جرقههای اولیه وهابیت
عوامل شکلگیری فرقه وهابیت مانند برخی از فرقههای دیگر، ریشه در مبانی و عملکرد رهبران و بنیانگذاران آن دارد. بر این اساس لازم است مبانی و عملکرد بنیانگذار این فرقه بررسی شود.
این فرقه منسوب به "محمد بن عبدالوهاب" از مردم "نجد" است که در سال 1115 هجری قمری در شهر عُیینه متولد شد.
وهابیت. بنیانگذار وهابیت. محمد ابن عبدالوهاب
پدرش در آن شهر قاضی بود و وی از کودکی به مطالعه کتابهای تفسیر و عقاید و حدیث سخت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدر خود که از علمای حنبلی بود آموخت. محمد بن عبدالوهاب از آغاز جوانی، بسیاری از اعمال مذهبی مردم "نجد" را زشت میشمرد.
او در سفری که به زیارت خانه خدا رفته بود، بعد از انجام مناسک حج به مدینه رفت و در آنجا با توسل مردم به پیامبر که نزد قبر حضرت انجام میدادند، مخالفت کرد. سپس به "نجد" برگشت و از آن جا به بصره رفت و مدتی در آن شهر ماند و با بسیاری از اعمال مردم آن شهر نیز مخالفت کرد. مردم بصره وی را از شهر خود بیرون کردند. در این هنگام که 1139 هجری بود، پدرش عبدالوهاب از "عیینه" به "حریمله" انتقال یافت. وی با پدرش همراه شد و کتابهایی را نزد پدر فرا گرفت و به انکار عقاید مردم "نجد" پرداخت. به این مناسبت میان او و پدرش نزاع و جدال در گرفت. همچنین بین او و مردم "نجد" منازعات سختی رخ داد و این امر چند سال دوام یافت. در سال 1153 پدرش از دنیا رفت و وی پس از مرگ پدر علناً به اظهار عقاید خود پرداخت و قسمتی از اعمال مذهبی مردم را انکار کرد. جمعی از مردم حریمله از وی پیروی کردند و کار وی شهرت یافت. وی از شهر حریمله به شهر عینیه رفت. رئیس شهر عیینه در آن وقت عثمان بن حمد بود. عثمان عقاید شیخ را پذیرفت و او را گرامی داشت و قول داد که او را یاری کند.
محمد بن عبدالوهاب معتقد بود تمام مطالبی که پس از قرن سوم هجری به اسلام افزوده شده جعلی است و بایستی از این مذهب حذف شود. این دیدگاه به یک پالایش اساسی در مذهب سنی اعتقاد داشت. عبدالوهاب بعد از اینکه به دلیل مواضع خود از مدینه اخراج شد به شمال شرقی نجد رفته و خاندان سعودی را پیرو باورهای خود کرد و این باعث شد تا وهابیت از نظر سیاسی متحد دودمان سعودی بشود.
تسلط وهابیت بر عربستان
شیخ سعودی متقاعد شد که وظیفه مذهبی آنها به راه انداختن جنگ مقدسی علیه تمام انواع دیگر اسلام است. سعودیها بر تمامی نجد مسلط شده، مکه و مدینه را اشغال کرده، به کربلا در عراق حملهور شدند و تقریباً تمام شبهجزیره عربستان به جز یمن به تسلط آنها در آمد. سلطان عثمانی که عربستان را تابع خود میدانست، با کمک گرفتن از حاکم مصر نخستین حکومت وهابی را در سال ۱۸۱۸ ساقط کرد، اما آنها تحت رهبری فیصل اول دوباره احیا شده و حکومت خود را تا حدودی بازیابی کردند ولی بار دیگر و این بار به دست خاندان رشیدیه از شمال عربستان از قدرت کنار رفتند. در ۱۸۸۴ ریاض از کنترل آنها خارج شد و در ۱۸۸۹ به کویت پناهنده شدند. در قرن بیستم سومین مرحله احیای وهابیت با موفقیتهای ملک عبدالعزیز فرا رسید که در سال ۱۹۰۲ ریاض را تصرف کرد و تا سال ۱۹۳۲ با بازپسگیری تقریباً تمام مناطق از دست رفته موفق شد تا حکومت پادشاهی عربستان سعودی را بنیانگذاری کند و از آن زمان تسلط سیاسی و مذهبی وهابیت بر شبهجزیره عربستان تضمین شد.
وهابیت. ملک عبدالعزیز پایه گذار وهابیت در عربستان
اعتقادات و عقاید وهابی ها
پیروان وهابیت خود را «موحدون» میخوانند؛ نامی که از تأکید آنها بر وحدت مطلق خداوند (اصل توحید) برگرفته شده است. آنها هر عملی را که دلالتکننده به شرک (چند خدایی) بدانند مانند زیارت قبور و تقدیس برخی افراد ممنوع میشمارند. آنها تأکید زیادی بر معانی ظاهری قرآن و حدیث و پایهگذاری دولتی اسلامی بر اساس فقه اسلامی دارند. در کاربرد معاصر وهابیت به امور متعددی اطلاق میشود، از جمله: سلفیگری، جهادگری، اعتقادات و اعمال دینی رایج در عربستان سعودی، تفسیر تحتاللفظی قرآن و سنت و تعابیری از اسلام که به جای توجه به معنا به صحت آداب و رسوم تأکید دارند و به طور کلی هر نوع جنبش مقاومتی که اسلام یا اصطلاحات اسلامی را به عنوان مرجع خود معرفی میکند.
وهابیت. تکفیری. سلفی گری
چنین نگرشی به عمل تکفیر منجر میشود که بنا بر آن هر کسی که با تفسیر آنها از اسلام موافق نباشد کافری دانسته میشود که باید با او جهاد کرد. به این ترتیب این دیدگاه معرف تفسیری از اسلام شمرده میشود که به طور ویژه فاقد تحمل و مداراست.
رهبران وهابیت
از چهرههای مطرح وهابیت میتوان به عبدالعزیز بن باز مفتی پیشین عربستان و شیخ عبدالعزیز آل الشیخ، مفتی کنونی عربستان اشاره کرد.
شرط ورود به آیین وهابیت چیست؟
احمد زینى دحلان مفتى مکّه مکرّمه در این زمینه مینویسد: اگر چنانچه کسى به مذهب وهّابیّت در مىآمد و قبلا حج واجب انجام داده بود «محمّد بن عبدالوهّاب» به وى میگفت: باید دوباره به زیارت خانه خدا بروى چون حج گذشته تو در حال شرک صورت گرفته است و به کسى که میخواست وارد کیش وهّابیّت شود میگفت: پس از شهادتین باید گواهى دهى که در گذشته کافر بودهاى و پدر و مادر تو نیز در حال کفر از دنیا رفتهاند و همچنین باید گواهى دهى که علماء بزرگ گذشته کافر مردهاند و جالب این که اگر چنانچه گواهى نمیداد، وى را میکشتند. بله! او بر این باور بود که تمام مسلمانان در طول دوازده قرن گذشته کافر بودهاند و هرکسى را که از مکتب وهّابیّت پیروى نمیکرد او را مشرک دانسته و خون و مال او را مباح میکرد.
اصول و عقاید وهابیت
وهابیها معتقدند که هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که اموری را ترک کند، از جمله اینکه: به هیچ یک از رسولان و اولیا توسّل نجوید. هر کس اقدام به این کار کند، مشرک میباشد. از این رو وهابیان زیارت قبر پیامبر و ائمه (ع) را جایز نمیدانند و معتقدند هر کس از پیامبر طلب شفاعت کند، مانند این است که از بتها شفاعت خواسته است.
وهابیت. سلفی گری. تکفیری
از مسائل دیگری که وهابیان درباره آن حساسیت خاصی دارند، تعمیر قبور و ساختن بنا روی قبر پیامبر و اولیای الهی و صالحان است. برای نخستین بار این مسئله را "ابن تیمیه" و شاگرد معروف او "ابی القیم" عنوان کرد و بر تحریم ساختن بنا و لزوم ویرانی آن فتوا دادهاند. بر همین اساس سعودیها هنگامی که در سال 1344 هجری بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلط پیدا کردند، به فکر افتادند که برای تخریب مشاهد و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر مستمسکی به دست آورند و اقدام کنند وهابیان بر این باورند که مسلمانان در طی قرون گذشته، از آیین اسلام منحرف شدهاند و در دین خدا بدعتهایی نهادهاند که با شرع اسلام مخالف است. بر این اساس باید از اصولی که پیامبر (ص) تعیین کرده است، پیروی نمود.
بنا بر عقاید وهابیان، هیچ کس حق ندارد به رسول خدا سوگند یاد کند و از الفاظی مانند: به حق محمد و... استفاده کند؛ زیرا قسم خوردن به دیگران و درخواست حاجت از غیر خداوند با آیات قرآن منافات دارد: "فلا تدعوا مع الله احد"
آنها همچنین معتقدند: تشییع جنازه و سوگواری حرام است؛ زیرا ارواح اموات کاری نمیتوانند بکنند و در امور دنیوی و اخروی نمیتوانند دخالت داشته باشند. وهابیان معتقدند القابی را که بر عزت و احترام دلالت دارند، در مورد انسانها نباید به کار برد و ناصواب است؛ زیرا احترام و تعظیم تنها شایسته خداوند است.
وهابیت. تکفیری. سلفی گری
وهابیون به جنگ با دیگر فرقهها و مذاهب اسلامی معتقد هستند و مدعیاند باید به آیین وهابیت در آیند، یا جزیه بدهند. از این رو همیشه مسلمانان دیگر را به کفر متهم نموده، اموال و نوامیس بقیه را حلال میدانند. آنان میگویند که هر کس مرتکب گناه کبیره شود، کافر است.
عوامل شکلگیری فرقه وهابیت مانند برخی از فرقههای دیگر، ریشه در مبانی و عملکرد رهبران و بنیانگذاران آن دارد. بر این اساس لازم است مبانی و عملکرد بنیانگذار این فرقه بررسی شود.
این فرقه منسوب به "محمد بن عبدالوهاب" از مردم "نجد" است که در سال 1115 هجری قمری در شهر عُیینه متولد شد.
وهابیت. بنیانگذار وهابیت. محمد ابن عبدالوهاب
پدرش در آن شهر قاضی بود و وی از کودکی به مطالعه کتابهای تفسیر و عقاید و حدیث سخت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدر خود که از علمای حنبلی بود آموخت. محمد بن عبدالوهاب از آغاز جوانی، بسیاری از اعمال مذهبی مردم "نجد" را زشت میشمرد.
او در سفری که به زیارت خانه خدا رفته بود، بعد از انجام مناسک حج به مدینه رفت و در آنجا با توسل مردم به پیامبر که نزد قبر حضرت انجام میدادند، مخالفت کرد. سپس به "نجد" برگشت و از آن جا به بصره رفت و مدتی در آن شهر ماند و با بسیاری از اعمال مردم آن شهر نیز مخالفت کرد. مردم بصره وی را از شهر خود بیرون کردند. در این هنگام که 1139 هجری بود، پدرش عبدالوهاب از "عیینه" به "حریمله" انتقال یافت. وی با پدرش همراه شد و کتابهایی را نزد پدر فرا گرفت و به انکار عقاید مردم "نجد" پرداخت. به این مناسبت میان او و پدرش نزاع و جدال در گرفت. همچنین بین او و مردم "نجد" منازعات سختی رخ داد و این امر چند سال دوام یافت. در سال 1153 پدرش از دنیا رفت و وی پس از مرگ پدر علناً به اظهار عقاید خود پرداخت و قسمتی از اعمال مذهبی مردم را انکار کرد. جمعی از مردم حریمله از وی پیروی کردند و کار وی شهرت یافت. وی از شهر حریمله به شهر عینیه رفت. رئیس شهر عیینه در آن وقت عثمان بن حمد بود. عثمان عقاید شیخ را پذیرفت و او را گرامی داشت و قول داد که او را یاری کند.
محمد بن عبدالوهاب معتقد بود تمام مطالبی که پس از قرن سوم هجری به اسلام افزوده شده جعلی است و بایستی از این مذهب حذف شود. این دیدگاه به یک پالایش اساسی در مذهب سنی اعتقاد داشت. عبدالوهاب بعد از اینکه به دلیل مواضع خود از مدینه اخراج شد به شمال شرقی نجد رفته و خاندان سعودی را پیرو باورهای خود کرد و این باعث شد تا وهابیت از نظر سیاسی متحد دودمان سعودی بشود.
تسلط وهابیت بر عربستان
شیخ سعودی متقاعد شد که وظیفه مذهبی آنها به راه انداختن جنگ مقدسی علیه تمام انواع دیگر اسلام است. سعودیها بر تمامی نجد مسلط شده، مکه و مدینه را اشغال کرده، به کربلا در عراق حملهور شدند و تقریباً تمام شبهجزیره عربستان به جز یمن به تسلط آنها در آمد. سلطان عثمانی که عربستان را تابع خود میدانست، با کمک گرفتن از حاکم مصر نخستین حکومت وهابی را در سال ۱۸۱۸ ساقط کرد، اما آنها تحت رهبری فیصل اول دوباره احیا شده و حکومت خود را تا حدودی بازیابی کردند ولی بار دیگر و این بار به دست خاندان رشیدیه از شمال عربستان از قدرت کنار رفتند. در ۱۸۸۴ ریاض از کنترل آنها خارج شد و در ۱۸۸۹ به کویت پناهنده شدند. در قرن بیستم سومین مرحله احیای وهابیت با موفقیتهای ملک عبدالعزیز فرا رسید که در سال ۱۹۰۲ ریاض را تصرف کرد و تا سال ۱۹۳۲ با بازپسگیری تقریباً تمام مناطق از دست رفته موفق شد تا حکومت پادشاهی عربستان سعودی را بنیانگذاری کند و از آن زمان تسلط سیاسی و مذهبی وهابیت بر شبهجزیره عربستان تضمین شد.
وهابیت. ملک عبدالعزیز پایه گذار وهابیت در عربستان
اعتقادات و عقاید وهابی ها
پیروان وهابیت خود را «موحدون» میخوانند؛ نامی که از تأکید آنها بر وحدت مطلق خداوند (اصل توحید) برگرفته شده است. آنها هر عملی را که دلالتکننده به شرک (چند خدایی) بدانند مانند زیارت قبور و تقدیس برخی افراد ممنوع میشمارند. آنها تأکید زیادی بر معانی ظاهری قرآن و حدیث و پایهگذاری دولتی اسلامی بر اساس فقه اسلامی دارند. در کاربرد معاصر وهابیت به امور متعددی اطلاق میشود، از جمله: سلفیگری، جهادگری، اعتقادات و اعمال دینی رایج در عربستان سعودی، تفسیر تحتاللفظی قرآن و سنت و تعابیری از اسلام که به جای توجه به معنا به صحت آداب و رسوم تأکید دارند و به طور کلی هر نوع جنبش مقاومتی که اسلام یا اصطلاحات اسلامی را به عنوان مرجع خود معرفی میکند.
وهابیت. تکفیری. سلفی گری
چنین نگرشی به عمل تکفیر منجر میشود که بنا بر آن هر کسی که با تفسیر آنها از اسلام موافق نباشد کافری دانسته میشود که باید با او جهاد کرد. به این ترتیب این دیدگاه معرف تفسیری از اسلام شمرده میشود که به طور ویژه فاقد تحمل و مداراست.
رهبران وهابیت
از چهرههای مطرح وهابیت میتوان به عبدالعزیز بن باز مفتی پیشین عربستان و شیخ عبدالعزیز آل الشیخ، مفتی کنونی عربستان اشاره کرد.
شرط ورود به آیین وهابیت چیست؟
احمد زینى دحلان مفتى مکّه مکرّمه در این زمینه مینویسد: اگر چنانچه کسى به مذهب وهّابیّت در مىآمد و قبلا حج واجب انجام داده بود «محمّد بن عبدالوهّاب» به وى میگفت: باید دوباره به زیارت خانه خدا بروى چون حج گذشته تو در حال شرک صورت گرفته است و به کسى که میخواست وارد کیش وهّابیّت شود میگفت: پس از شهادتین باید گواهى دهى که در گذشته کافر بودهاى و پدر و مادر تو نیز در حال کفر از دنیا رفتهاند و همچنین باید گواهى دهى که علماء بزرگ گذشته کافر مردهاند و جالب این که اگر چنانچه گواهى نمیداد، وى را میکشتند. بله! او بر این باور بود که تمام مسلمانان در طول دوازده قرن گذشته کافر بودهاند و هرکسى را که از مکتب وهّابیّت پیروى نمیکرد او را مشرک دانسته و خون و مال او را مباح میکرد.
اصول و عقاید وهابیت
وهابیها معتقدند که هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان مگر این که اموری را ترک کند، از جمله اینکه: به هیچ یک از رسولان و اولیا توسّل نجوید. هر کس اقدام به این کار کند، مشرک میباشد. از این رو وهابیان زیارت قبر پیامبر و ائمه (ع) را جایز نمیدانند و معتقدند هر کس از پیامبر طلب شفاعت کند، مانند این است که از بتها شفاعت خواسته است.
وهابیت. سلفی گری. تکفیری
از مسائل دیگری که وهابیان درباره آن حساسیت خاصی دارند، تعمیر قبور و ساختن بنا روی قبر پیامبر و اولیای الهی و صالحان است. برای نخستین بار این مسئله را "ابن تیمیه" و شاگرد معروف او "ابی القیم" عنوان کرد و بر تحریم ساختن بنا و لزوم ویرانی آن فتوا دادهاند. بر همین اساس سعودیها هنگامی که در سال 1344 هجری بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلط پیدا کردند، به فکر افتادند که برای تخریب مشاهد و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر مستمسکی به دست آورند و اقدام کنند وهابیان بر این باورند که مسلمانان در طی قرون گذشته، از آیین اسلام منحرف شدهاند و در دین خدا بدعتهایی نهادهاند که با شرع اسلام مخالف است. بر این اساس باید از اصولی که پیامبر (ص) تعیین کرده است، پیروی نمود.
بنا بر عقاید وهابیان، هیچ کس حق ندارد به رسول خدا سوگند یاد کند و از الفاظی مانند: به حق محمد و... استفاده کند؛ زیرا قسم خوردن به دیگران و درخواست حاجت از غیر خداوند با آیات قرآن منافات دارد: "فلا تدعوا مع الله احد"
آنها همچنین معتقدند: تشییع جنازه و سوگواری حرام است؛ زیرا ارواح اموات کاری نمیتوانند بکنند و در امور دنیوی و اخروی نمیتوانند دخالت داشته باشند. وهابیان معتقدند القابی را که بر عزت و احترام دلالت دارند، در مورد انسانها نباید به کار برد و ناصواب است؛ زیرا احترام و تعظیم تنها شایسته خداوند است.
وهابیت. تکفیری. سلفی گری
وهابیون به جنگ با دیگر فرقهها و مذاهب اسلامی معتقد هستند و مدعیاند باید به آیین وهابیت در آیند، یا جزیه بدهند. از این رو همیشه مسلمانان دیگر را به کفر متهم نموده، اموال و نوامیس بقیه را حلال میدانند. آنان میگویند که هر کس مرتکب گناه کبیره شود، کافر است.