⚫ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ⚫

نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ
متولد 1996 در MIS ، خبرنگار و روزنامه نگار
شناسه الکترونیکی ثبت ملی محتوای دیجیتال( کد شامد): 1-1-765329-64-0-1
در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند و روح ها پرواز میکنند و میروند به بهشت؛ اما در جنگ نرم، اگر خدای نکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، و روح‌ ها میروند به قعر جهنم؛ فرقش این است؛ لذا این خیلی خطرناک‌تر است.
نوشتن، یک عمل هنرى است ؛زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست

🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻

💮بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💮

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ‌سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
لَا إِکْرَ‌اهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥٦﴾
اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُ‌وا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
آخرین مطالب
آخرین نظرات

۹ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

سرور‌های وب سایت شرکت اطلاعات دیجیتال صهیونیستی سلبرایت "Cellebrite" هدف حمله سایبری از خاک عراق قرار گرفتند.

 

به نقل از صابرین نیوز، گروه‌های هکری "ALtahrea" و "۱۸۷۷ Team" مسئولیت این حملات را بر عهده گرفته‌اند.

 

هکرهای مسلمان این اقدام را در پاسخ به ادامه اقدامات توحش گونه رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسظین انجام دادند. تاکنون هیچ مقام صهیونیست درباره این حمله سایبری اظهار نظر نکرده است. 

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

عضو هیات رئیسه مجلس از نامه ۲۰۲ نماینده مجلس خطاب به رئیس جمهور خبر داد.

 

متن نامه به شرح زیر است:

 

«بسم الله الرحمن الرحیم

 

باید محبوبترین کارها در نزد تو اموری باشند که در حق با میانه روی موافقت تر و در عدالت عام تر و گسترده و با رضایت رعیت هماهنگ تر است، چرا که خشم عامه مردم خشنودی خواص بی اثر می سازد. پایه دین و جمعیت مسلمین و ذخیره دفاع در برابر دشمنان تنها عامه امتند. بنابراین باید گوش تو با آنها و میل تو با آنها باشد. (بخش هایی از نامه حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر)

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر رئیسی

 

رئیس جمهوری اسلامی ایران و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی

 

مساله عدم دسترسی به پزشک و دندانپزشک در بسیاری از نقاط کشور به یک معضل اساسی برای مردم تبدیل شده است. وضعیت در خدمات دندانپزشکی چنان بغرنج است که مردم شهرهای بزرگ و حتی پایتخت نیز در دسترسی به دندانپزشک و خدمات درمانی دندانپزشکی دچار مشکلات بسیار جدی از جمله صف های انتظار طولانی و هزینه های بالای درمان هستند.

 

جناب آقای رئیس جمهور، با وجود اختلافات موجود بر سر نسبت دندانپزشک به جمعیت، متاسفانه تمام سناریوهای مطرح شده از سوی نهادهای مختلف نشان دهنده کمبود شدید نسبت دندانپزشک به جمعیت کشور در مقایسه با سرانه سال ۲۰۱۸ کشورهای منطقه و کشورهای پیشرو در نظام سلامت است.

 

از طرفی با توجه به وسعت بالای جغرافیایی بسیاری از استان‌های کشور در صورتی که دسترسی مردم به دندانپزشک در شهر محل سکونت فراهم نباشد لازم است تا صدها کیلومتر را برای دسترسی به خدمات درمانی طی کنند. متاسفانه آمار سازمان نظام پزشکی نشان می دهد سرانه پزشک نسبت به وسعت جغرافیایی در تمام استان های کشور به جز تهران، در شرایط بحرانی قرار دارد

جناب آقای دکتر رئیسی، اینکه متولیان صنفی دندانپزشکی با هرگونه افزایش ظرفیت دندانپزشکی مخالفت کنند قابل پیش بینی است، اما در این میان جای تعجب است که مسئولین وزارت بهداشت که می بایست تمام تلاش خود را برای اصلاح وضعیت به نفع مردم به کار گیرند با نهادهای صنفی دندانپزشکی همصدا شده و بدون ارائه برنامه ای به مخالفت با مصوبه افزایش ظرفیت دندانپزشکی می پردازند. در حالی که آمار پذیرش دندانپزشکی در سال های اخیر نشان دهنده وجود امکانات برای افزایش حداقل ۵۰ درصدی ظرفیت پذیرش است، مردم و نمایندگان آنها از مسئولین دولتی که صفت مردمی و انقلابی را به یدک می کشد انتظار دارند که نه تنها ظ رفیت پیشین را محقق کنند، بلکه برای رفع نیاز مردم هیچ محدودیتی را بر خود نپذیرند، نه اینکه مانند مسئولین پیشین که بانی وضع موجود درمان دهان و دندان مردم هستند بهانه تراشی کنند.

 

همانطور که مستحضرید ستاد راهبردی اجرای نقشه جامع علمی کشور در اقدامی بجا و قابل تقدیر افزایش ظرفیت دانشجوی دندانپزشکی به صورت پلکانی را مصوب نموده است.

 

ما نمایندگان مجلس شورای اسلامی ضمن تقدیر و تشکر از این اقدام انقلابی ستاد راهبردی اجرای نقشه جامع علمی کشور، حمایت خود را از این اقدام ابراز می داریم و از حضرتعالی می خواهیم منافع مردم را در اولویت تصمیم گیری های خود قرار داده و مطابق با برنامه ارائه شده در سند تحول دولت مردمی در خصوص افزایش ظرفیت دندانپزشکی نسبت به اجرای مصوبه، توجهات ویژه خود را مبذول فرمایید.»

 

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

    در سالروز شهادت آیت‌الله بهشتی و یاران ایشان و به مناسبت روز قوه قضائیه، صبح امروز رئیس و مسئولان دستگاه قضایی با رهبر انقلاب دیدار کردند.         

 

     

 

   

 

در سالروز شهادت آیت‌الله بهشتی و یاران ایشان و به مناسبت روز قوه قضائیه، صبح امروز رئیس و مسئولان دستگاه قضایی با رهبر انقلاب دیدار کردند.

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در این دیدار فرمودند: یاد شهید عزیز مرحوم آیت‌اللّه بهشتی را رضوان‌اللّه تعالی علیه گرامی می‌دارم. همچنین همه‌ی شهدایی که با ایشان شهید شدند و همچنین همه‌ی شهدای قوه‌ی قضائیه. شهید بهشتی رضوان‌اللّه علیه حقاً و انصافاً شخصیت برجسته‌ای بود. این سالهایی که از پیش از پیروزی انقلاب، از وقتی ایشان از خارج آمد تا وقت شهادتش ما با ایشان همکاری‌های نزدیک و مستمر داشتیم، حقاً و انصافاً انسان می‌دید که ایشان یک شخصیت برجسته است.

 

ایشان گفتند: در مجموعه‌هایی هم که با هم کار می‌کردیم همین جور بود. در شورای انقلاب جمع، مرحوم آیت‌اللّه طالقانی را به ریاست شورای انقلاب انتخاب کردند، ولیکن همان جمع متفقاً معتقد بودند که ایشان یک نائب رئیسی لازم دارد و آن نائب رئیس، آقای بهشتی است و ایشان را انتخاب کردند. اداره‌ی شورای انقلاب به عهده‌ی مرحوم آقای بهشتی بود حتی در زمان حیات مرحوم آقای طالقانی.

 

کدام کشور را سراغ دارید که بتواند در مقابل این همه حوادث بایستد و از پا نیفتد؟ 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای،گفتند: ایام هفت تیر وضع اینجوری بود در داخل کشور در خود این خیابان‌های تهران جنگ داخلی بود. منافقین ریخته بودند با هرچه دستشان می‌آمد از تیغ موکت‌بُری بگیرید تا هر چیز دیگری که در اختیارشان بود افتاده بودند به جان مردم و پاسدارِ کمیته و پاسدارِ سپاه؛ تهران جنگ بود.

 

 به گفته ایشان تقریبا یک هفته قبل از هفتم تیر عدم کفایت رئیس‌جمهور وقت در مجلس احراز شده و برکنار شده بود. یعنی کشور بدون رئیس‌جمهور، وضع سیاسی اینجوری بود. در یک چنین شرائطی یک استوانه‌ای مثل بهشتی را از دست داد. حدود دو ماه بعد از آن رئیس‌جمهور جدید و نخست‌وزیر را با هم در یک جلسه شهید کردند.

اندکی بعد یا یک فاصله‌ی کوتاهی بعد از آن، چند نفر از فرماندهان ارشد جنگ از ارتش و سپاه در حادثه‌ی هواپیما به شهادت رسیدند؛ شهید فلاحی، شهید فکوری، شهید کلاهدوز و امثال اینها.

 

رهبر انقلاب گفتند: یعنی شما اصلاً در ظرف کمتر از سه ماه این همه حادثه‌ی تلخ، این همه حادثه‌ی وحشتناک، این همه ضربه‌ی مخرّب را کجا دیده‌اید؟ خب شما کدام کشور را سراغ دارید، کدام دولت را سراغ دارید که بتواند در مقابل این همه حوادث بایستد و از پا نیفتد؟ شما قوه‌ی قضاییه‌ی یک چنین نظامی هستید. مردم ایستادند، امام مثل کوه دماوند سربلند ایستاد، مسئولین دلسوز و جوان‌های انقلابی ایستادند، اوضاع را ۱۸۰ درجه تغییر دادند. 

 

دشمن در این چهار دهه به ضعف‌ها و کمبود‌ها امید بسته، اما مکرر ناامید شده است 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: وقتی این حوادث اتفاق می‌افتاد -چه در شهادت شهید بهشتی، چه در حوادث بعدی- دشمن ذوق میکرد. سر شوق می‌آمدند و امیدوار می‌شدند که دیگر بساط این نظام انقلابی جمع شد؛ ولی ناامید شدند.

 

ایشان گفتند: آن روز ناامید شدند، در این چهار دهه هم مکرر این ناامیدی تکرار شده. دشمن در یک مقطعی به یک چیزی، به یک ضعفی، به یک کمبودی امید بسته در نظام جمهوری اسلامی و بعد ناامید شده؛ این بار‌ها اتفاق افتاده، منتها مشکل دشمن این است که سرّ این ناامیدی را نمی‌تواند بفهمد، نمی‌تواند تشخیص بدهد. نمی‌تواند بفهمد که چرا؛ علت چیست که جمهوری اسلامی هر دفعه از زیر بار این همه فشار میتواند بلند بشود بایستد، سینه سپر کند راه خودش را ادامه بدهد، این را نمی‌فهمد. نتوانستند این‌ها بفهمند که در عالم بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آن‌ها قادر به فهم آن نیستند، آن‌ها سنت‌های الهی است

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

کاخ کرملین اعلام کرد: پوتین روز چهارشنبه در خلال نشست دریای خزر در ترکمنستان با رئیس جمهور ایران دیدار خواهد کرد.

طبق گزارش الجزیره، کرملین اعلام کرد: مسکو حضور خود را در گروه بیست که قرار است در اندونزی برگزار شود، تأیید می‌کند.

 

کاخ کرملین همچنین اعلام کرد: پوتین دعوتی را برای حضور در گروه بیست در اندونزی دریافت کرده است و قرار است در آن شرکت کند.

 

قرار است رئیسی، رئیس جمهور کشورمان به دعوت رئیس جمهور ترکمنستان و به منظور شرکت در ششمین اجلاس سران کشور‌های حاشیه خزر، چهارشنبه به عشق‌آباد سفر کند.

 

رئیس جمهور کشورمان در این سفر علاوه بر شرکت و سخنرانی در اجلاس سران کشور‌های حاشیه خزر، با روسای جمهور کشور‌های حاضر در اجلاس نیز دیدار و گفتگو خواهد داشت.

 

ششمین اجلاس کشور‌های حاشیه خزر ۲۹ ژوئن (۸ تیر) در عشق آباد پایتخت ترکمنستان، با حضور روسای جمهور ۵ کشور حاشیه این دریا برگزار می‌شود

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

مردم سومالی به خاطر گرسنگی در پیش چشمان ما می‌میرند. سازمان ملل پیش از آغاز نشست گروه هفت در این رابطه هشدار داد. این نتیجه کاهش ارسال منابع مالی از طرف کشور‌های اروپایی به سومالی بوده است. سومالی هم اکنون با یک قحطی شدید روبرو است. سومالی بخشی از بحران بزرگ در قاره آفریقا است.

 

با وجود اینکه سومالی و سودان جنوبی و کنیا درخواست ۶ میلیارد دلار کمک کرده اند تنها سه درصد آن محقق شده است. یونیسف هم اعلام کرده است که ۸ میلیون کودک در سراسر منطقه شاخ آفریقا با خطر مرگ ناشی از قحطی روبرو هستند. در تلاش برای مقابله با بحران مواد غذایی در آفریقا اتحادیه اروپا متعهد به کمک شده است، اما این کمک بسیار کمتر از کمکی است که این اتحادیه به اوکراین ارائه داده است.

 

کمک ۱.۸ میلیاردی برای مقابله با قحطی و ۳.۶ میلیاردی برای جنگ 

 

در ادامه خبرنگار راشاتودی گزارش داد: ما در اینجا در شهر ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی هستیم. از هر دو نفر یکی بیکار است. در غرب آفریقا هم از هر چهار نفر یک نفر در ناامنی غذایی به سر می‌برد. نزدیک به سیزده میلیون کودک هم اکنون با گرسنگی در این قاره روبرو هستند. برای مقابله با قحطی در آفریقا اتحادیه اروپا در حدود ۱.۸ میلیارد دلار هزینه کرد. این در حالیست که این اتحادیه دو برابر این مبلغ را در تنها در ۴ ماه اخیر در اوکراین هزینه کرده است.

 

جوزپ بورل، مسئوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را به تلاش برای دامن زدن به گرسنگی در جهان متهم کرده است تا اتحادیه اروپا را مجبور به رفع تحریم‌ها کند.

 

در ادامه بخشی از اظهارات جوزپ بورل مسئوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پخش شد که وی گفت: ما نمی‌توانیم این موضوع را تصور کنیم که میلیون‌ها تن گندم در اوکراین باقی مانده است. این در حالیست که مردم جهان از گرسنگی رنج می‌برند. این یک جنایت جنگی واقعی است.

 

تحریم‌های اروپا علیه روسیه عامل فقر در قاره آفریقا 

 

مکی سال، رئیس اتحادیه آفریقا از بروکسل خواست که کمک‌های لازم را برای واردات کود شیمیایی و غلات برای آفریقا فراهم کند.

 

او گفت: تحریم‌های اروپا وضعیت را بدتر کرده است. ما می‌خواهیم که هزینه‌ها را پرداخت کنیم. اما وضعیت غیرممکن و دشوار شده است. ما از اروپایی‌ها می‌خواهیم تا سازوکار مشابهی را برای نفت و گاز در نظر بگیرند.

 

تاکنون اتحادیه اروپا بر روی این موضوع تاکید کرده است که تحریم هایش ضد روسیه عامل قحطی در آفریقا نیست.

 

مبارزه با قحطی در آفریقا منوط به کمک‌های اضطراری است 

 

در ادامه یک کارشناس اقتصادی گفت: برای از بین بردن گرسنگی و قحطی در آفریقا باید تمرکز بر روی کمک‌های اضطراری غذایی باشد. ما باید به مردم آسیب پذیر در اردوگاه‌ها کمک کنیم. مردم زیادی به خاطر درگیری آواره شده اند. ما باید به کشور‌ها کمک‌های مالی کنیم تا آن‌ها وضعیت کشاورزی خود را بهبود ببخشند. ما باید تلاش کنیم که این کشور‌ها خودشان غذای خود را تامین کنند، زیرا شما علاوه بر کمک غذایی باید فرصت‌های شغلی به مردم بدهید. آفریقا از ظرفیت لازم برای تبدیل به یک قدرت اقتصادی برخوردار است. اما باید منابع مالی و فرصت لازم به آن ارائه شود. کشور‌های اروپایی و آمریکا و کانادا باید از کشور‌های آفریقایی حمایت کنند. آن‌ها باید راه حل‌هایی برای کاهش فقر ارائه کنند. آن‌ها باید اشتغال آفرینی را افزایش دهند. آن‌ها باید فرصت‌هایی را برای دولت‌ها فراهم کنند و در بخش توسعه اجتماعی مشارکت کنند.

 

اتهام زنی غرب علیه روسیه در بحران غذایی جهان 

 

غرب روسیه را به خاطر بحران مواد غذایی در جهان مورد سرزنش قرار می‌دهد، اما ولادیمیر پوتین این اتهامات را رد می‌کند.

 

آنالنا بائربوک، وزیر خارجه آلمان می‌گوید روسیه جنگ غلات به راه انداخته است و ازاین ابراز برای افزایش بهای مواد غذایی و بی ثباتی در سراسر جهان استفاده می‌کند.

 

آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا مدعی است از صادرات کود شیمیایی و مواد غذایی از روسیه جلوگیری نشده است. اما تنها یک کشور جلوی صادرات کود شیمیایی و مواد غذایی را از اوکراین گرفته است و آن روسیه است.

 

در ادامه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه تاکید کرد: ما امروز شاهد حساسیت درباره صادرات غلات اوکراین هستیم. من می‌خواهم بار دیگر بر روی این موضوع تاکید کنم که روسیه هیچ مانعی بر سر صادرات غلات از اوکراین قرار نداده است و آماده ایجاد مسیر امن برای صدور غلات است. ما درک متقابلی با سازمان ملل داریم. ما شاهد نبود اقدامی سازنده از طرف کی یف هستیم.

 

مایکل آدکونله، رئیس صلیب سرخ آفریقا اعلام کرد که ما چندین ماه است که درباره گرسنگی در آفریقا هشدار مید هیم. وضعیت بدتر شده است. ما شاهد آن هستیم که کمک‌های مورد نیاز وارد کشور‌های آفریقایی نمی‌شود. وضعیت انسانی بهتر نشده که بدتر هم شده است. کمک‌های مورد نیاز به دست مردم نیازمند نمی‌رسد. ما شاهد گرسنگی کودکان هستیم. ما شاهد مرگ مردم از کمبود مواد غذایی هستیم. وضعیت بسیار بد است و توجه بیشتری باید به قاره آفریقا شود تا نهاد‌های امدادرسان بهتر عمل کنند.

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

alibagherikahkesh.blog.ir

 

«انگار دنیا زیر و رو شد»؛ این جمله مشترک ده‌ها بازمانده‌ای بود که بعدازظهر پنجشنبه 14آذر 1353سقف سالن انتظار فرودگاه بین‌المللی مهرآباد تهران بر سرشان آوار شد؛ یکی از تلخ‌ترین فاجعه‌هایی که تهران و ایران به ‌خود دید.

خبرنگار روزنامه اطلاعات که یکی از نخستین کسانی بود که بعد از شنیدن حادثه خود را به فرودگاه تهران رساند، گزارش خود از این اتفاق هولناک را با این جملات شروع کرد؛ «کوهی از آهن که اینک - در پی ریزش سقف- زیر دانه‌های برف، بوی مرگ گرفته است، ‌به‌خوبی نشان می‌دهد که فاجعه چقدر دردناک و ناگهانی رخ داده است.»

ساعت 2و 50دقیقه بعدازظهر پنجشنبه 14آذر 1353 کسانی که در فرودگاه مهرآباد تهران منتظر پرواز یا کسی بودند با صدای مهیبی از جا پریدند؛ غیر از آن افرادی که زیر آوار ماندند. لحظه‌ای بعد از آن صدا، سکوتی عجیب و مرگبار فضا را دربرگرفت تا فاجعه رخ نشان دهد. بخشی از سقف سالن اصلی ورودی فرودگاه بر سر کارکنان، مسافران و همراهان‌شان آوار شده بود؛ آواری که ده ها نفر را به کام مرگ فرستاد و صد ها نفر دیگر را روانه بیمارستان کرد.

ماجرا از برف سنگینی که از 2روز پیش میل باریدن گرفته بود شروع شد. برف آن سال در نیمه آذر تهران را غافلگیر کرد. روز قبل از حادثه روزنامه‌ها نوشتند که این موج سرما از سیبری  به ایران آمده و باعث بارش برف شدید در پاییز شده است. اما کسی نمی‌دانست که این برف با خود فاجعه‌ای همراه خواهد داشت. تهران مثل همیشه از برف غافلگیر شده و ترافیک شهر قفل شده بود. اما بارش شدید برف باعث تعطیلی فرودگاه تازه‌تاسیس مهرآباد نشد. برف سنگین، سقف فرودگاه را سنگین کرد و همین باعث ریزش آن شد. آنطور که خبرنگار روزنامه اطلاعات نوشته، قبل از فاجعه کسی متوجه نشد که بخشی از سقف فروریخته است و این بی‌توجهی موجب شد تا در نهایت سقف یکباره فروریزد و بر سر مردم آوار شود. به نوشته خبرنگار روزنامه اطلاعات؛ «آوار مرگ ناگهانی فرود آمده بود، چنان ناگهانی که کمتر کسی توانست از دایره هجوم آن فرار کند. قریب 1500متر از سقف اصلی فرودگاه از 2متر پس از در ورودی تا آن قسمت از سقف که به دیوار انتهایی رستوران فرودگاه می‌رسید فروریخته بود و همه کسانی را که در این محدوده بودند از مسافرین و مستقبلین تا کارکنان فرودگاه، زیر تلی از سنگ و خاک و آهن ماندند.»

شراره لزگی دختر شش ساله‌ای که در این فاجعه مصدوم شد را به بیمارستان شهیاد (شهریار فعلی، در خیابان آزادی نبش کارون) بردند. به گزارش روزنامه اطلاعات او در زمان فروریختن آوار داشت عروسک‌های اسباب‌بازی‌فروشی فرودگاه را تماشا می‌کرد؛ «من بودم و بابام، با یکی از خانوم‌های فامیل. ما اومدیم مهرآباد. اون خانوم می‌خواست برود آبادان. ما اومده بودیم اونو راه بندازیم. بابام ماشین آبی رنگشو که من خیلی دوستش دارم و جمعه‌ها باهاش می‌ریم گردش آورده بود. اما من یه دفعه دیدم آسمون داره پایین می‌آد. آسمون اومد پایین و ریخت روی سر ما. من و بابام و اون خانومه و چند خانوم و آقای دیگه که اونجا بودن، همه‌مون شروع کردیم به فرار کردن. اما آسمون ریخت روی ما. آنقدر سنگین بود که نگو...» شراره نجات پیدا کرد اما دنبال پدرش می‌گشت که قبل از فروریختن آوار به او قول داده بود برایش شیرینی بخرد؛ شیرینی‌ای که هیچ وقت به او نرسید چون پدر او، اسدالله لزگی یکی از قربانیان این حادثه بود.

مهدی جمالزاده، مأمور گمرک فرودگاه یکی دیگر از بازماندگان این حادثه بود؛ «همه‌جا پر از برف بود. برنامه پروازها به تأخیر افتاده بود، گروهی از مسافران و بدرقه‌کنندگان آنها، خسته و منتظر توی سالن اصلی فرودگاه نشسته بودند. ساعت 2بعدازظهر عده‌ای به رستوران رفته بودند و عده‌ای در سالن نشسته بودند و کارکنان فرودگاه هم کارهای خود را می‌کردند.» جمالزاده که آن لحظه نزدیک در ورودی داشته با یکی از همکارانش حرف می‌زده، اول صدای بلندگو اطلاعات را می‌شنود که آقای اخوان فریاد می‌زده: «سقف فرودگاه در حال فروریختن است، مردم از سالن فرار کنید». اما او موفق به فرار نمی‌شود و آوار روی سرش می‌ریزد.

2نفر از مجروحان این حادثه یعنی علی نیک‌بین، رئیس باشگاه افسران و جلیل توحیدی از استادان زبانشناس و پژوهشگران ادبیات نیز در روزهای بعدی در بیمارستان جان باختند. توحیدی که متولد اقلید فارس بود رتبه یک کنکور اعزام را داشت و پس از پایان تحصیلاتش در انگلستان و آلمان به ایران بازگشته بود تا در دانشگاه تهران مشغول به‌کار شود. پایان‌نامه توحیدی پژوهشی در صوت‌شناسی فارسی جدید یکی از آثار قابل توجه بود و باعث شد به ایران دعوت شود تا استاد دانشگاه تهران شود. او نیز که به گفته دوستانش علاقه ‌زیادی به ایران داشت، بازگشته بود. او همان شب از آلمان رسیده بود و قصد داشت قبل از آغاز به‌کار سری به اقلید بزند. برای همین همه شب در فرودگاه منتظر پرواز شیراز مانده بود. نکته دردناک درباره توحیدی این بود که در این حادثه فقط پایش شکسته بود ولی از آن‌جاکه در آن زمان هنوز اورژانس تهران کامل راه‌اندازی نشده بود مجروحان را با تاکسی به بیمارستان رساندند. جابه‌جایی غیراصولی باعث شد تا پای توحیدی آمبولی کرده و در اثر سکته قلبی در بیمارستان پارس فوت کند. این حادثه باعث شد تا مسئولان بهداشتی کشور به فکر راه‌اندازی سیستم فعال و 24ساعته اورژانس بیفتند؛ اورژانسی با الگو گرفتن از سیستم SOS آمریکا با شماره ابتدایی 123- بعدها 115- با ماشین‌های مجهز راه‌اندازی شد؛ سیستمی که بعدها، جان‌های بسیاری را نجات داد.

روزنامه‌ها بعدتر علت این حادثه را نشستن برف سنگین اعلام کردند که باعث ریزش سقف شده بود، آن هم درست در زمانی که ستون نگه‌دارنده سقف سالن را به‌دلیل انجام پاره‌ای از عملیات عمرانی به‌صورت موقت برداشته بودند. به گفته علی ملک از کارکنان شرکت آیبک -Ibac- (مجری به‌روزرسانی سیستم ناوبری برج مراقبت فرودگاه) که ساعتی قبل از حادثه در سالن حضور داشته، او ابتدا منشی دفتر اطلاعات و سپس مدیر سالن را در جریان خطری می‌گذارد که بر اثر برداشتن ستون و ریزش سنگین برف در حال شکل‌گیری بود، اما مدیر سالن با ذکر این موضوع که این عملیات کاملاً کنترل شده و مهندسی است ترتیب اثری به این هشدار بهنگام نمی‌دهد.

براساس گزارش روزنامه‌ها سقف سالن فرودگاه پیش از آن 5بار تجدید آسفالت شده بود. این آسفالت‌کاری‌ها بدون برداشتن آسفالت قبلی انجام شده و قطر آن به 75سانتی‌متر رسیده بود که فشار مضاعفی را روی تیرآهن‌های ساختمان می‌گذاشت که بررسی‌ها نشان می‌داد به‌صورت اصولی جوشکاری نشده‌اند. طبق گزارش‌های بعدی، بست‌های فلزی هم زنگ زده بوده و 16ستون اصلی نگه‌دارنده سقف ساختمان نقطه اتکایی نداشتند. در نهایت در این حادثه پیمانکار و ریاست وقت فرودگاه، یعنی ابوالحسن ابتهاج در دادگاه محکوم شدند؛ محکومیتی که پرونده ابتهاج را سنگین‌تر کرد. پروازهای خارجی فرودگاه مهرآباد همان روز و پروازهای داخلی چند هفته بعد از این فاجعه دوباره برقرار شدند و این اتفاق نیز به فراموشی سپرده شد.

alibagherikahkesh.blog.ir

 

فیلم سینمایی " یتیم خانه ایران " و کتاب " قحطی بزرگ " هردو برای اولین بار در صد ساله گذشته به واقعه عجیب قحطی ایران در جنگ جهانی اول پرداخته اند. ابتدا باید دید چرا ماجرایی تا این حد شگفت آور، طی قرن گذشته، توجه هیچ محقق و تاریخ نگار ایرانی یا... .

 

 فیلم سینمایی " یتیم خانه ایران " و کتاب " قحطی بزرگ " هردو برای اولین بار در صد ساله گذشته به واقعه عجیب قحطی ایران در جنگ جهانی اول پرداخته اند. ابتدا باید دید چرا ماجرایی تا این حد شگفت آور، طی قرن گذشته، توجه هیچ محقق و تاریخ نگار ایرانی یا خارجی را به خود جلب نکرده تا حدی که برخی آن را چیزی شبیه افسانه و ساخته ذهن و تخیل افراد دانسته، به سادگی از آن عبور کرده اند. واقعا قحطی بزرگ ایران افسانه است یا حقیقت؟ برای یافتن پاسخ صحیح، علاوه بر تحقیق علمی در منابع معتبر، توجه به توضیحات ذیل نیز راهگشاست؛

 

محمد قلی مجد پژوهشگر برجسته ایرانی مقیم آمریکا و استاد تاریخ دانشگاه پنسیلوانیا در سالهای اخیر با استفاده از اسناد آرشیو ملی آمریکا، آثار متعددی در باره تاریخ معاصر ایران تألیف و توجه پژوهشگران را به حقایق جدیدی که تاکنون پنهان بوده جلب کرده است. او دیدگاههای خود درباره یکی از آثار خویش تحت عنوان «قحطی بزرگ» و اطلاعات و آمار ارائه شده در این کتاب را طی مصاحبه ای با مؤسسه مطالعات و پژوهش های

سیاسی بیان کرده است. او می گوید من هنگام خواندن خاطرات پدرم که در زمان اشغال روسها در سال 1320 فرماندار رشت بوده فکر  کردم بروم اسناد وزارت خارجه آمریکا در مورد اشغال ایران را هم نگاه کنم و این در سال 1999 بود. به آرشیو ملی آمریکا رفتم  وپس از ارائه معرفی نامه از سوی دانشگاه، تقاضا کردم این اسناد را برای من بیاورند، تعداد جعبه ای

که در مورد ایران وجود داشت چیزی در حدود پنجاه جعبه بود و من اولین جعبه را که باز کردم دیدم چه گزارش های بکری در مورد ایران هست. پنجاه جعبه و هرکدام شامل گزارش های درجه یک و جالب که در مورد ایران آن زمان نوشته شده بود. این سرآغاز کار من بود در آرشیو ملی آمریکا. متوجه شدم که  مقدار زیادی اطلاعات و گزارش ها در مورد ایران موجود است که تا کنون هیچ کس از آن اطلاع نداشته است. در مطالعه اسناد، برگشتم به سال 1910 و همین طور پیش رفتم تا رسیدم به 1925، در این سال گزارشی دیدم از کاردار سفارت آمریکا در تهران در مورد اوضاع غلات و مواد غذایی در ایران. در آن گزارش آمده بود که در ایران در زمان جنگ جهانی اول قحطی پیش آمد و یک سوم جمعیت از بین رفت. این موضوع برای من خیلی مهم بود که در مملکت قحطی بشود و یک سوم جمعیت از بین برود و کسی چیزی راجع به آن نداند. این موضوع را موضوع تحقیق خود قرار دادم و رسیدم به اسناد جنگ جهانی اول که دیدم بله، چه اسناد بکر و جامعی در این مورد در آرشیو ملی آمریکا وجود دارد. جمع آوری و تنظیم و دسته بندی آن اسناد، شد کتاب «قحطی بزرگ». در جنگ جهانی اول، ایران بی طرفی خودش را اعلام کرد ولی متاسفانه مورد تجاوز و تهاجم نیروهای انگلیسی از جنوب و شرق و نیروهای روسی از شمال واقع شد. در عمل، ایران تبدیل شد به یک صحنه نبرد بین ارتشهای دول بیگانه و مقدار زیادی خرابی و تلفات در ایران به وجود آمد و کشور دچارهرج و مرج شد. قدرت دولت مرکزی تقریباً صفر شد. در زمان جنگ جهانی اول از سال 1917 به بعد، یعنی بعد از انقلاب کبیر روسیه، ارتش اشغالگر روسیه از ایران خارج شد و بعد از آن انگلیس که در جنوب و شرق کشور بود، آمد و تمام ایران را به اشغال نظامی خود در آورد. ارتش انگلیس اقدام به  خرید مقدار عظیمی از غلات در غرب و شرق و شمال ایران کرد، برای مصرف نیروهایشان در ایران و فرستادن آن به بین النهرین برای استفاده نیروهای نظامی که آنجا داشتند. نکته بسیار عجیب این است که در تمام این مدت که آثار کمبود و گران شدن غلات به تدریج شدت می یافت انگلیسی ها از خرید و ورود غلات به وسیله تجار ایرانی از عراق، هندوستان و حتی از ایالات متحده جلوگیری می کردند. بهانه آنها این بود که می گفتند کشتی ها و حمل و نقل دریایی باید به طور کامل در خدمت جنگ قرار داشته باشد.  به فاصله کمی در سال 1296 شمسی که مطابق 1917 میلادی است در ایران کمبود غلات تبدیل به یک قحطی بسیار عظیم  شد که در سالهای 1296،1297و1298 در حدود سه سال ادامه داشت.

در این قحطی چیزی در حدود 8 تا 10 میلیون ایرانی یعنی 40 تا 50 درصد جمعیت این مملکت قربانی شد. در مورد ارزیابی جمعیت ایران قبل و بعد از قحطی که مسئله اصلی این تحقیق است اسناد مختلفی وجود دارد، در سال 1900 وزارت خارجه آمریکا از وزیر مختار در ایران تقاضا کرد که در مورد جمعیت ایران گزارشی بدهد. وزیر مختار جواب داد که تا به حال در ایران سرشماری مطمئنی انجام نشده است ولی به عقیده ایرانیانِ تحصیلکرده و مطلع، و اروپایی هایی که سالهای سال در ایران مقیم بوده ‌اند، جمعیت ایران 12 میلیون نفر است. این اولین گزارش سفارت آمریکا در ایران در مورد جمعیت ایران است. 10 سال بعد یعنی در سال 1910 دوباره سفارت آمریکا گزارش داد جمعیت ایران 15 میلیون و جمعیت تهران بر اساس مصرف روزانه نان 400 هزار نفر اعلام شده است.

وقتی در سال 1910 جمعیت 15 میلیون بوده است به طور طبیعی با توجه به روند رشد جمعیت  می بایستی در سال 1920 یعنی ده سال بعد که دو سال بعد از جنگ است، جمعیت چیزی در حدود 18- 20 میلیون باشد، ولی عملا در سال 1920 جمعیت ایران را فقط 10 میلیون گزارش کرده اند. این 8 تا 10 میلیون چه شده اند؟ بعضی ها می گویند این 8 تا 10 میلیون مهاجرت کرده اند، ولی در جنگ جهانی اول امکان مهاجرت به جاهای دیگر نبوده چون وسایل حمل و نقل موتوری همه در اختیار جنگ بوده و حتی چهارپایان را هم برای حمل و نقل جنگ در اختیار گرفته بودند. علاوه بر این جایی برای مهاجرت وجود نداشته، زیرا همه سرزمین های همسایه ایران تحت نفوذ روس یا انگلیس و درگیر جنگ و کمبود مواد غذایی بوده است. هیچ سند معتبر و گزارش رسمی هم تاکنون در مورد چنین مهاجرت گسترده ای ارائه نشده است. بنابراین می توان گفت موضوع مهاجرت چند میلیون نفر، یک تخیل است. و در مجموع، این نتیجه حاصل می شود که حدود 8 تا 10 میلیون ایرانی در قحطی جنگ جهانی اول از بین رفته اند. یعنی چیزی در حدود 40 تا 50 درصد جمعیت. مثلا ً گزارش هایمتعددی هست که اجساد در خیابانها روی هم افتاده بوده و گاری ها اجساد را جمع می کرده اند. جمعیت تهران در سال 1917 براساس گزارش انتخابات مجلس شورای ملی، و نسبتی که بین تعداد  رأی دهنده  با کل جمعیت وجود دارد،  500 هزار نفر به بالا تخمین زده شده که این عدد در گزارش های وزارت خارجه هم منعکس شده است. در سال 1920 جمعیت تهران فقط 200 هزار نفر گزارش شده است، یعنی 60 درصد کم شده،  که این علامت یک قحطی بزرگ و نمایانگر فاجعه بزرگ انسانی است که در ایران اتفاق افتاده است و این اعداد در گزارشهای سفارتهای آمریکا و انگلیس هم وجود دارد.

پروفسور مجد می گوید در این کتاب، من فقط اسناد را ارائه کرده و چیزی از خودم نیاورده ام. در مورد اسناد آرشیو ملی آمریکا می گوید این اسناد در سال 1958 یعنی چهل سال بعد از اتمام جنگ جهانی اول، باز شدند و در دسترس پژوهشگران قرار گرفتند. ولی تا سال 2001 یعنی در حدود 45 سال بعد از آن،  که من متوجه این اسناد شدم و شروع به بازرسی آنها کردم هیچ کس کوچکترین توجهی به این اسناد نکرده بود. بخصوص اسنادی  که مربوط به قحطی ایران در سال 1917 تا 1919 بودند. در کتاب قحطی بزرگ اگرچه از دسترسی به منابع آرشیو ملی و وزارت خارجه انگلستان محروم بودم و در آن مقطع، هنوز قانون آزاد شدن اطلاعات تاریخی در انگلستان وجود نداشت ولی از خاطرات برخی افسران انگلیسی که در زمان جنگ جهانی اول در ایران خدمت کرده و خاطرات خود را منتشر کرده اند استفاده کرده ام. مثلا ً یک شخصی به نام سرگرد دانهو که افسر اطلاعاتی ارتش بریتانیا بوده است در غرب ایران و یا سرلشکر داسترویل که رئیس قوای اشغالی انگلیس بوده است در کتاب خاطرات خود از این قحطی  اطلاعاتی ارائه کرده اند. گزارش هایی هم از روزنامه های انگلیسی و ایرانی که در آن زمان منتشر می شده، آورده ام. در مورد نتایجی که انگلستان از این قحطی گرفت، باید گفت علاوه بر تأمین مواد غذایی نظامیان خود در منطقه در طول جنگ، اهداف سیاسی پنهانی هم مد نظر بوده است. قطعا برای آنها کنترل یک مملکت 10 میلیونی ساده تر از کنترل یک مملکت 20 میلیونی بوده است. بعد از جنگ جهانی اول واقعا جامعه ایران متلاشی شد. چندین میلیون نفر از بین رفتند. به عنوان نمونه  همین موضوع قالیبافی را ببینید، صنعت قالیبافی که صنعت بزرگ کشور بود، بعد از جنگ جهانی اول تقریبا دیگر وجود نداشت. گزارش کنسول آمریکا در آخر جنگ جهانی اول می گوید قالیبافی دیگر غیر ممکن شده چون بیشتر قالیبافهای ماهر از بین رفته اند.

خب، این خودش نشان می دهد در جامعه چه اتفاقی افتاده است، یعنی  جامعه منحل شده است. طبعاً کنترل این جامعه خیلی ساده تر از کنترل جامعه ای است که انقلاب مشروطیت را تجربه کرده و دم از استقلال می زند. در سال 1921 که کودتا شد، ده هزار قزاق تحت کنترل

رضا خان با اشاره انگلستان آمدند تهران را گرفتند، تمام ادارات دولتی را گرفتند و احمد شاه را وادار کردند که سید ضیاء را نخست وزیر کند و رضا خان بشود وزیر جنگ و تمام کنترل مملکت را به دست گرفتند و از آن پس  رضاخان روز به روز قوی تر شد تا در سال 1925 شد شاه و سلسله قاجار منقرض شد. و در ایران هیچ مقاومت مؤثری در مقابل این حرکت ضد مشروطه دیده نشد. علت اصلی موفقیت کودتا این بود که قبلا با قحطی مصنوعی، جامعه را متلاشی  کرده بودند. در برخی از کتاب ها اشاره شده که بسیاری از این تلفات به علت بیماری های واگیر بوده نه قحطی، ولی باید توجه داشت که بیماریهایی مانند تیفوئید، حصبه و امراض دیگر که در آن زمان در ایران شیوع پیدا کرد،  همه نتیجه قحطی بودند، اینها امراضی هستند که با وقوع قحطی زیاد شده و اپیدمی می شوند. آنچه حیرت انگیز است این که خبری به این اهمیت یعنی نابودی نصف جمعیت این کشور و فروپاشی ساختار اجتماعی ایران در زمانی که کاملا تحت کنترل و اشغال نظامی انگلستان بوده، به مدت صد سال سانسور شده، پنهان مانده و حتی روشنفکران و محققان تاریخ هم به ریشه یابی و تبیین آن نپرداخته اند. جای شگفتی است که حتی در کتابهای درسی دبیرستان و دانشگاه هم که به وسیله اساتید تاریخ نوشته شده، توضیحی در مورد آن نیست.

انتشار کتاب آقای مجد در سال 2004 و ترجمه آن در سال  2008 و تولید فیلم سینمائی یتیم خانه ایران، اولین آثار تحقیقی پژوهشی در مورد قحطی بزرگ ایران در جنگ جهانی اول است و اگرچه هنوز جای تحقیقات گسترده تر و آثار هنری بیشتر وجود دارد اما این کتاب به وضوح نشان می دهد که ملت ما در این صد سال اخیر، از  مدعیان حقوق بشر چه مصیبت هایی دیده است، مصیبت هایی به مراتب بزرگتر از آنچه در حمله مغول های وحشی دید. مردم ما از زبان پدر بزرگها و مادر بزرگهای خود که در کودکی از قحطی جنگ اول جان سالم به در برده بودند خاطراتی تلخ را شنیده بودند ولی هیچ کس از گستردگی قحطی اطلاع درستی نداشت و همه گمان می کردند این قحطی در اثر خشکسالی بوده و حالا برای اولین بار تصاویر روشن و تکان دهنده قحطی و علل آن  در یک کتاب پژوهشی در خارج کشور و در یک فیلم سینمایی مستندگونه و پژوهشی در داخل کشور، در معرض دید مردم قرار گرفته و حقایقی که تاکنون در اسناد تاریخی پنهان بود و برخی بر پنهان بودن آن اصرار داشتند، آشکار شده است. در جنگ جهانی دوم هم که بیست سال بعد از جنگ اول اتفاق افتاد و سالخوردگان ما آن را به یاد دارند دوباره همین ماجرای قحطی مصنوعی با همین شیوه خرید غلات کشور به وسیله انگلستان، در ایران  تکرار شد. این بار هم ایران در جنگ  بی طرف بود. شدت این قحطی به اندازه قحطی جنگ اول نبود اما بازهم حدود پنج میلیون نفر از مردم کشور ما قربانی منافع انگلستان شدند. درست  به تعداد افرادی که ادعا می شود در هولوکاست قربانی شدند و هفتاد سال است با تبلیغ آن، از جهان غرامت می گیرند. ولی در مورد این پنج میلیون نفر و حتی آن ده میلیون نفر، هیچ احساساتی جریحه دار نشده، هیچ حرفی به میان نیامده و هیچ شمعی روشن نشده است. جای تأمل است که در هر دو قحطی بزرگ پس از آنکه نیروهای اشغالگر انگلیس، ایران را ترک کرده اند، به تدریج  قحطی برطرف شده و زندگی مردم و غلات و مواد غذایی، به وضعیت عادی باز گشته است. جای تعجب است که در همه مجامع جهانی و حقوق بشری و حتی در بین طرفداران حقوق بشر در داخل کشور، در مورد این دو فاجعه بزرگ انسانی و این دو نسل کشی عمدی که در ایران واقع شده، سکوت حاکم است! کتاب " قحطی بزرگ " تألیف آقای محمد قلی مجد و  فیلم " یتیم خانه ایران " ساخته آقای ابوالقاسم طالبی این افتخار را دارند که سکوت صد ساله را در مورد این فاجعه بزرگ شکسته اند تا راه بر دیگر محققان، روشنفکران، تاریخ نگاران و هنرمندان دلسوز کشورمان هموار گردد و ان شاء الله در کتاب های درسی این غفلت صد ساله جبران شود. امید است در  تقویم ملی کشورمان روزی را برای بزرگداشت ده میلیون قربانی قحطی مصنوعی نامگذاری و بنای یادبودی برایشان برپاکنند و وزارت امور خارجه هم در مجامع و محاکم جهانی شکایت ملت ایران را با جدیت مطرح  کند.

فیلم یتیم خانه ایران به کارگردانی ابوالقاسم طالبی در سال 1393 ساخته شده است. این فیلم و در ژانر خانوادگی اجتماعی می‌باشد. در این فیلم علیرام نورایی، جعفر دهقان، قطب الدین صادقی، فرخ نعمتی، برایان طرفه، آهو خردمند، بهار محمدپور و علی شادمان به هنرمندی پرداخته‌اند.

 

خلاصه داستان فیلم یتیم خانه ایران

 

یتیم خانه ایران، داستان سال های 1295 تا1300 را روایت می کند.سال های حکومت احمد شاه قاجار، در کوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران به دست روس و انگلیس که به دلیل قحطی و خشکسالی تعداد زیادی از مردم ایران جان باختند

دیدن فیلم یتیم خانه ایران به دوستان پیشنهاد میکنم ،قابل توجه دوستان غرب زده که تمام علاج مشکلات را در رابطه با کدخدا و روباه پیر می بینند

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

صدای کرکننده فساد اخلاقی که با بیانیه زنان سینماگر روحیه و عواطف جامعه را جریحه‌دار کرده، همان واقعیتی است که ۱۱ سال پیش مرحوم سلحشور در مورد آن حرف زد، اما کسی نخواست آن را بشنود یا باور کند؛ عده‌ای به خاطر منافع‌شان و عده‌ای به خاطر آلودگی.

موضوع وجود برخی فسادهای اخلاقی در سینما اولین بار ۱۱ سال پیش و در پاییز سال ۹۰ توسط مرحوم فرج‌الله سلحشور بیان شد که با انتقاداتی از سوی برخی امضاکنندگان همین بیانیه اخیر صدها نفره زنان دست‌اندرکار سینما که نسبت به خشونت علیه زنان در این عرصه اعتراض و افشاگری کرده‌اند، روبه‌رو شد.

 

کسانی مثل ترانه علیدوستی و نگار جواهریان که جزو اسامی امضاکننده این بیانیه هستند، آن روزها ضمن تکذیب وجود چنین حقایقی در بخش‌هایی از سینما آن مدعاها را افترا خواندند و از او می‌خواستند که «سینما را به حال خود رها کند». در واقع افشاگران امروز فساد در بخش‌هایی از سینما همان منکران دیروز این واقعیت هستند که به هر شکلی در دفاع از اوضاع سینما ظاهر می‌شدند.

 

نکته اول در این زمینه وجود و بروز غیرقابل انکار چنین اتفاقاتی در هر کشوری است که نمونه بارز آن شکل‌گیری جنبش اعتراضی «me too»(من هم) در سینمای هالیوود به بروز آزارهای جنسی به زنان سینماگر است که سر و صدای زیادی هم در دنیا به پا کرد، با این حال واقعیت این است که اوضاع بی‌سرو سامان فضای سینمایی کشورمان طی سال‌های اخیر همانطور که مرحوم سلحشور هم به آن اشاره کرده بود، در وهله اول «حاصل سال‌ها نادیده گرفتن منکرات پشت و روی پرده سینما توسط مسئولان و مقامات فرهنگی» است، اما این مسئله نافی نقش و وظیفه افراد حاضر در صحنه‌های مختلف اجتماعی و شغلی در رابطه با حفظ خودشان از بروز آسیب‌های جسمی و جنسی نیست. چه اینکه صیانت از حرمت و آبروی اشخاص بیش از هر چیزی متوجه خود آنان است که باید در تشخص‌بخشی به خودشان نهایت دقت و حساسیت را داشته باشند. در مراحل بعدی است که پای قانون و بحث قضایی و پیگیری‌های حقوقی مطرح می‌شود که البته حق مسلم هر شهروندی است.

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir