کردن نجد و حجاز پادشاهی عربستان سعودی را بنیان گذاشت. در تاریخها از او زیر دو عنوانِ ملک عبدالعزیز و ابن سعود یاد میکنند. او در نوامبر 1953 در 78 سالگی درگذشت. آل سعود از چندین طایفه تشکیل شده است. جمعیت خاندان را هرگز اعلام نمیکنند. «شورای بیعت» که پس از درگذشت هر پادشاه جانشین او را تعیین میکند، در سال 2006 تشکیل شده است. این شورا 35 عضو دارد که همۀ طایفههای آل سعود را نمایندگی میکنند. ده سال پیش، چهار هزار شاهزادۀ سعودی میتوانستند مدعی سلطنت بشوند. آنان شاهزادههای سلطنتی اند.
آل سعود 20 هزار شاهزادۀ دیگر نیز دارد که به آنان شاهزادههای خونی میگویند. همۀ شاهزادهها حقوق ماهانه میگیرند که بر حسب پیوند نزدیک یا دور آنان با خاندان حاکم تعیین میشود. میزان قدرت طایفهها و شاهزادهها را از اهمیت استراتژیکی مقامهاشان میتوان فهمید. از همین رو، طایفهها و شاهزادههای آل سعود گاه میتوانند دست به کارهایی بزنند که خود صلاح میدانند.
چندی پیش کنگرۀ آمریکا لایحه ای را به تصویب رساند که به خانوادههای قربانیان عملیات تروریستی 11 سپتامبر اجازه میدهد برضد عربستان سعودی شکایت کنند. احتمال میدهند افرادی وابسته به رژیم آن کشور در آن عملیات دست داشته اند. از همین رو، خانوادههای قربانیان میتوانند از دولت آن کشور درخواست غرامت کنند. باراک اوباما روز جمعه 23 سپتامبر آن مصوبه را وتو کرد. اما سنای آمریکا چهارشنبۀ گذشته 28 سپتامبر وتوی رئیس جمهوری آمریکا را باطل کرد. از آن جا که 15 تن از 19 تروریست آن عملیات از اتباع آن کشور بودند، بعضی از مقامات بلند پایۀ آمریکا نظام سعودی و علمای وهّابی را برانگیزندۀ آن حملات میدانند. با نگاهی به تاریخچۀ آل سعود شاید بهتر بتوان استواری یا نااستواری چنین ادعایی را سنجید.
نسب خاندان سَعود به سعود بن محمد آل مُقرِن میرسد. او از سال 1720 تا 1725 میلادی حکمرانِ واحۀ دَرعیة در فلات نجد در 20 کیلومتری شمال شرقی ریاض بود. پسر او، محمد بن سعود بن محمد آل مُقرِن، پس از پیمانی که با محمد بن عبدالوهاب، واعظ نجد، بست نخستین دولت سعودی را در سال 1744 میلادی در واحۀ دَرعیة بنیان گذاشت. دَرعیة در آن زمان جزو مناطق انگشتشُمارِ شبه جزیرۀ عربستان بود که از قلمرو امپراتوری عثمانی و دایرۀ نفوذ شریفِ مکه بیرون مانده بودند.
طایفۀ آل مُقرِن یکی از دو طایفۀ بزرگ قبیلۀ بنوحنیفه بود. طایفۀ دیگر آن قبیله آل وَطبان نام داشت که پیش از طایفۀ آل مُقرِن بر واحۀ دَرعیة چیره شده بود، اما در سال 1720 سعود بن محمد آل مُقرِن آن طایفه را از قدرت برکنار و از دَرعیة بیرون راند. قبیلۀ عربِ بنوحنیفه در اصل قبیله ای مسیحی بود که در قرن پنجم میلادی در مرکز عربستان جایگیر شده بود. آن قبیله در سال 634 میلادی یعنی دو سال پس از درگذشت پیامبر، تسلیم خالد بن ولید، یکی از فرماندهان جنگاور قبیلۀ قریش، شد و اسلام آورد و در سالهای 1446 تا 47 میلادی در دَرعیة سُکنیٰ گزید.
پس از مرگ سعود بن محمد در سال 1725، یکی از بازماندگانِ طایفۀ آل وَطبان به نام زِید بن مُرخان قدرت را در دَرعیة به دست گرفت. اما محمد بن سعود در سال 1727 او را برانداخت و کشت، و در سال 1744 با بستن پیمان دَرعیة با محمد بن عبدالوهّاب، چنان که گفته شد، پایههای نخستین دولت سعودی را استوار کرد و دیری برنیامد که قدرتش را بر سراسر نجد گسترانید. آل سعود با قبیلۀ پیامبر یعنی قریش نسبتی ندارد و پیش از گرویدن به مذهب اهل سنت، چنان که عبدالوهّاب آن را تبلیغ میکرد، دنباله رو فرقۀ خوارج بود که جهاد را رُکن ششم اسلام میشمردند. در آغاز اسلام نیز مدتی به مُسَیْلِمة یا مُسَیْلِمة کذّاب گرویده بود که در سال دهم هجری در نجد ادعای پیامبری کرد.
با پیمان دَرعیة سعودیها به زور شمشیر و به نیروی آموزههای وهّابی نخست بر نجد و رفته رفته بر سراسر شبه جزیرۀ عربستان و در آغاز قرن نوزدهم بر مکه و مدینه حاکم شدند. آنان در سال 1801 به شهر کربلا تاختند، بسیاری از شیعیان را در کوچه و بازار کشتند، گنبد حرم امام حسین را ویران کردند و جواهرات حرم را به غارت بردند. در سال 1803 نیز به شهر طائِف در حجاز تاختند، مردان شهر را کشتند و زنان و کودکان را به اسارت بردند. آنان در مکه و مدینه نیز به اماکن مقدس بیحرمتی کردند. عثمانیها برای سرکوبی آنان چندین بار به عربستان لشکر کشیدند و سرانجام در سال 1818 امیرِ آل سعود را همراه امام سلیمان، نوۀ عبدالوهّاب، در دَرعیة دستگیر و روانۀ استانبول کردند و هر دو را در آنجا کشتند. دیگر رهبران دینی و سیاسی سعودیان را نیز تبعید کردند و بدینسان، به حیات نخستین دولت سعودی پایان دادند. اما نتوانستند خاندان سعودی را یکسره از میان بردارند و جلو پیشروی وهّابیت را بگیرند.
دومین دولت سعودی را تُرکی بن عبدالله، فرزند آخرین امیر سعودی، که از دست عثمانیها جان بدر برده بود، در سال 1824 در ریاض تشکیل داد. او توانست بر سرزمینهای از دست رفته جز حجاز و امارت جَبَل شَمَّر که به دست دودمان آل رشید افتاده بود، دست یابد. این دولت را نیز عثمانی ها در سال 1891 به دست آل رشید برانداختند. آل سعود ناگزیر به کویت، که تحتالحمایۀ بریتانیا بود، پناهنده شد. در ژانویۀ سال 1902 در کویت یکی از جوانان آن خاندان به نام عبدالعزیز بن عبدالرحمن به گشودن نجد همت گماشت و بیدرنگ به ریاض تاخت و آن شهر را از آل رشید پس گرفت و تا سال 1913 بر سراسر نجد چیره شد. در ماه مه 1914 عثمانیها فرمانروایی عبدالعزیز را بر نجد پذیرفتند و او را در مقام «والی نجد» به رسمیت شناختند. در جنگ جهانی دوم عبدالعزیز به بریتانیاییها نزدیک شد و در سال 1915 با آنان پیمان همکاری بست و همچنان به گشودن سرزمینهای دیگر شبه جزیرۀ عربستان ادامه داد.
عبدالعزیز در 22 سپتامبر 1932 با یکپارچه کردن نجد و حجاز پادشاهی عربستان سعودی را بنیان گذاشت. در تاریخها از او زیر دو عنوانِ ملک عبدالعزیز و ابن سعود یاد میکنند. او در نوامبر 1953 در 78 سالگی درگذشت. آل سعود از چندین طایفه تشکیل شده است. جمعیت خاندان را هرگز اعلام نمیکنند. «شورای بیعت» که پس از درگذشت هر پادشاه جانشین او را تعیین میکند، در سال 2006 تشکیل شده است. این شورا 35 عضو دارد که همۀ طایفههای آل سعود را نمایندگی میکنند. ده سال پیش، چهار هزار شاهزادۀ سعودی میتوانستند مدعی سلطنت بشوند. آنان شاهزادههای سلطنتی اند.
آل سعود 20 هزار شاهزادۀ دیگر نیز دارد که به آنان شاهزادههای خونی میگویند. همۀ شاهزادهها حقوق ماهانه میگیرند که بر حسب پیوند نزدیک یا دور آنان با خاندان حاکم تعیین میشود. میزان قدرت طایفهها و شاهزادهها را از اهمیت استراتژیکی مقامهاشان میتوان فهمید. از همین رو، طایفهها و شاهزادههای آل سعود گاه میتوانند دست به کارهایی بزنند که خود صلاح میدانند.