محمد فرخی یزدی در سال ۱۲۶۸ در یزد متولد شد و با دادن شعارهایی مثل زنده باد مشروطه زنده باد آزادی باعث شد تا حاکم یزد دستور دوختن لب و دهان او را بدهد.
محمد فرخی یزدی در سال ۱۲۶۸ در یزد متولد شد و جزء شاعران آزادیخواه کشور در زمان خود محسوب میشد و مدتی نماینده مجلس در زمان خود بود.
وی مسئولیتهایی از قبیل: تاسیس حزب، مدیرمسئولی چندین روزنامه و انتشاردیوانهای مختلف شعر را از در کارنامه خود دارد.
فرخی یزدی قبل از تحصیل در نانوایی کار میکرد و همیشه افتخارش این بود که یک دهقان زاده بوده که بعدها به مدرسه انگلیسیها در یزد رفت و در آن مدرسه که ترویج کننده تفکر مسیحیت بود، شعر اعتراضی سرود که این دلیلی شد تا فرخی یزدی از آن مدرسه اخراج شود که اخراج وی از تحصیل در سن ۱۵ سالگی اتفاق افتاد و دیگر نتوانست ادامه تحصیل دهد.
وی در زمان حکومت ضیغم الدوله در یزد به رسم هر سال که شاعران در قلعه حکومتی حاضر میشدند و در مدح حکومت این حاکم مستبد شعر میسرودند، حاضر شد و با سرودن شعری انتقاد آمیز باعث شد که به زندان برود.
وی جزء شاعران آزادیخواه کشور در زمان خود محسوب میشد و مدتی نماینده مجلس در زمان خود بود و مسئولیتهایی از قبیل: تاسیس حزب، مدیرمسئولی چندین روزنامه و انتشاردیوانهای مختلف شعر را از در کارنامه خود دارد.
فرخی یزدی قبل از تحصیل در نانوایی کار میکرد و همیشه افتخارش این بود که یک دهقان زاده بوده است.
وی بعدها به مدرسه انگلیسیها در یزد رفت و در آن مدرسه که ترویج کننده تفکر مسیحیت بود، شعر اعتراضی سرود که این دلیلی شد تا فرخی یزدی از آن مدرسه اخراج شود که اخراج وی از تحصیل در سن ۱۵ سالگی اتفاق افتاد و دیگر نتوانست ادامه تحصیل دهد.
وی در زمان حکومت ضیغم الدوله در یزد به رسم هر سال که شاعران در قلعه حکومتی حاضر میشدند و در مدح حکومت این حاکم مستبد شعر میسرودند، حاضر شد و با سرودن شعری انتقاد آمیز باعث شد که به زندان برود که چند بیت اول این سروده چنین بوده است:
عید جم شدای فریدون خوبت ایران پرست
مستبدی خوی ضحاکی است این خونه زدست
حالیا کز سلم و تور انگلیس و روس هست
ایرج ایران سراپا، دستگیر و پای بست
به که از راه تمدن ترک بی مهری کنی
در ره مشروطه اقدام منوچهری کنی
برکنار شدن ضیغم الدوله از حکومت یزد
دکتر غلامرضا محمدی مشاور امور فرهنگی استاندار یزد با بیان اینکه بعد از سرودن این شعر ضیغم الدوله فرخی را به زندان فرستاد گفت: یک روز که ضیغم الدوله از زندان ملاقات میکرد فرخی یزدی این حاکم یزد را دید و با دادن شعارهایی مثل زنده باد مشروطه و زنده باد آزادی باعث شد تا حاکم یزد دستور دوختن لب و دهان او را بدهد و این باعث شد تا فرخی یزدی شاعر لب دوخته لقب بگیرد.
وی ادامه داد: بعد از این اتفاق فرخی با مضمون لب دوختن خود شعر سرود که باعث اعتراض آزادیخواهان شد و این حرکت برکناری ضیغم الدوله توسط وزیر کشور از حکومت یزد را در پی داشت.
ای دموکرات بت با شرف نوع پرست
که طرفداری ما رنجبران خوی تو هست
اندرین دوره که قانون شکنی دلها هست
گر زهم مسلک خویشت خبری نیست بدست
شرح این قصه شنو از دو لب دوخته ام
تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام
ضیغم الدوله چو قانون شکنی پیشه نمود
از همان پیشه خود ریشه خود تیشه نمود (شعر ادامه دارد)
این استاد دانشگاههای استان یزد افزود: بعد از برکنارشدن ضیغم الدوله، حاکم بعدی یزد بسیار از فرخی دلجویی کرد و دهانش را پر از اشرافی کرد و در این برهه فرخی یزدی دو ماه را در زندان بسر برد.
محمدی با توضیح اینکه فرخی بعدها به تهران رفت و روزنامه طوفان را تاسیس کرد بیان داشت: روزنامه طوفان بیش از ۱۵ بار توقیف شد که در تاریخ دوم شهریورماه ۱۳۰۰ اولین شماره این روزنامه چاپ و در سال ۱۳۰۷ آخرین شماره این روزنامه چاپ شد.
وی برای روزنامه خود قرائت خانه ایجاد کرد تا مردم بیشتر از شرایط کشور آگاه شوند.
دلیل گذاشتن اسم طوفان بر روزنامه فرخی یزدی
وی ادامه داد: این روزنامه با کلیشه سرخ که حاکی از انقلابی بودن و طرفداری از تودههای رنج دیده و دهقان بود تاسیس و همکاران فرخی در آن زمان حبیب یغمایی، سید فخرالدین شادمان، عبدالحسین هژیر، ملک الشعرای بهار، سید حسن علوی، عباس فاضلی وسید علی اکبر موسوی زاده بودند، همچنین فرخی یزدی مدتی را به عنوان نماینده مردم در مجلس آن زمان خدمت کرد.
این مقام مسئول افزود: علت گذاشتن اسم طوفان بر روی این روزنامه محیط طوفان زای آن زمان است که بارها فرخی گفته بود تا آرامش به ایران بر نگردد اسم روزنامه را تغییر نخواهم داد.
محمدی اظهار داشت: دراین روزنامه علیه خودکامگیهای قوام السلطنه مطالب اعتراضی زیادی چاپ شده است و سرمقالهای علیه رضا شاه در این روزنامه چاپ شده که باعث پناهنده شدن فرخی یزدی به سفارت روسیه شد، چون رضا شاه قصد کشتن این شاعر و روزنامه نگار را داشت، همچنین مطالب این روزنامه نگار یزدی باعث سقوط مشیرالدوله شد و مقالات زیادی نیز بر علیه احمد شاه توسط این روزنامه نگار به چاپ رسیده است که باعث شکایت احمد شاه قاجار از این روزنامه نگار آزادیخواه شد.
فرخی یزدی همسر و فرزندی نداشته است
محمد صادق زاده استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد با اشاره به اینکه فرخی یزدی تنها شاعری است که همه عمر خود را در راه مبارزه به سر برده است بیان کرد: فرخی یزدی همسر و فرزندی نداشته است فقط دو بار در زندگی یک بار بعد از انقلاب شوروی با سفر به این کشور و یک بار نیز در تهران به فکر ازدواج افتاد، اما هیچوقت ازدواج نکرد.
وی ادامه داد: فرخی یزدی برادر و خواهر داشته است، اما در حال حاضر هیچ اطلاعی از خانواده فرخی یزدی در دست نیست.این استاد دانشگاه افزود: دکتر یاحقی در کتاب جویبار لحظهها، فرخی یزدی را ثابت قدمترین شاعر در ادبیات فارسی نامیده است و دکتر یاحقی در همان کتاب نوشته فرخی شاعری است که جهان بینی ثابتی داشته است.
سبک اشعار و سرودههای فرخی یزدی
صادق زاده اظهار داشت: فرخی یزدی در یزد تحت تاثیر اندیشههای حزب دموکرات و حزب توده قرار گرفت و بعدها در تهران جمعیت طرفداران قانون را ایجاد کرد.
وی در پایان گفت: این شاعر در اشعارش، تلفیقی از ایران باستان باضافه اندیشههای دینی به همراه نوگرایی که همان سوسیالیست بوده است را ترکیب اشعارش کرده است و دیوانهای مختلفی را از خود در قالبهای مختلف شعری به یادگار گذاشته است و این شاعر در اشعارش به کاوه، جمشید، کیکاووس اشارات زیادی داشته است.
عالیه محرابی شاعر یزدی نیز با توصیف اینکه فرخی یزدی شاعری بوده است که درد مردم زمان خود را میشناخت گفت: فرخی یزدی در ژانر اعتراض در تمام اشعارش نگاه به جامعه داشت و فریاد زن درد مردم خودش بوده است.
وی افزود: امروز هم ژانر شعر اعتراض در حوزههای مختلف وجود دارد و شاعرانی با گفتن شعر اجتماعی که زیر مجموعه شعر اعتراضی است مسائل و مشکلات اجتماعی را بیان میکنند.
این شاعر یزدی اظهار داشت: این سوال مطرح میشود که اگر امروز فرخی یزدی بود نسبت به مسائل اطراف خود و شیطنتهای خارج از مرزها و دشمنان کشور چه واکنشی نشان میداد و قطعا او نسبت به این مسائل بی تفاوت نبود.
گفتنی است فرخی یزدی به دلیل توقیف روزنامه طوفان در برهههایی از روزنامههای متعدد با اسمهای دیگری نظیر روزنامههای آتش، آیینه افکار، پیکار وستاره شرق استفاده کرده است.
شایان ذکر است فرخی یزدی اواخر عمرش در کشور آلمان زندگی میکرد که با قول اینکه جانش به خطر نمیافتد به ایران برگشت، اما با یک بهانه کوچک به زندان رفت و از یک زندان به زندان دیگری، منتقل شد.
سرانجام فرخی یزدی در زندان شهربانی در سال ۱۳۱۸ توسط پزشک احمدی کشته و جسدش در مسگرآباد تهران دفن شد، ولی هیچگونه آرامگاهی از او باقی نمانده است.
فرخی یزدی شاعری است که یادش فقط در یادها مانده و مکانی وجود ندارد تا علاقهمندان او برای آزادی خواهی و تلاشها و خدمات این شاعر یادبودی برگزار کنند