ماجرای مسمومیت دانشآموزان نهم آذر ماه از شهر قم آغاز شد و تا امروز دلایلی زیادی برای آن در افکارعمومی مطرح شد اما در این ماجرا چه نشانه هایی وجود دارد؟
ماجرا در هنرستان دخترانه محله یزدانشهر استان قم و با اعلام مسمومیت ۱۸ دختر دانشآموز مدرسه نور در نهم آذرماه سال جاری، آغاز شد.
تنگینفس و بیحسی در عضلات دست و پا علائم دخترانی بود که در این مدرسه دچار مسمومیت شدند اما ماجرا تمام نشد؛ مجددا ۱۳ روز بعد در همین مدرسه ۵۱ دانشآموز دچار مسمومیت شدند و در ادامه در تاریخهای ۱۹ آذر، ۲۶ دی، ۸، ۱۰، ۱۲، ۱۶، ۱۷، ۲۳، ۲۵، ۲۶ و ۳۰ بهمن و ۲، ۳، ۶، ۷ و ۸ اسفند در بیش از ۳۰ مدرسه از استانهای مختلف کشور این رخداد، گزارش شد.
سینا قربانی تحلیلگر مسایل رسانه در رابطه با نشانههای موجود در موضوع مسمومیت دانشآموزان میگوید: از زمان آغاز رخداد اول یعنی در تاریخ نهم آذرماه رسانههای خارجی فارسی زبان شروع به انگارهسازی و جهتدهی فکری-رفتاری با موضوع مسمومیت دانشآموزان کردند.
او افزود: این رسانهها با جمع کردن واکنشهای مشترک در رابطه با موضوع مسمومیت دانشآموزان به دنبال ایجاد دردهای مشترک هستند تا جایی که از طریق برخی از عناصر خود در فضای مجازی بر روی کلید واژه "درد مشترک" با خبر جعلی درگذشت مرحومه فاطمه رضایی بر اثر "مسمومیت"محتوا، کلید واژه و جهتدهی فکری تولید کردند.
این کارشناسارشد مطالعات رسانه، ادامه داد: در هفتم اسفند، درگذشت دانشآموز ۱۱ ساله به نام فاطمه رضایی در قم و انتشار خبری جعلی از سوی رسانههای ضدایرانی تحت عنوان فوت فاطمه رضایی بر اثر مسمومیت در مدرسه، مسئله مسمومیت را در افکارعمومی تشدید کرد و به کمک رباتهای خارجی هشتگ #فاطمه_رضایی نیز برای ساعاتی در توییتر و رسانههای اجتماعی ترند شد و از سوی دیگر شبکههای ماهوارهای فارسی زبان از جمله سعودینشنال تمرکز برنامههای خود را به سمت جانباختن این دختر ۱۱ ساله در پی مسمومیت هدایت کردند، اما با مصاحبه پدر این دختر و تشریح اصل ماجرا مبنی بر اینکه مرحومه رضایی ۳ هفته پیش از این اتفاقات اصلا در مدرسه حضور نداشت، ماجرا تا حدودی در افکارعمومی فروکش کرد، اما میتوان گفت خبر جعلی حریف بیش از خبر اصلی برجسته شد و باعث تشدید نگرانی ذهنی خانوادهها بلااخص در قم شد. اما به هر حال دشمن نتوانست مرحومه رضایی را بعنوان مهسا امینی دوم بعنوان سوژه خود برای اهداف عملیات روانی استفاده کند و شکست خورد.
مصاحبههای متعدد و ضعف در اطلاعرسانی
سینا قربانی افزود: پیش از اینکه وارد بحث احتمال خرابکاری توسط سرویسها و احتمال اختلال روانشناختی تبدیلی شویم باید گفت که متاسفانه اظهارنظرهای بدون استناد و توجه نکردن به شیوههای اقناع مخاطبان در چنین مواقعی لطمات سنگینی را به افکارعمومی وارد میکند.
او گفت: اظهارنظرهای مسئولان در استانهای مختلف به دلیل پراکندگی در اظهار نظر، عدم ارائه مستندات کافی، مصاحبه در زمان نامناسب از جمله دلایلی بود که رسانههای دشمن توانستند با جمعآوری، پردازش و تولید محتوا بر اساس پازل بندی خود بر تشدید نگرانیها در جامعه و شکل دهی درد مشترک اقدام عملیاتی نمایند.
از سرویس اطلاعاتی خارجی تا اختلال تبدیلی
این کارشناس ارشد مسایل رسانه، گفت: به نظر میرسد مسمومیت دانشآموزان با چند مبدا وجود دارد، اما شیوع آن بر اساس اختلال روانشناختی "هیستری تبدیلی" امکانپذیر است.
قربانی با اشاره بر نشانههای موجود از جمله تمرکز رسانههای ضدایرانی از روز اول شروع مسمومیت، انتشار گسترده اخبار جعلی با موضوع مسمومیت، تمرکز بر تولید محتواهای گرافیکی و نقاشی دیجیتال با هدف ایجاد درد مشترک و نهایتا درک مشترک بر اساس فلشگذاری ادراکی و رفتاری، کشف نشدن عامل یا عاملین ایجاد مسمومیتهای اولیه، احتمال عملیات سرویس اطلاعاتی خارجی یا گروهکی را محتمل برشمرد و افزود: احتمال اینکه سرویسی مسمومیت را با مبدا چند شهر آغاز کرده باشد و سپس از طریق رسانههای جمعی و اجتماعی و عملیاتهای رباتی بر اثر اضطرابات و ادراکات "ترس" که پیشتر ایجاد کرده است وضعیت اختلال تبدیلی در بین دانشآموزان به وجود آمده باشد نیز محتمل است.
این کارشناس ارشد رسانه به یکی از دروغهای رسانههای ضدایرانی در موضوع مسمومیت دانشآموزان در مازندران اشاره کرد و گفت: بیبیسی فارسی نهم اسفند ماه در گزارشی مدعی شد که در تاریخ ۱۳ آذر دانشآموزان یک مدرسه شبانه روزی در مرکز استان مازندران دچار مسمومیت شدند و برای اثبات این ادعا دروغ خود به مصاحبه پیشین هلال احمر مازندران استناد کرد و تکذیب فرماندار ساری را واهی برشمرد در صورتی که گزارشگر این رسانه فارسی زبان خارجی با پنهان سازی عمدی به اصل موضوع و دلیل این مسمومیت که خرابی شوفاژخانه مدرسه بود اشاره نکرد و تلاش کرد تا انتشار گاز بر اثر خرابی شوفاژخانه مدرسه روستایی در چهاردانگه ساری را به موضوع مسمومیتهای قم و بروجرد ارتباط دهد.