سوریه در هفتههای اخیر بار دیگر شاهد اعتراضات شده و نقاط تمرکز این اعتراضات بعضا مطابق با نقشه آغاز التهابات این کشور در سال 2011 است. این پدیده بهطور ویژهای به درعا مربوط میشود که مشهور است بحران سوریه از این استان شروع شد.
بحران کنونی هرچند بر مسائل اقتصادی تمرکز دارد اما در خلال اغتشاشات صورت گرفته، احتمالا دروزیها در استان سویدا و حتی اهالی درعا خواهان استقلال شوند.
استقلال جنوب و محاصره دولت سوریه
اعتراضات اخیر بعد از حجم سنگینی از گرانیهای دلار و اوضاع بد برق بهلحاظ ظاهری شکل گرفت، ولی بهلحاظ باطنی، اصل داستان چیز دیگری است. در شرق سوریه و شمالشرق سوریه، قسد با تسلط بر این مناطق تقریبا اعلام خودمختاری کرده و آمریکا نیز از آن حمایت میکند. چنین حمایتی را واشنگتن از دروزیها و درها نیز به عمل خواهد آورد.
در جبل دروز این مساله ابعاد تاریخی دارد. بعد از تقسیمبندی فرانسه، جبل دروز تقریبا یک اقلیم بود ولی بعدها در قالب دولت واحد سوریه کمرنگ شد. هماکنون بحثهایی در استان سویدا شکل گرفته است که باید از سوریه جدا شویم، هرچند آن را بهصورت رسمی اعلام نکردهاند.
احتمال دارد اگر تحولات تشدید شوند آنها تا کمتر از یکماه دیگر این کار را انجام دهند. بخشی از دروزیها بیانیه داده و گفتهاند ما گرسنه نیستیم و مشکل برق و دلار نداریم. خواسته ما این است که زندانیان سیاسی آزاد بشوند و دولت تغییر کند. اما مطمئنا در یکماه دیگر از این قضیه صحبت خواهند کرد که ما باید از سوریه جدا شویم.
استان درعا که در مجاورت استان دروزینشین سویدا قرار دارد، نقطه شروع اعتراضات در سال 2011 بود و از این نقطه سوریه به آتش کشیده شد. آخرین استانی نیز که یکسالونیم پیش با دولت مرکزی مصالحه کرده و سلاحش را تحویل داد همین استان بود. درعاییها از سمت رژیمصهیونیستی حمایت میشوند و هنوز هم مسلح هستند و تنها سلاحهای سنگینشان را تحویل دادند و به اصطلاح با دولت در مصالحهاند ولی بهشدت معارضند و تحتتاثیر و نفوذ اسرائیل هستند و قطع به یقین این دو استان با هم اعلام جدایی خواهند کرد. اگر این اعلام جدایی صورت بگیرد، سوریه به محاصره کامل درمیآید یعنی از جنوب، بسته میشود و آمریکاییها قطعا این منطقه را در اختیار میگیرند. در شرق نیز آمریکاییها بخشی را در اختیار گرفته و درصدد فشار به بوکمال هستند. البته بسته شدن بوکمال هم خط قرمز ایران است. در شمال نیز ترکیه حضور دارد. اگر اعتراضات جنوب به نتیجه برسد، دولت سوریه از سمت شرق، شمال و جنوب در حالت محاصره قرار میگیرد.
رابطه معکوس بهبود وضعیت سوریه با قیمت دلار
روند شدید کاهش ارزش پول سوریه از زمانی تشدید شد که تقریبا دو سه ماه قبل سوریه به اتحادیه عرب بازگشت. از آن زمان ارزش پول سوریه بهشدت پایین آمد. دلار در اوج جنگ در سوریه چندان تغییری نداشت اما با هر بار پیروزی سوریه، ارزش دلار بالاتر رفت. این روند ادامه داشت تا زمان اعمال تحریم سزار. پس از اعمال این تحریمها، یکی از برهههای زمانی افزایش شدید قیمت دلار روی داد. ترکید. دلیل اصلی آن هم این بود که پول بیشتر تجار سوری در بانکهای لبنانی قرار داشت. بانکهای لبنان گفتند، ما تعطیل کردیم چرا؟ چون میدانستند تاجر سوری مراجعه میکند و میخواهد دلارش را به هوای تحریم سزاری که اتفاق افتاد، بیرون بکشد. تحریم سزار تقریبا سه الی چهار سال است که علیه سوریه به اجرا در میآید و در این مدت پول سوریه 1000 درصد کاهش ارزش داشته است. در این میان البته چاپ پول زیاد نیز نقش داشته است.
تحرکات تروریستها
تحرکات تروریستها به پایان نرسیده و همچنان متداول است. بهطور مثال یکی از این اتفاقاتی که اخیرا افتاده یک بخشی از احرارالشام، در پایگاه تنف آموزش میبینند؛ منطقهای که آمریکا بهطور مستقیم در آن پایگاه ایجاد کرده و آن را منطقه ممنوعه برای نزدیک شدن دیگران معرفی کرده است. در همین منطقه داعش نیز هستههای خاموش دارد. گروههای قدیمی دیگری مانند احرارالشام، مثل ارتش آزاد، مثل جبهه النصره، مجددا درحال احیا و آموزش در این منطقه هستند. درعاویها یا کسانی که اصلشان به درعا میرسد نیز در این خصوص فعالند و از سمت رژیمصهیونیستی حمایت میشوند. در کنار حمایت از تروریستها در گوشههای کشور، گروههای جدیدالتاسیسی در مرکز کشور در شهرهایی مانند حمص، مترصد بهرهبرداری از فضای ایجاد شده هستند تا بتوانند اوضاع را بههم بریزند.
مواجهه دولت با معترضان
دولت کماکان نسبت به تحولات جدید موضعگیری نکرده است. یکبار دولت در این باره سابقه اشتباه دارد. در ابتدای بحران سوریه در سال 2011 دولت سوریه بهخوبی درحال تعامل با برخی مخالفان بود که عدهای از داخل حزب بعث، روش سرکوب شدید را در پیش گرفته و وضعیت را تشدید کردند. بهدلیل وجود چنین سابقهای تاکنون مسئولان در بدنه دولت موضعگیری نداشتهاند. اقداماتشان به شکل غیرمستقیم بوده، مانند آنکه مقداری قیمت دلار پایین آمده است. اعتراضات مقداری فروکش کرده اما همچنان ادامه دارد. بهلحاظ امنیتی نیز مقابلهای صورت نگرفته است. مخالفان خیلی راحت اعتراضشان را میکنند و میروند. در خبرهای غیررسمی خودشان، میگویند ارتش دارد مردم را میکشد، ولی اصلا چنین چیزی نیست. حتی خبرگزاریهای رسمی معارضان و شبکههای صهیونیستی نیز چنین خبرهایی را منتشر نکردهاند. با این حال برخی کانالهای خبری مخالفان سوریه تاکید دارند که پلیس درحال برخورد با معترضان است.
وضعیت ادلب
تقریبا چند روز قبل، ترکیه برای مناطقی از سوریه که تحت اشغال بود، استانداری ترکیهای انتخاب کرد؛ درحالیکه پیشتر مسئولان سوری منصوب میشدند. مناطق اشغال شده توسط ترکیه تقریبا 12 یا 13 منطقهاند. این مناطق در شمال حلب قرار دارند. با انتخاب استاندار ترک برای این نواحی، آنکارا رسما اعلام کرد که مناطق رسمی جزئی از استانهای ترکیه هستند. با این حال امکان انجام حرکتهای مسلحانه در ادلب علیه دولت مرکزی سوریه را بعید میدانم زیرا توانایی آن را ندارند. ترکیه نیز توان حمایت بیشتر از این منطقه را ندارد. گروههای مسلح مستقر در آن تبدیل به یک معضلی شدهاند که کسی آن را گردن نمیگیرد. تنها طرفی که میخواهد به آنها کمک کند، قطر است که دیگر راه ارتباطی ندارد. این مسلحان تا دیروز در دمشق بودند، میتوانستند به آنها سلاح برسانند. به گروههای مسلح در حمص میتوانستند از مسیر صحرای بزرگ این استان سلاح برسانند، اما از زمانی که تروریستها در ادلب متمرکز شدهاند دیگر سعودیها و قطریها نتوانستند از گروههای مرتبط با خود حمایت کنند. ترکیه تنها مسیر حمایتی از این گروهها بود و آنکارا نیز تا جایی که میتوانست از آنها استفاده میکرد، مثلا در افغانستان، آذربایجان و در مناطق دیگر استفاده کرد، ولی از یک جایی دیگر دید احتمال دارد تروریستها برایش تبدیل به معضلی بزرگ شوند از این رو تنها از آنها استفادههایی محدود میکند بدون آنکه حمایت قابلتوجهی انجام دهد.