⚫ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ⚫

فرنگیس نماد مقاومت زنان ایرانی

تاریخ پرافتخار سرزمین ایران اسلامی و به ویژه دفاع مقدس ملت ما با ایثار، از خودگذشتگی، رشادت و شجاعت مردان سلحشور و شیرزنان غیورش عجین شده است که فرنگیس نمونه بارز یکی از هزاران زنی است که با تبر در مقابل دشمن ایستاد و این‌گونه حماسه ای جاوید را از شجاعت مثال زدنی زن ایرانی در آلبوم دفاع مقدس سرزمینمان برای همیشه ثبت کرد.

 

فرنگیس حیدرپور در سن ۱۸ سالگی با شجاعت بی نظیرش یک افسر متجاوز عراقی را از پای درآورد و یک بعثی دیگر را اسیر کرد تا برای همیشه در تاریخ مقاومت سرزمین اسلامیمان ماندگار شود و تصویری از شجاعت زن ایرانی را به جهانیان نشان دهد.

 

حیدرپور در سال ۱۳۴۱ در روستای گورسفید از توابع بخش مرکزی شهرستان گیلانغرب به دنیا آمد که پس از تولد در همان روستا بزرگ شد، ازدواج کرد و اینک نیز ساکن همان روستا است.

 

به مناسبت هفته دفاع مقدس میهمان فرنگیس زن ساده و بی آلایش روستایی که همه او را نماد مقاومت و از راویان دفاع مقدس می شناسند در روستای گورسفید گیلانغرب بودم که مرا به منزلش دعوت کرد، منزلش آنقدر ساده و بی تکلف بود که احساس غریبگی نمی کردم.

 

                                                                       

 

 

از حماسه اش گفتم با لهجه کردی کلهری پاسخ داد: «من عشق و ارادتم را به رهبرم و میهنم ثابت کرده ام و امروز هم درست است که از آن سال ها خیلی گذشته و زنی ۵۹ ساله هستم اما اگر بازهم نیاز باشد از سرزمینم دفاع می کنم و افتخار می کنم که زنی ولایی هستم.»

 

فرنگیس در ادامه چگونگی خاطرات روز حماسه به یادماندیش را این‌گونه بیان کرد:« غروب روز سوم مهر ماه سال ۱۳۵۹ بود که ارتش عراق متشکل از ۲ لشکر پس از تصرف قصرشیرین و حرکت به سمت گیلانغرب به روستای گورسفید در ۱۰ کیلومتری شهر گیلانغرب رسید و مردم روستا که غافلگیر شده بودند راهی جزء پناه بردن به کوه های اطراف روستا به سمت روستای «آوزین» و «داربلوط» در دامنه ارتفاعات و جنوب روستای گورسفید نداشتند.

 

صبح روز چهارم مهرماه نیروهای متجاوز به سمت شهر گیلانغرب حرکت کردندکه در ورودی این شهر با مقاومت مردم مواجه و زمین‌گیر شدند، به گونه ای که مجبور به عقب نشینی تا ۱۰ کیلومتری پایین شهر شده و در محدوده روستای گورسفید مستقر شدند و همین جا در این نقطه با رشادت به یادماندنی خلبان شهید شیرودی بسیاری از تجهیزات و امکانات متجاوزان منهدم شد.

 

صبح روز ششم مهرماه یک دستگاه خودرو جیپ از نیروهای بعثی که راه بین روستایی گورسفید به سمت روستای آوزین را در پیش گرفته بود در حوالی این روستا با تعدادی از نیروهای سپاه مستقر در پشت ارتفاعات موسوم به «ابرویی» در محدوده یادمان کنونی مطلع الفجر نزدیک روستای آوزین مواجه شد که سرانجام تعدادی از نیروهای متجاوز در این درگیری به هلاکت رسیدند.»

 

خانم حیدرپور این گونه ادامه می دهد که «من برای تهیه آذوقه به همراه مرحوم پدرم به روستای پدری ام یعنی روستای آوزین آمده بودم پس از برگشت با درگیری نیروهای خودی و نیروهای بعثی در نزدیک روستا و کنار رودخانه مواجه شدم.

 

متوجه شدم که در حاشیه رودخانه بازمانده هایی از نیروهای عراقی هنوز وجود دارند و به طور اتفاقی با ۲ نظامی مسلح رو در رو شدم و از آنجایی که علاوه برتعصب و حسی که از وطن دوستی و دفاع از سرزمینم در مقابل تجاوز داشتم و باتوجه به شهادت تعدادی از بستگان نزدیکم در چند روز گذشته در منطقه قصرشیرین، شرایط روحی مناسبی نداشتم بی درنگ با استفاده از تبری که از منزل پدرم برای تهیه هیزم با خود آورده بودم به سمت یکی از افسران بعثی حمله ورگشتم و او را از پای در آوردم نظامی دیگر همراه وی که ناظر این صحنه بود دست هایش را به علامت تسلیم بالا برد.

 

در این لحظه لطف و مدد الهی باعث شد تا او را به اسارت گرفته و دقایقی بعد اسیر عراقی را با تجهیزات و مهمات همراهش تحویل برادران سپاه دهم.               

 

همواره گفته‌ام دفاع از سرزمینم در مقابل هر متجاوزی را برای خود افتخار می دانم و اگر بازهم چشم طمع دشمنان به این سرزمین باشد در هر شرایطی که باشم همان شیرزن ایرانی ام و تا آخرین قطره خونم مدافع ایران اسلامی و سرباز فدایی

 

رهبرم خواهم بود.»                                                                                           

 

 

 

                                                                                                                                                                                           

 

وی ادامه داد: ۲۵ سال است همسرم را از دست داده ام و برای چهار فرزندم که در یتیم شدند هم پدر بوده ام و هم مادر و آن ها را از طریق دامپروری بزرگ کرده ام.

 

او سه پسر و یک دختر دارد که دخترش را عروس کرده و ۲ تن از پسرانش هم ازدواج کرده اند و اکنون تنها یکی از پسرانش با او در گورسفید زندگی می کند.

 

فرنگیس در ادامه گفت: «از مقام معظم رهبری به خاطر الطافش و از فرماندهان و مسوولان لشکری و کشوری سپاسگزارم که همواره مرا مورد تفقد قرار داده اند و اکنون افتخار می کنم که ایثارگر هستم».

 

او افزود: «به طور ویژه قدردان حمایت های نظام مقدس جمهوری اسلامی از خود در مقابل مشکلات و مشقت هایی که داشته ام، هستم».

 

فرنگیس همچنان کار دامپروری و فعالیت اقتصادی را که از گذشته داشته، حفظ کرده و در این راه به خوبی ایفای نقش می نماید تا در جبهه اقتصادی هم به وظیفه خود عمل کرده باشد.

 

وی با مرور خاطرات زندگیش از زمانی گفت که ۱۴ ساله بود و ازدواج کرد و از زمانی که ۱۸ سال بیشتر نداشت و نیروهای متخاصم بعثی به روستای زادگاهش حمله کردند.

 

او گفت: «زمانی که من وظیفه دفاع از سرزمینم را انجام دادم ۱۸ ساله بودم و آن موقع زن جوانی بودم و فرزندی نداشتم ولی اگر همین حالا هم آن روزها تکرار شود با وجود اینکه ۵۹ سال سن دارم باز هم مثل همان فرنگیس ۴۰ سال پیش هستم و با چنگ و دندان از خاکم مراقبت می‌کنم.»

 

فرنگیس هنگام ادای این جملات صلابت غریبی در صدایش ظاهر شد. گفت:«آن روز وقتی رو به روی دشمن عراقی ایستادم، احساس ترس نمی‌کردم. من یاد گرفته بودم با دشمن باید رو به رو شد و برای همین هم با تنها داشته‌ام در آن لحظه که تبر پدرم بود با دشمن جنگیدم و به لطف خدا موفق هم شدم».

 

از تبرش پرسیدم گفت: «هم اینک در موزه دفاع مقدس به یادگار گذاشته شده است».

 

رهبر معظم انقلاب در جریان سفرشان به استان کرمانشاه و در جمع مردم گیلانغرب از «بانوی مسلمان و شجاع گیلانغربی که در آن دوران [دوران دفاع مقدس] تعدادی از نظامیان دشمن را به هلاکت رساند و اسیر کرد» تجلیل کردند.                                                                             

 

 

 

تندیس فرنگیس در پارک شیرین کرمانشاه

 

کسانی که به کرمانشاه سفر کرده‌اند احتمالا در بوستان شیرین این شهر تندیسی از یک مادر را که با سری بالا تبر به دست، روی جنازه‌ای ایستاده دیده‌اند و این تندیس نماد فرنگیس است شیرزنی که رهبری در بخشی از بیاناتشان در دیدار با مردم گیلانغرب از رشادت های وی نام بردند.

 

تندیس دیگری از این شیرزن در میدان مقاومت گیلانغرب، محل نبرد تن به تن مردم این دیار با ارتش بعث عراق نصب شده است.                                                                          

 

 

 

ماندگاری حماسه فرنگیس در کتاب نویسنده کرمانشاهی 

 

فداکاری شیرزن گیلانغربی را «مهناز فتاحی» از نویسندگان کرمانشاهی در قالب کتابی به رشته تحریر آورده است که سلحشوری ها و فداکاری های مردم کرمانشاه در دوران دفاع مقدس آنچنان زیبا در کتاب فرنگیس به تصویر کشیده شده است و در هفدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس، در بخش خاطره به عنوان اثر برگزیده شناخته شد.

 

این شیرزن اکنون یکی از راویان دفاع مقدس است و هرازگاهی که راهیان نور به گیلانغرب و بازدید از منطقه آوزین می روند فرنگیس از رشادت هایش برای آن ها می گوید.

 

او گفت تا زمانی که زنده ام در روستای گورسفید زندگی می کنم و افتخارم این است که یک مرزدارم.

 

گیلانغرب در طول دفاع مقدس بیش از ۱۵۰ بار بمباران شد که تقدیم ۷۵۰ شهید گرانقدر، ۲ هزار و ۲۵۰ جانباز سرافراز و ۱۴۱ آزاده سرافراز از این سرزمین و پنج هزار و ۸۰۰ شهید مهاجر از جای جای ایران اسلامی در این منطقه خود گواهی بر مطهر بودن این خاک پاک است.

استان کرمانشاه در هشت سال دفاع مقدس ۹ هزار ۸۰۰ شهید و بیش از ۲۱ هزار جانباز و آزاده تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.

منبع : ایرنا



نوشته شده توسط alibagherikahkesh.blog.ir
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
⚫ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ⚫

نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ
متولد 1996 در MIS ، خبرنگار و روزنامه نگار
شناسه الکترونیکی ثبت ملی محتوای دیجیتال( کد شامد): 1-1-765329-64-0-1
در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند و روح ها پرواز میکنند و میروند به بهشت؛ اما در جنگ نرم، اگر خدای نکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، و روح‌ ها میروند به قعر جهنم؛ فرقش این است؛ لذا این خیلی خطرناک‌تر است.
نوشتن، یک عمل هنرى است ؛زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست

🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻

💮بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💮

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ‌سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
لَا إِکْرَ‌اهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥٦﴾
اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُ‌وا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

تاریخ پرافتخار سرزمین ایران اسلامی و به ویژه دفاع مقدس ملت ما با ایثار، از خودگذشتگی، رشادت و شجاعت مردان سلحشور و شیرزنان غیورش عجین شده است که فرنگیس نمونه بارز یکی از هزاران زنی است که با تبر در مقابل دشمن ایستاد و این‌گونه حماسه ای جاوید را از شجاعت مثال زدنی زن ایرانی در آلبوم دفاع مقدس سرزمینمان برای همیشه ثبت کرد.

 

فرنگیس حیدرپور در سن ۱۸ سالگی با شجاعت بی نظیرش یک افسر متجاوز عراقی را از پای درآورد و یک بعثی دیگر را اسیر کرد تا برای همیشه در تاریخ مقاومت سرزمین اسلامیمان ماندگار شود و تصویری از شجاعت زن ایرانی را به جهانیان نشان دهد.

 

حیدرپور در سال ۱۳۴۱ در روستای گورسفید از توابع بخش مرکزی شهرستان گیلانغرب به دنیا آمد که پس از تولد در همان روستا بزرگ شد، ازدواج کرد و اینک نیز ساکن همان روستا است.

 

به مناسبت هفته دفاع مقدس میهمان فرنگیس زن ساده و بی آلایش روستایی که همه او را نماد مقاومت و از راویان دفاع مقدس می شناسند در روستای گورسفید گیلانغرب بودم که مرا به منزلش دعوت کرد، منزلش آنقدر ساده و بی تکلف بود که احساس غریبگی نمی کردم.

 

                                                                       

 

 

از حماسه اش گفتم با لهجه کردی کلهری پاسخ داد: «من عشق و ارادتم را به رهبرم و میهنم ثابت کرده ام و امروز هم درست است که از آن سال ها خیلی گذشته و زنی ۵۹ ساله هستم اما اگر بازهم نیاز باشد از سرزمینم دفاع می کنم و افتخار می کنم که زنی ولایی هستم.»

 

فرنگیس در ادامه چگونگی خاطرات روز حماسه به یادماندیش را این‌گونه بیان کرد:« غروب روز سوم مهر ماه سال ۱۳۵۹ بود که ارتش عراق متشکل از ۲ لشکر پس از تصرف قصرشیرین و حرکت به سمت گیلانغرب به روستای گورسفید در ۱۰ کیلومتری شهر گیلانغرب رسید و مردم روستا که غافلگیر شده بودند راهی جزء پناه بردن به کوه های اطراف روستا به سمت روستای «آوزین» و «داربلوط» در دامنه ارتفاعات و جنوب روستای گورسفید نداشتند.

 

صبح روز چهارم مهرماه نیروهای متجاوز به سمت شهر گیلانغرب حرکت کردندکه در ورودی این شهر با مقاومت مردم مواجه و زمین‌گیر شدند، به گونه ای که مجبور به عقب نشینی تا ۱۰ کیلومتری پایین شهر شده و در محدوده روستای گورسفید مستقر شدند و همین جا در این نقطه با رشادت به یادماندنی خلبان شهید شیرودی بسیاری از تجهیزات و امکانات متجاوزان منهدم شد.

 

صبح روز ششم مهرماه یک دستگاه خودرو جیپ از نیروهای بعثی که راه بین روستایی گورسفید به سمت روستای آوزین را در پیش گرفته بود در حوالی این روستا با تعدادی از نیروهای سپاه مستقر در پشت ارتفاعات موسوم به «ابرویی» در محدوده یادمان کنونی مطلع الفجر نزدیک روستای آوزین مواجه شد که سرانجام تعدادی از نیروهای متجاوز در این درگیری به هلاکت رسیدند.»

 

خانم حیدرپور این گونه ادامه می دهد که «من برای تهیه آذوقه به همراه مرحوم پدرم به روستای پدری ام یعنی روستای آوزین آمده بودم پس از برگشت با درگیری نیروهای خودی و نیروهای بعثی در نزدیک روستا و کنار رودخانه مواجه شدم.

 

متوجه شدم که در حاشیه رودخانه بازمانده هایی از نیروهای عراقی هنوز وجود دارند و به طور اتفاقی با ۲ نظامی مسلح رو در رو شدم و از آنجایی که علاوه برتعصب و حسی که از وطن دوستی و دفاع از سرزمینم در مقابل تجاوز داشتم و باتوجه به شهادت تعدادی از بستگان نزدیکم در چند روز گذشته در منطقه قصرشیرین، شرایط روحی مناسبی نداشتم بی درنگ با استفاده از تبری که از منزل پدرم برای تهیه هیزم با خود آورده بودم به سمت یکی از افسران بعثی حمله ورگشتم و او را از پای در آوردم نظامی دیگر همراه وی که ناظر این صحنه بود دست هایش را به علامت تسلیم بالا برد.

 

در این لحظه لطف و مدد الهی باعث شد تا او را به اسارت گرفته و دقایقی بعد اسیر عراقی را با تجهیزات و مهمات همراهش تحویل برادران سپاه دهم.               

 

همواره گفته‌ام دفاع از سرزمینم در مقابل هر متجاوزی را برای خود افتخار می دانم و اگر بازهم چشم طمع دشمنان به این سرزمین باشد در هر شرایطی که باشم همان شیرزن ایرانی ام و تا آخرین قطره خونم مدافع ایران اسلامی و سرباز فدایی

 

رهبرم خواهم بود.»                                                                                           

 

 

 

                                                                                                                                                                                           

 

وی ادامه داد: ۲۵ سال است همسرم را از دست داده ام و برای چهار فرزندم که در یتیم شدند هم پدر بوده ام و هم مادر و آن ها را از طریق دامپروری بزرگ کرده ام.

 

او سه پسر و یک دختر دارد که دخترش را عروس کرده و ۲ تن از پسرانش هم ازدواج کرده اند و اکنون تنها یکی از پسرانش با او در گورسفید زندگی می کند.

 

فرنگیس در ادامه گفت: «از مقام معظم رهبری به خاطر الطافش و از فرماندهان و مسوولان لشکری و کشوری سپاسگزارم که همواره مرا مورد تفقد قرار داده اند و اکنون افتخار می کنم که ایثارگر هستم».

 

او افزود: «به طور ویژه قدردان حمایت های نظام مقدس جمهوری اسلامی از خود در مقابل مشکلات و مشقت هایی که داشته ام، هستم».

 

فرنگیس همچنان کار دامپروری و فعالیت اقتصادی را که از گذشته داشته، حفظ کرده و در این راه به خوبی ایفای نقش می نماید تا در جبهه اقتصادی هم به وظیفه خود عمل کرده باشد.

 

وی با مرور خاطرات زندگیش از زمانی گفت که ۱۴ ساله بود و ازدواج کرد و از زمانی که ۱۸ سال بیشتر نداشت و نیروهای متخاصم بعثی به روستای زادگاهش حمله کردند.

 

او گفت: «زمانی که من وظیفه دفاع از سرزمینم را انجام دادم ۱۸ ساله بودم و آن موقع زن جوانی بودم و فرزندی نداشتم ولی اگر همین حالا هم آن روزها تکرار شود با وجود اینکه ۵۹ سال سن دارم باز هم مثل همان فرنگیس ۴۰ سال پیش هستم و با چنگ و دندان از خاکم مراقبت می‌کنم.»

 

فرنگیس هنگام ادای این جملات صلابت غریبی در صدایش ظاهر شد. گفت:«آن روز وقتی رو به روی دشمن عراقی ایستادم، احساس ترس نمی‌کردم. من یاد گرفته بودم با دشمن باید رو به رو شد و برای همین هم با تنها داشته‌ام در آن لحظه که تبر پدرم بود با دشمن جنگیدم و به لطف خدا موفق هم شدم».

 

از تبرش پرسیدم گفت: «هم اینک در موزه دفاع مقدس به یادگار گذاشته شده است».

 

رهبر معظم انقلاب در جریان سفرشان به استان کرمانشاه و در جمع مردم گیلانغرب از «بانوی مسلمان و شجاع گیلانغربی که در آن دوران [دوران دفاع مقدس] تعدادی از نظامیان دشمن را به هلاکت رساند و اسیر کرد» تجلیل کردند.                                                                             

 

 

 

تندیس فرنگیس در پارک شیرین کرمانشاه

 

کسانی که به کرمانشاه سفر کرده‌اند احتمالا در بوستان شیرین این شهر تندیسی از یک مادر را که با سری بالا تبر به دست، روی جنازه‌ای ایستاده دیده‌اند و این تندیس نماد فرنگیس است شیرزنی که رهبری در بخشی از بیاناتشان در دیدار با مردم گیلانغرب از رشادت های وی نام بردند.

 

تندیس دیگری از این شیرزن در میدان مقاومت گیلانغرب، محل نبرد تن به تن مردم این دیار با ارتش بعث عراق نصب شده است.                                                                          

 

 

 

ماندگاری حماسه فرنگیس در کتاب نویسنده کرمانشاهی 

 

فداکاری شیرزن گیلانغربی را «مهناز فتاحی» از نویسندگان کرمانشاهی در قالب کتابی به رشته تحریر آورده است که سلحشوری ها و فداکاری های مردم کرمانشاه در دوران دفاع مقدس آنچنان زیبا در کتاب فرنگیس به تصویر کشیده شده است و در هفدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس، در بخش خاطره به عنوان اثر برگزیده شناخته شد.

 

این شیرزن اکنون یکی از راویان دفاع مقدس است و هرازگاهی که راهیان نور به گیلانغرب و بازدید از منطقه آوزین می روند فرنگیس از رشادت هایش برای آن ها می گوید.

 

او گفت تا زمانی که زنده ام در روستای گورسفید زندگی می کنم و افتخارم این است که یک مرزدارم.

 

گیلانغرب در طول دفاع مقدس بیش از ۱۵۰ بار بمباران شد که تقدیم ۷۵۰ شهید گرانقدر، ۲ هزار و ۲۵۰ جانباز سرافراز و ۱۴۱ آزاده سرافراز از این سرزمین و پنج هزار و ۸۰۰ شهید مهاجر از جای جای ایران اسلامی در این منطقه خود گواهی بر مطهر بودن این خاک پاک است.

استان کرمانشاه در هشت سال دفاع مقدس ۹ هزار ۸۰۰ شهید و بیش از ۲۱ هزار جانباز و آزاده تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.

منبع : ایرنا

alibagherikahkesh.blog.ir

نظرات  (۱)

ممنون که این بانوان توانا رو به ما معرفی کردید🌻

پاسخ:
سلام ، این زنان ، قهرمان های واقعی این مملکت هستند 
سرکار خانم دباغ ، خانم فرنگیس حیدرپور ، مجیده نگراوی،........
باعث تأسف است که جوانان ما به ویژه خواهران محترم باربی ، مرد عنکبوتی ، بتمن ،........ میشناسند که قهرمان خیالی غرب هستند اما قهرمان های حقیقی این ملت را نمی‌شناسند.
شاید کم کاری ما قشر فرهنگی بوده ، شاید هم جنگ روانی و رسانه ایی دشمن قوی بوده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی