🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

نامه ابوعباس از زندان: آزادی نخواستم؛ بزنید این بی‌همه‌چیزها را

بیش از ٥٦٠ روز از اسارت محمدرضا نوری به دست آمریکایی‌ها می‌گذرد و این نامه‌ای است که این سرباز وطن، ٦ ماه پیش در زمان عملیات وعده صادق ۱ در بند اسارت نوشته بود.

به گزارش پایگاه خبری بوعلی ؛ متن نامه محمدرضا نوری (ابوعباس) که ٦ ماه پیش در زمان عملیات وعده صادق ۱ در اسارت نیروهای آمریکایی نوشته بود، به شرحی است که ملاحظه می‌کنید:

بسم الله قاصم الجبارین

فرماندهان عزیز و دلاور اسلام، سلامی، حاجی‌زاده، قاآنی، فلاح‌زاده، آقاسید و دیگر فرماندهان شجاع کشورم

سلام علیکم

دستتون رو می‌بوسم.

خستگی تمام این ۳۹۰ روز اسارت از تنمان به دَر شد.

دیشب اولین شبی بود که آرام خوابیدم.

احساس ذلتی که در تمام این روزها، دشمن سعی داشت برم تحمیل کند، با غرش موشک‌ها به احساس سربلندی و افتخار تبدیل شد. این همان شیری است که همه انتظار داشتند و برای شنیدن صدای غرش‌اش دلتنگ بودند.

چقدر شیرین بود وقتی حتی داعشی‌ها به سراغم آمدند و تبریک گفتند.

نمیدانید چه احساس خوبی بود وقتی داعـ.شی‌ها از خیانت حکام عرب می‌گفتند و از مردانگی ایران و شیعیان.

یکی از بی‌شرف‌ترین و حقیرترین زندان‌بان‌ها که هر روز با بی‌احترامی و طعنه و کنایه‌هایش آزارم می‌داد به سراغم آمد، مخفیانه بهم گفت: مبارکتون باشه، نوش جونتون، مردونه زدید.

آقایان، فرماندهان

دمتون گرم که امید خیلی از مظلومان جهان، به خصوص اسرا که داشت به نا امیدی تبدیل می‌شد را با صدای این موشک‌ها زنده کردید.

یکی از اسرا که هیچ در بساط نداشت غیر از چند کلوچه و شکلات، همه را با چه ذوقی پخش می‌کرد و صلوات می‌فرستاد و من با چه ذوقی اشک می‌ریختم با دیدن این صحنه.

به قول عراقی‌ها: گواکم الله، بزنید و سربلندمان کنید

آزادی نخواستیم، فقط بزنید این بی‌همه چیزها رو

الله ینصرکم و یقویکم و یسدد رمیکم

سیصد و نَودمین روز اسارت

یا علی مدد

ابوعباس



نوشته شده توسط Correspondent: Ali Bagheri Kakash
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

🌐 پایگاه خبری بوعلی 🌐

نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ
متولد 1996 در MIS ، خبرنگار و روزنامه نگار
شناسه الکترونیکی ثبت ملی محتوای دیجیتال( کد شامد): 1-1-765329-64-0-1
در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند و روح ها پرواز میکنند و میروند به بهشت؛ اما در جنگ نرم، اگر خدای نکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، و روح‌ ها میروند به قعر جهنم؛ فرقش این است؛ لذا این خیلی خطرناک‌تر است.
نوشتن، یک عمل هنرى است ؛زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست

🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻

💮بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💮

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ‌سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
لَا إِکْرَ‌اهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥٦﴾
اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُ‌وا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹

بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات
logo-samandehi پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر سعید جلیلی

بیش از ٥٦٠ روز از اسارت محمدرضا نوری به دست آمریکایی‌ها می‌گذرد و این نامه‌ای است که این سرباز وطن، ٦ ماه پیش در زمان عملیات وعده صادق ۱ در بند اسارت نوشته بود.

به گزارش پایگاه خبری بوعلی ؛ متن نامه محمدرضا نوری (ابوعباس) که ٦ ماه پیش در زمان عملیات وعده صادق ۱ در اسارت نیروهای آمریکایی نوشته بود، به شرحی است که ملاحظه می‌کنید:

بسم الله قاصم الجبارین

فرماندهان عزیز و دلاور اسلام، سلامی، حاجی‌زاده، قاآنی، فلاح‌زاده، آقاسید و دیگر فرماندهان شجاع کشورم

سلام علیکم

دستتون رو می‌بوسم.

خستگی تمام این ۳۹۰ روز اسارت از تنمان به دَر شد.

دیشب اولین شبی بود که آرام خوابیدم.

احساس ذلتی که در تمام این روزها، دشمن سعی داشت برم تحمیل کند، با غرش موشک‌ها به احساس سربلندی و افتخار تبدیل شد. این همان شیری است که همه انتظار داشتند و برای شنیدن صدای غرش‌اش دلتنگ بودند.

چقدر شیرین بود وقتی حتی داعشی‌ها به سراغم آمدند و تبریک گفتند.

نمیدانید چه احساس خوبی بود وقتی داعـ.شی‌ها از خیانت حکام عرب می‌گفتند و از مردانگی ایران و شیعیان.

یکی از بی‌شرف‌ترین و حقیرترین زندان‌بان‌ها که هر روز با بی‌احترامی و طعنه و کنایه‌هایش آزارم می‌داد به سراغم آمد، مخفیانه بهم گفت: مبارکتون باشه، نوش جونتون، مردونه زدید.

آقایان، فرماندهان

دمتون گرم که امید خیلی از مظلومان جهان، به خصوص اسرا که داشت به نا امیدی تبدیل می‌شد را با صدای این موشک‌ها زنده کردید.

یکی از اسرا که هیچ در بساط نداشت غیر از چند کلوچه و شکلات، همه را با چه ذوقی پخش می‌کرد و صلوات می‌فرستاد و من با چه ذوقی اشک می‌ریختم با دیدن این صحنه.

به قول عراقی‌ها: گواکم الله، بزنید و سربلندمان کنید

آزادی نخواستیم، فقط بزنید این بی‌همه چیزها رو

الله ینصرکم و یقویکم و یسدد رمیکم

سیصد و نَودمین روز اسارت

یا علی مدد

ابوعباس

Correspondent: Ali Bagheri Kakash

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی