⚫ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ⚫

نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ
متولد 1996 در MIS ، خبرنگار و روزنامه نگار
شناسه الکترونیکی ثبت ملی محتوای دیجیتال( کد شامد): 1-1-765329-64-0-1
در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند و روح ها پرواز میکنند و میروند به بهشت؛ اما در جنگ نرم، اگر خدای نکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، و روح‌ ها میروند به قعر جهنم؛ فرقش این است؛ لذا این خیلی خطرناک‌تر است.
نوشتن، یک عمل هنرى است ؛زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست

🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻

💮بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💮

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ‌سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
لَا إِکْرَ‌اهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥٦﴾
اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُ‌وا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

محمد فرخی یزدی در سال ۱۲۶۸ در یزد متولد شد و با دادن شعار‌هایی مثل زنده باد مشروطه زنده باد آزادی باعث شد تا حاکم یزد دستور دوختن لب و دهان او را بدهد.

  محمد فرخی یزدی  در سال ۱۲۶۸ در یزد متولد شد و  جزء شاعران آزادیخواه کشور در زمان خود محسوب می‌شد و مدتی نماینده مجلس در زمان خود بود.

وی مسئولیت‌هایی از قبیل: تاسیس حزب، مدیرمسئولی چندین روزنامه و انتشاردیوان‌های مختلف شعر را از در کارنامه خود دارد.

فرخی یزدی قبل از تحصیل در نانوایی کار می‌کرد و همیشه افتخارش این بود که یک دهقان زاده بوده که بعد‌ها به مدرسه انگلیسی‌ها در یزد رفت و در آن مدرسه که ترویج کننده تفکر مسیحیت بود، شعر اعتراضی سرود که این دلیلی شد تا فرخی یزدی از آن مدرسه اخراج شود که اخراج وی از تحصیل در سن ۱۵ سالگی اتفاق افتاد و دیگر نتوانست ادامه تحصیل دهد.

وی در زمان حکومت ضیغم الدوله در یزد به رسم هر سال که شاعران در قلعه حکومتی حاضر می‌شدند و در مدح حکومت این حاکم مستبد شعر می‌سرودند، حاضر شد و با سرودن شعری انتقاد آمیز باعث شد که به زندان برود.

وی جزء شاعران آزادیخواه کشور در زمان خود محسوب می‌شد و مدتی نماینده مجلس در زمان خود بود و  مسئولیت‌هایی از قبیل: تاسیس حزب، مدیرمسئولی چندین روزنامه و انتشاردیوان‌های مختلف شعر را از در کارنامه خود دارد.

فرخی یزدی قبل از تحصیل در نانوایی کار می‌کرد و همیشه افتخارش این بود که یک دهقان زاده بوده است.

وی بعد‌ها به مدرسه انگلیسی‌ها در یزد رفت و در آن مدرسه که ترویج کننده تفکر مسیحیت بود، شعر اعتراضی سرود که این دلیلی شد تا فرخی یزدی از آن مدرسه اخراج شود که اخراج وی از تحصیل در سن ۱۵ سالگی اتفاق افتاد و دیگر نتوانست ادامه تحصیل دهد.

وی در زمان حکومت ضیغم الدوله در یزد به رسم هر سال که شاعران در قلعه حکومتی حاضر می‌شدند و در مدح حکومت این حاکم مستبد شعر می‌سرودند، حاضر شد و با سرودن شعری انتقاد آمیز باعث شد که به زندان برود که چند بیت اول این سروده چنین بوده است:

عید جم شد‌ای فریدون خوبت ایران پرست
مستبدی خوی ضحاکی است این خونه زدست
حالیا کز سلم و تور انگلیس و روس هست
ایرج ایران سراپا، دستگیر و پای بست
به که از راه تمدن ترک بی مهری کنی 
در ره مشروطه اقدام منوچهری کنی

برکنار شدن ضیغم الدوله از حکومت یزد

دکتر غلامرضا محمدی مشاور امور فرهنگی استاندار یزد با بیان اینکه بعد از سرودن این شعر ضیغم الدوله فرخی را به زندان فرستاد گفت: یک روز که ضیغم الدوله از زندان ملاقات می‌کرد فرخی یزدی این حاکم یزد را دید و با دادن شعار‌هایی مثل زنده باد مشروطه و زنده باد آزادی باعث شد تا حاکم یزد دستور دوختن لب و دهان او را بدهد و این باعث شد تا فرخی یزدی شاعر لب دوخته لقب بگیرد.


وی ادامه داد: بعد از این اتفاق فرخی با مضمون لب دوختن خود شعر سرود که باعث اعتراض آزادیخواهان شد و این حرکت برکناری ضیغم الدوله توسط وزیر کشور از حکومت یزد را در پی داشت.‌


ای دموکرات بت با شرف نوع پرست
که طرفداری ما رنجبران خوی تو هست
اندرین دوره که قانون شکنی دل‌ها هست
گر زهم مسلک خویشت خبری نیست بدست
شرح این قصه شنو از دو لب دوخته ام
تا بسوزد دلت از بهر دل سوخته ام
ضیغم الدوله چو قانون شکنی پیشه نمود
از همان پیشه خود ریشه خود تیشه نمود (شعر ادامه دارد)

این استاد دانشگاه‌های استان یزد افزود: بعد از برکنارشدن ضیغم الدوله، حاکم بعدی یزد بسیار از فرخی دلجویی کرد و دهانش را پر از اشرافی کرد و در این برهه فرخی یزدی دو ماه را در زندان بسر برد.

محمدی با توضیح اینکه فرخی بعد‌ها به تهران رفت و روزنامه طوفان را تاسیس کرد بیان داشت: روزنامه طوفان بیش از ۱۵ بار توقیف شد که در تاریخ دوم شهریورماه ۱۳۰۰ اولین شماره این روزنامه چاپ و در سال ۱۳۰۷ آخرین شماره این روزنامه چاپ شد. 

وی برای روزنامه خود قرائت خانه ایجاد کرد تا مردم بیشتر از شرایط کشور آگاه شوند.

دلیل گذاشتن اسم طوفان بر روزنامه فرخی یزدی

وی ادامه داد: این روزنامه با کلیشه سرخ که حاکی از انقلابی بودن و طرفداری از توده‌های رنج دیده و دهقان بود تاسیس و همکاران فرخی در آن زمان حبیب یغمایی، سید فخرالدین شادمان، عبدالحسین هژیر، ملک الشعرای بهار، سید حسن علوی، عباس فاضلی وسید علی اکبر موسوی زاده بودند، همچنین فرخی یزدی مدتی را به عنوان نماینده مردم در مجلس آن زمان خدمت کرد.

این مقام مسئول افزود: علت گذاشتن اسم طوفان بر روی این روزنامه محیط طوفان زای آن زمان است که بار‌ها فرخی گفته بود تا آرامش به ایران بر نگردد اسم روزنامه را تغییر نخواهم داد.


محمدی اظهار داشت: دراین روزنامه علیه خودکامگی‌های قوام السلطنه مطالب اعتراضی زیادی چاپ شده است و سرمقاله‌ای علیه رضا شاه در این روزنامه چاپ شده که باعث پناهنده شدن فرخی یزدی به سفارت روسیه شد، چون رضا شاه قصد کشتن این شاعر و روزنامه نگار را داشت، همچنین مطالب این روزنامه نگار یزدی باعث سقوط مشیرالدوله شد و مقالات زیادی نیز بر علیه احمد شاه توسط این روزنامه نگار به چاپ رسیده است که باعث شکایت احمد شاه قاجار از این روزنامه نگار آزادیخواه شد.

فرخی یزدی همسر و فرزندی نداشته است
محمد صادق زاده استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد با اشاره به اینکه فرخی یزدی تنها شاعری است که همه عمر خود را در راه مبارزه به سر برده است بیان کرد: فرخی یزدی همسر و فرزندی نداشته است فقط دو بار در زندگی یک بار بعد از انقلاب شوروی با سفر به این کشور و یک بار نیز در تهران به فکر ازدواج افتاد، اما هیچوقت ازدواج نکرد.

وی ادامه داد: فرخی یزدی برادر و خواهر داشته است، اما در حال حاضر هیچ اطلاعی از خانواده فرخی یزدی در دست نیست.این استاد دانشگاه افزود: دکتر یاحقی در کتاب جویبار لحظه‌ها، فرخی یزدی را ثابت قدم‌ترین شاعر در ادبیات فارسی نامیده است و دکتر یاحقی در همان کتاب نوشته فرخی شاعری است که جهان بینی ثابتی داشته است.

سبک اشعار و سروده‌های فرخی یزدی
صادق زاده اظهار داشت: فرخی یزدی در یزد تحت تاثیر اندیشه‌های حزب دموکرات و حزب توده قرار گرفت و بعد‌ها در تهران جمعیت طرفداران قانون را ایجاد کرد.

وی در پایان گفت: این شاعر در اشعارش، تلفیقی از ایران باستان باضافه اندیشه‌های دینی به همراه نوگرایی که همان سوسیالیست بوده است را ترکیب اشعارش کرده است و دیوان‌های مختلفی را از خود در قالب‌های مختلف شعری به یادگار گذاشته است و این شاعر در اشعارش به کاوه، جمشید، کیکاووس اشارات زیادی داشته است.

عالیه محرابی شاعر یزدی نیز با توصیف اینکه فرخی یزدی شاعری بوده است که درد مردم زمان خود را می‌شناخت گفت: فرخی یزدی در ژانر اعتراض در تمام اشعارش نگاه به جامعه داشت و فریاد زن درد مردم خودش بوده است.


وی افزود: امروز هم ژانر شعر اعتراض در حوزه‌های مختلف وجود دارد و شاعرانی با گفتن شعر اجتماعی که زیر مجموعه شعر اعتراضی است مسائل و مشکلات اجتماعی را بیان می‌کنند.

این شاعر یزدی اظهار داشت: این سوال مطرح می‌شود که اگر امروز فرخی یزدی بود نسبت به مسائل اطراف خود و شیطنت‌های خارج از مرز‌ها و دشمنان کشور چه واکنشی نشان می‌داد و قطعا او نسبت به این مسائل بی تفاوت نبود.

گفتنی است فرخی یزدی به دلیل توقیف روزنامه طوفان در برهه‌هایی از روزنامه‌های متعدد با اسم‌های دیگری نظیر روزنامه‌های آتش، آیینه افکار، پیکار وستاره شرق استفاده کرده است.

شایان ذکر است فرخی یزدی اواخر عمرش در کشور آلمان زندگی می‌کرد که با قول اینکه جانش به خطر نمی‌افتد به ایران برگشت، اما با یک بهانه کوچک به زندان رفت و از یک زندان به زندان دیگری، منتقل شد.

سرانجام فرخی یزدی در زندان شهربانی در سال ۱۳۱۸ توسط پزشک احمدی کشته و جسدش در مسگرآباد تهران دفن شد، ولی هیچگونه آرامگاهی از او باقی نمانده است.

فرخی یزدی شاعری است که یادش فقط در یاد‌ها مانده و مکانی وجود ندارد تا علاقه‌مندان او برای آزادی خواهی و تلاش‌ها و خدمات این شاعر یادبودی برگزار کنند

alibagherikahkesh.blog.ir

   مساجد از جمله مهم‌ترین پایگاه‌‌های مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی بود و از دیرباز کار سازماندهی مبارزات اغلب از مسجدها شروع می‌شد. منبرها، زمینه روشنگری مردم را فراهم می‌کرد و مردم را برای مبارزه علیه ظلم و ستم پهلوی آماده می‌ساخت. لذا این پایگاه‌ها همواره از سوی رژیم پهلوی تهدید می‌شد. نمونه‌های فراوانی نیز در تاریخ وجود دارد که نشانگر جنایت‌های رژیم پهلوی علیه مساجد کشور است. جنایت رضاخان در مسجد گوهرشاد و‌ هجوم عمال پهلوی دوم به مساجد کرمان، ارومیه، شیراز و اهواز و نیز مسجد لرزاده تهران را می‌توان مهم‌ترین نمونه‌های تاریخی از جنایات رژیم پهلوی در مساجد کشور عنوان کرد که این نوشتار به بازخوانی آن جنایت‌ها می‌پردازد.

 

کشتار مردم مشهد در مسجد گوهرشاد توسط رضاخان

یکی از بزرگ‌ترین جنایت‌های رضاخان در ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴ در مسجد گوهرشاد مشهد رخ داد. رضاخان که در سودای غربی کردن ایران بود کوشید با ضرب و زور دستگاه پلیسی خود فرهنگ غربی را جایگزین فرهنگ اسلامی ایرانی کند اما با مقاومت مردم مواجه شد. قیام گوهرشاد یکی از نمونه‌های مقابله مردم با اقدامات ضد دینی رضاخان بود که به شدت سرکوب شد و هزاران نفر از مردم مشهد در این ماجرا به شهادت رسیدند.

در ۲۱ تیرماه ۱۳۱۴، مردم مشهد به رهبری شیخ بهلول و علمای این شهر در اعتراض به اقدامات ضد دینی رضا شاه در مسجد گوهرشاد تجمع کرده بودند که با هجوم عمال رضاخان مواجه شدند. در این روز شعارهای ضد رضاخانی سر داده می‏شد و مسجد یک‏پارچه سرود مقاومت سر می‌داد. سرانجام به دستور شخص رضاخان ماموران آماده حمله به مسجد و کشتار مردم شدند.

روایت شاهدان این فاجعه، ابعاد تازه‌ای از این جنایت را بر ملا می‌کند. حسینعلی ذوالفقاری گل‌مکانی از پاسبانان حاضر در جریان گوهرشاد می‌گوید: «برای روز پنج‌شنبه و جمعه ۲۰ نفر از ما را (هشت پلیس و دوازده نظامی، یک سرهنگ و یک سرپاسبان یکم و یک ستوان یکم و یک گروهبان یکم) مأمور کردند رفتیم به مسجد، وقتی رسیدیم به مسجد دیدیم همه نشسته‌اند و شیخ بهلول هم بالای منبر موعظه می‌کند. ساعت دوازده شب وارد مسجد شدیم. بهلول داشت صحبت می‌کرد. سه چهار نفر هم مثل نواب احتشام و بحرالعلوم و حسن اردکانی و حاج سید ابوالحسن اصفهانی پای منبر نشسته بودند. یک دفعه تیراندازی شروع شد و تمام مردم حرکت کردند.

ایرج مطبوعی به ما گفت فرار کنید. من به صحن نو آمدم و از صحن نو به دم بست پایین خیابان جلوی گاراژ سعادت رفتم. صدای تیر در مسجد بلند شد و تک تک بود و بعد پر زور شد و ما رفتیم جلوی دارالسیاده. در را از تو شکستند، آن وقت از آن در شکسته من با دو نفر وظیفه آن طرف رفتیم دیدیم خدا بدهد برکت هزار نفر هزار نفر فرار می‌کنند. تیر هم بی‌شمار در می‌رفت، همه می‌افتادند این طرف و آن طرف. تا ساعت ۵ صبح مردم را پرت‌وپلا کردند...»

وی درباره تعداد شهدای آن روز می‌گوید: «رضا کوه‌سرخی پشت مسلسل بود، آن شب حدود دو سه هزار نفر را کشتند و بردند بیرون دروازه پایین خیابان در قبرستان بالا خیابان که الان درخت کاشته‌اند، خندق کندند هر کسی که کشته می‌شد مثل جوال گندم همه را می‌ریختند توی ماشین می‌بردند می‌ریختند توی آن خندق و خاک روی آن‌ها می‌ریختند.»[۱]

شهربانی مشهد طی گزارشی درباره تعداد شهدای این واقعه نوشت: «مامورین نظمیه در رفع غائله با نظامیان تشریک مساعی نموده لذا چون عده مقتولین در مسجد را نظامیان جمع‌آوری کرده‌اند مدرکی برای تعیین تعداد مقتولین وجود ندارد.»[۲]

بدین ترتیب، فاجعه مسجد گوهرشاد به عنوان یکی از بزرگ‌ترین جنایت‌های رژیم پهلوی در تاریخ ثبت شد.

 

حمله ماموران رژیم پهلوی به مردم در مسجد حبیب شیراز

در دوران پهلوی دوم نیز، مساجد به عنوان پایگاهی برای مبارزه با ظلم و جور دستگاه استبدادی، جایگاه خود را حفظ کرده و در سال ۱۳۵۷ به محلی برای مقابله مردم با رژیم پهلوی تبدیل شد. در این میان، محمدرضا پهلوی نیز با الهام از پدرش رضاخان، به سرکوب قیام‌های مردمی در مساجد پرداخت و جنایت‌های بزرگی را رقم زد. یکی از این جنایت‌ها در مسجد حبیب شیراز رخ داد.

از اوایل سال ۱۳۵۷، مردم شیراز بعد از سخنرانی روحانیون در منبرهای مساجد مختلف این شهر، اقدام به برپایی راهپیمایی و تظاهرات علیه رژیم پهلوی می‌کردند تا اینکه در آبان همین سال در یک حرکت برنامه‌ریزی شده عمال رژیم پهلوی با حمله به مسجد حبیب شیراز اوج قساوت خود را نشان دادند.

در روز ۲۸ آبان ۱۳۵۷مصادف با عید غدیر خم، مردم شیراز در مسجد حبیب اجتماع کرده و مشغول استماع سخنرانی بودند. در اثنای سخنرانی علی‌اکبر مکارم مشهور به رضوانی، با دخالت افسری به‌نام سرهنگ عطا‌الله قاسمی بین ماموران و تجمع کنندگان در مسجد درگیری به وجود آمد. طولی نکشید اجتماع‌کنندگان به گلوله بسته شدند. در این جریان سه نفر به شهادت رسیدند و عده زیادی هم مجروح شدند.

روزنامه اطلاعات واقعه مزبور را چنین گزارش کرده است: «حدود سه هزار نفر از مردم این شهر [شیراز] در مسجد جامع حبیب اجتماع کردند. پلیس راه را بر تازه ‌واردین بست و با شلیک گلوله و گاز اشک‌آور اجتماع‌کنندگان را متفرق کرد، در نتیجه سه نفر به نام‌های محمود دهقانی ( ٤٤ ساله)، علی‌اصغر خلفی‌نژاد (١٩ ساله)، جواد زاهدی (اهل استهبان) به ضرب گلوله به شهادت رسیدند و هفت نفر دیگر به نام‌های اصغر و جعفر ذوالقدر، علی علیخواه، خسرو عابدی، علی توکلیان، علی حکیمی و حسن حسنی مجروح شدند. برای متفرق کردن اجتماع‌کنندگان بیش از سی تانک و دیگر خودروهای ارتش مقابل مسجد مستقر شده بودند.»

کنسولگری آمریکا در شیراز هم درباره وقایع مسجد حبیب گزارش داد: «وقایع تیراندازی ۱۹ نوامبر/ ۲۸ آبان هر چند که تحت تاثیر پوشش خبری بین‌المللی قرار گرفت، تعداد کشته‌ها شاید به اندازه ۱۰ درصد ۲۰۰ نفری مخالفان بوده باشد، اما حقایق هر چه باشد این واقعه احتمالا تبدیل به "میدان ژاله" شیراز خواهد شد.»[۳]

به دنبال جنایت رژیم پهلوی در مسجد حبیب، آیت‌الله بهاءالدین محلاتی اعلامیه‌ای منتشر کرد که در بخشی از این اعلامیه آمده بود: «وا اسفا، با اینکه این مجلس مذهبی در کمال آرامش در گوشه‌ای از شهر بزرگ شیراز برگزار می‌شد و هیچ‌گونه بی‌نظمی و تخریب که مجوز مداخله نیروهای نظامی به زعم آنان باشد، مشهود نبود و شعاری جز صلوات و ادای احترام به پیشوایان مذهبی که رژیم مدعی علاقه و احترام به آنان است مشهود نبود، درحالیکه خطیب گویای اهمیت عید غدیر در اسلام بود، ناگهان بدون هیچ اخطار قبلی تانک‌هایی که از ثروت عمومی مردم خریده شده و باید برای حفظ جان و مال مردم در موقع هجوم بیگانگان به کشور به کار برده شود، مردم را گلوله‌باران کرد و عده‌ای را مقتول و مجروح نمود.»

پس از این جنایت، به پیشنهاد آیت‌الله محلاتی یک هفته عزای عمومی اعلام شد و در شیراز مردم با نصب پرچم سیاه بر دکاکین و مغازه‌ها و مؤسسات در این عزای ملی شرکت کردند.[۴]به گزارش کنسولگری امریکا پس از این اعلامیه «دوشنبه و سه‌شنبه (۲۹ و ۳۰ آبان) بازار و نصف دیگر مغازه‌های شهر و امروز بالقوه تمام شیراز به عنوان اعتراض بسته بود.»

 

فاجعه مسجد جزایری اهواز

در سال ۱۳۵۷، به مناسبت بزرگداشت شهدای تبریز مجلسی در مسجد جزایری اهواز برگزار شد که مردم بسیاری در آن شرکت کردند و در نهایت، این مجلس به صحنه مبارزات خونین مردم علیه رژیم تبدیل شد.

در این مراسم که به مناسبت چهلم شهدای تبریز برگزار می‌شد، نیروهای رژیم پهلوی با حمله به مسجد تعداد بسیاری را زخمی و عده‌ای را شهید کردند.

آیت‌الله موسوی جزایری این حادثه را این چنین روایت می‌کند: «شروع چهلم شهدای تبریز مصادف شده بود با فروردین... شب چهاردهم فروردین۵۷ در مسجد جزایری جلسه‌ای برپا شد و از آقای هادی غفاری جهت سخنرانی دعوت به عمل آمد. جلسه‌ بسیار عظیمی بود که ظاهراً از سطح استان هم مردم آمده بودند. آقای غفاری سخنرانی خوبی کردند، صدای گریه و ناله‌ مردم بلند بود و البته در این هنگام به ما اطلاع دادند که مسجد محاصره است و بسیار خطرناک بود. از این جریان به بعد بود که قضایای شهر اهواز بسیار جدی شد.»

هادی غفاری وقایع آن روز را اینگونه روایت می‌کند: «بعد از برنامه‌ریزی‌ها در مسجد جزایری، با لباس روحانی بالای منبر رفتم و سخنرانی را آغاز کردم. در حین صحبت رئیس شهربانی داخل مسجد آمد، وی می‌خواست برای دستگیر کردن من جلو بیاید که داد زدم بنشین مرد! من اگر اشاره کنم این مردم تو را تکه‌تکه خواهند کرد. صدای «صحیح است» مردم برخاست. سخنرانی تندی کردم، رسماً از شاه نام بردم، حوادث قم(۱۹دی) را گفتم، همه‌ این‌ها را توضیح دادم، مردم بسیار اندوهگین شدند، بعد هم از امام و تبعید بودن ایشان گفتم؛ زمانی که نام امام را می‌بردم مسجد از صلوات می‌لرزید. یک ساعت و نیم صحبت کردم. از منبر که پایین آمدم... دیدیم جلوی مسجد بدجوری مردم را می‌زنند و گاز اشک‌آور هم داخل مسجد انداخته‌اند و پلیس‌ها هم که به کلاه‌های طلق‌دار مجهزند با باتوم به جان مردم افتاده‌اند. در این بین یک دفعه مردم فریاد زدند: کتانباف شهید شد. کتانباف بدجوری تیر خورده بود. لباس آقای یحیوی پر از خون بود. تمامی ماشین‌های اطراف مسجد را هم ساواک از آن جا دور کرده بود.»[۵]

این حمله به مسجد اگرچه با سنگدلی تمام به وقوع پیوست و حرکت مردم به شدت سرکوب شد اما به عنوان نقطه عطف مبارزات مردم اهواز در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شد.

 

فاجعه آتش سوزی مسجد جامع کرمان در سال ۵۷

روز دوشنبه ۲۴ مهرماه ۱۳۵۷، به دعوت جامعه روحانیت و انقلابیون شهر کرمان مجلس بزرگداشتی به مناسبت چهلم شهدای ۱۷ شهریور تهران و اولین سالگرد شهادت فرزند امام، آیت‌الله سیدمصطفی خمینی منعقد شد، بازار کرمان در آن روز به کلی تعطیل شد و در سطح شهر تعداد محدودی مغازه که ارزاق عمومی را عرضه می‌کردند، باز بود.

مردم دسته دسته از ساعات اولیه صبح روز دوشنبه راهی مسجد جامع شدند و در اندک زمانی صحن و شبستان مسجد از حضور انبوه جمعیت پر شد. در سوی دیگر عمال رژیم با اجیر کردن تعدادی از افراد و فراهم ساختن امکاناتی نظیر چوب و چماق درصدد سرکوب حرکت مردم بودند. این سرکوب از طریق یک اقدام موازی در مقابل حرکت مسالمت‌آمیز مردم در مسجد جامع آغاز شد و عمّال رژیم با گردآوردن عده‌ای موسوم به کولی در مسجد صفا، دستورالعمل‌های لازم را به آنان دادند.

فضای نظامی حاکم بر شهر، نحوه‌ سازمان‌دهی این افراد و ابزارها و آلات تدارک دیده شده، حکایت از وقوع حوادثی ناخوشایند داشت. با وجود حاکم بودن چنین شرایطی بر شهر، مراسم بزرگداشت در مسجد جامع با روالی عادی آغاز شد. ابتدا آقای حسین جلال‌کمالی از مبارزین شهر کرمان سخنانی پیرامون مسیر پیروزی ملت مسلمان ایراد کرد. بعد از آن حجت‌الاسلام صمدانی در مقام سخنرانی برآمد و در انتهای جلسه حجت‌الاسلام نیشابوری بر منبر وعظ نشست اما هنوز خطبه آغاز منبر آقای نیشابوری پایان نیافته بود که همهمه‌ای از بیرون به گوش رسید.گروهی سراسیمه از شبستان مسجد بیرون رفته و به سوی درب‌های خروجی راه افتادند، این عده با سر دادن شعار مرگ بر شاه خائن به استقبال گروه اجیرشده رفتند در همین حال از سوی پلیس تیراندازی‌های هوایی آغاز شد و مردم ناچار به داخل مسجد و شبستان‌ها بازگشته و درب شرقی مسجد را بستند. دیگر درب‌های مسجد از صبح توسط مأموران امنیتی بسته شده بود بدین ترتیب افراد در داخل مسجد به‌طور کامل در محاصره تعداد زیادی از مأموران امنیتی و حدود ۳۰۰ نفر از کولی‌ها قرار گرفتند.

گروه مهاجم که در معیت مأمورین امنیتی رژیم بودند در لباس‌های خاص و به رنگ‌ها و هیبت‌هایی درآمده بودند که رعب و اضطراب در دل‌ها ایجاد می‌کرد و چوب و چماق‌هایی در دست داشتند که به انتهایشان قلابی نوک تیز برای ایجاد زخم و جراحت متصل بود. این عده در حدود ساعت ۱۱:۳۰ هجوم خود را به مسجد آغازکردند.

این عده بعد از پایین آمدن از پلکان شرقی چون با درِ بسته مسجد مواجه شدند، ابتدا به آتش زدن موتورسیکلت‌ها و دوچرخه‌های متعلق به مردم در پشت درب شرقی مسجد اقدام کردند که در جلوی این درب پارک شده بود در اثر این آتش‌سوزی به یک‌باره شعله‌های آتش زبانه کشید و ستونی از دود غلیظ به هوا برخاست؛ شعله‌های آتش چنان بلند بود که به ساعت بالای سردر شرقی مسجد آسیب رساند. مشاهده‌ این ستون آتش و دود، وحشت زیادی در افراد پناه‌گرفته در مسجد ایجاد کرد آنچه بر این وحشت و ترس افراد پناه‌گرفته در مسجد افزود، ظهور یکباره‌ این گروه هراس‌انگیز بر پشت بام‌های مسجد بود، این کولی‌ها با همراهی مأموران انتظامی و نظامی از پشت‌بام مسجد با سنگ و آجر و هر آنچه که به دستشان می‌آمد، مردمی را که در صحن مسجد حضور داشتند هدف قرار دادند.

از دیگر اقدامات عمال رژیم پهلوی در این هنگام، پرتاب گازهای اشک‌آور و گازهای خفه‌کننده به داخل شبستان‌ها از طریق نورگیرهای سقف بود. طولی نکشید که فضای شبستان‌ها را گازهای خفه‌کننده پر کرد. در این حادثه تعداد زیادی از مردم مجروح و یک‌ نفر به نام «محمد باقدرت جوپاری» در صحن مسجد توسط یکی از نیروهای شهربانی با شلیک مستقم گلوله به سرش شهید شد.

یکی دیگر از شهدای این فاجعه «غلامرضا یزدان‌شناس» بود که بر اثر ضربات چماق و چاقوی مهاجمان به‌شدت در مسجد زخمی شد و دو روز بعد در ۲۶ مهر ماه بر اثر شدتِ جراحات وارده به فیض شهادت نائل آمد.[۶]

 

حمله رژیم پهلوی به مسجد اعظم ارومیه در بهمن ۵۷

یکی دیگر از جنایات رژیم پهلوی در مسجد جامع ارومیه رخ داد. در روز دوم بهمن ۱۳۵۷‌، مسجد اعظم ارومیه که پایگاه انقلابیون این شهر بود ناگهان از سوی عوامل رژیم پهلوی مورد حمله قرار گرفت که طی آن تعدادی شهید و بسیاری مجروح شدند.

در این ماجرا، نظامیان رژیم پهلوی که نیروهای نظامی ارتش، ژاندارمری و شهربانی در آن حضور داشتند و علاوه بر آن یک گروهان پیاده و چهار تانک اسکورپیون لشکر ۶۴ پیاده آنان را پشتیبانی می‌کردند، در اطراف مسجد اعظم سنگر گرفتند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسنی در آن روز همراه چهار نفر دیگر بر فراز مسجد اعظم، به دفاع از مردم مشغول بود. با شروع درگیری، ابتدا حجت‌الاسلام حسنی به سخنرانی پرداخت و فریاد زد: ای خونخواران زمان، اینجا خانه‌ خداست و اینجا مقدس است.

اما این سخنان مانع هجوم عمال پهلوی به مسجد نشد. حجت‌الاسلام حسنی درباره‌ این حادثه در خاطرات خود می‌گوید: «ناگهان‌ صدای‌ غرش‌ تانک‌ها از دور به‌ گوش‌ رسید، به‌ دستور من‌ افراد مسلح‌ در پشت‌ سنگرهای‌ خود قرار گرفتند. تانک‌ها، درختان‌ و سایر موانع‌ را شکستند و نزدیک ‌محوطه‌ شدند. من‌ در پشت‌بام‌ مسجد کنار گنبد قرار گرفته‌ بودم‌. درحالی‌که‌ یک‌ کلاشنیکف‌ در دستم‌ بود، می‌خواستم‌ ببینم‌ عکس‌العمل‌ تانک‌ها چه‌ خواهد شد. در همین‌ فکر بودم‌ که‌ ناگهان‌ تانک، که‌ در جلو حرکت‌ می‌کرد، یک‌ توپ‌ به‌ سمت‌ گنبد شلیک‌ کرد... گلوله‌‌ توپ‌ درست‌ از یک‌ متری‌ بالای‌ سرم‌ عبور کرد و به‌ گنبد اصابت‌ نمود، بعد از آن‌ طرف‌ گنبد خارج‌ شد...»

روزنامه‌ کیهان در۳ بهمن ۵۷ درباره حمله عوامل رژیم پهلوی به مسجد اعظم ارومیه گزارش داد: «روز دوم بهمن ابتدا یک گروه ۵۰۰ نفری درحالی‌که عکس شاه را در دست داشتند، در خیابان پهلوی رضائیه تظاهراتی به نفع رژیم برپا کردند. دقایقی بعد یک تانک ارتشی همراه با تعدادی درجه‌دار به آنان ملحق شدند و آنها هم شروع به تظاهرات کردند. در همین حال هزاران نفر از مردم رضائیه که در مسجد اعظم گرد آمده بودند، تصمیم گرفتند مانع تظاهرات طرفداران شاه شوند و در خیابان پهلوی مقابل آنان صف‌آرایی کردند. در این هنگام چند تانک و خودروی نظامی به حمایت از موافقان وارد شهر شدند و مخالفان پس از مدتی مقاومت متفرق شدند. اما زدوخورد و تیراندازی تا ساعت یک بعدازظهر به شدت ادامه داشت. گزارش شاهدان عینی از رضائیه حاکی است که صدای تیراندازی تا نیمه‌های شب شنیده می‌شد.»

روزنامه‌ اطلاعات نیز در گزارشی در ۲ بهمن ۵۷ جزئیات بیشتری از این جنایت را افشا کرد و نوشت: «صبح امروز یک تانک مسلح به مسلسل چرخان، وارد خیابان پهلوی رضائیه شد و در یک رفت‌وبرگشت، کلیه‌ فروشگاه‌ها و مغازه‌ها بسته شد. سپس عده‌ای از مأموران شورشی شهربانی و ارتشی رضائیه درحالی‌که مسلح بودند، به خیابان ریختند و شروع به تیراندازی کردند. عده‌ای چماق­ به‌دست نیز مأمورین را همراهی می‌کردند. مأمورین در مسیر خیابان‌ها درحالی‌که تیراندازی می‌کردند، تمام عکس‌های آیت‌الله [امام] خمینی را از پشت شیشه‌های فروشگاه‌ها برداشته پاره می‌کردند. همچنین تانکی وارد چهارراه عسگرآبادی این شهر شد و جمعیتی را که در جلوی مسجد اعظم اجتماع کرده بودند به گلوله بست.»

درباره‌ تعداد شهدای آن روز، روایات متعددی نقل شده است. روزنامه‌ آیندگان تعداد شهدا و زخمی‌ها را بالغ بر ۱۵ نفر ذکر کرد. در سالگرد این حادثه مطالبی درباره‌ تعداد شهدای این روز ذکر شد که تعداد شهدای آن روز را هشت نفر و تعداد زخمی‌ها را ۱۸ نفر اعلام کرده بود.[۷]

 

حمله به مسجد لرزاده تهران در سال ۵۷

به مناسبت سالگرد حوادث خونین قم و تبریز، تصمیم گرفته شد مجلسی در مسجد لرزاده تهران برگزار شود. در شب ۲۶ مرداد ۱۳۵۷ مصادف با یازدهم رمضان، احساسات جوانان پرشور و انقلابی به هیچ وجه قابل کنترل نبود. همه شعار می دادند و مسجد و خیابان‌های اطراف پر از جمعیت شده بود.

حجت الاسلام عمید زنجانی خاطرات خود از آن روز را اینگونه روایت می‌کند: «شب یازدهم رمضان بود که مسجد پر بود و جمعیت خیلی زیادی در اطراف مسجد گرد آمده بودند که خبر رسید آقای چاوشی را موقع آمدن به مسجد سر راه دستگیر کرده‌اند. مردم هیجان زده بودند. نمی‌دانستند چه کار باید بکنند و ما هم سعی می‌کردیم که از متفرق شدن مردم جلوگیری کنیم تا ببینیم که چه تصمیم نهایی‌ای باید گرفت... در آن شب جمعیت آماده یک راهپیمایی‌ بودند که احتمالا این راهپیمایی، یا منجر به درگیری با افراد نظامی و یا احیانا منجر به گردهمایی جمعیت بیشتری می‌شد که بالاخره در ضربه زدن به حکومت نظامی می‌توانست مفید باشد. در همین شرایط خبر آوردند که مسجد در محاصره است و افرادی را ما فرستادیم، تأیید کردند که نیروهای زیادی از قبیل نیروی انتظامی و ارتش را آماده کرده اند... ما بعد از پیروزی انقلاب اسناد و مدارکی به دست آوردیم که در آن شبی که مسجد لرزاده محاصره شد، یعنی شب یازدهم ماه رمضان، سه کلانتری مشارکت داشتند: کلانتری بیست که در میدان شهدا مستقر بود، کلانتری چهارده که در میدان خراسان مستقر بود و کلانتری سیزده که قسمت جنوب غربی خیابان خراسان، که بیشتر شامل بازار می‌شد. این سه کلانتری به اضافه چند کامیون سرباز حکومت نظامی و به صورت فرماندهی مشترک حکومت نظامی، ساواک و نیروی انتظامی مسجد را محاصره کرده بودند.»

در این زمان به داخل مسجد خبر رسید که پیوسته بر افراد پلیس افزوده می‌شود. تا اینکه کم کم کار به درگیری کشید. سید احمد موسوی از شاهدان این واقعه در این‌باره چنین می‌گوید: «پلیس به درون مسجد حمله کرد و نارنجک‌های حامل گاز اشک آور را به درون مسجد رها کرد. با انفجار نارنجک مردم وحشت زده به این طرف و آن طرف می‌رفتند. پلیس هرچه را می‌یافت به آتش می‌کشید... مأموران مردم را مورد هجوم قرار دادند و زیر ضربات چوب و چماق گرفتند. مردم به ناچار دوباره به درون مسجد بازگشتند. مأموران نیز وحشیانه آنها را دنبال کردند و به ضرب و شتم پرداختند. سپس آنها را مجبور کردند که از مسجد خارج شوند، اما مأموران در دو سوی درب ورودی مسجد نیز صف کشیده بودند و کسانی را که از مسجد خارج می‌شدند زیر ضربات می‌گرفتند. این عملیات تا ساعت‌ها طول کشید و عده ای از جوانان زخمی و مجروح شدند.»

آخرین عملیات نظامیان در ساعت ۲ بعد از نیمه شب انجام گرفت و بار دیگر به داخل شبستان مسجد حمله کردند. کلیه چراغ‌ها و مهتابی‌ها را شکسته و قرآن‌ها و کتب دعا را به زمین ریختند و مورد بی‌حرمتی قرار دادند. در این روز عده‌ای نیز شهید شدند. از جمله شهدای مسجد لرزاده در دوران اوج مبارزات مردم انقلابی ایران شهید احمد تاری است. وی در جریان حمله به مسجد لرزاده درحالی‌که می‌کوشید تا نوجوان مجروح حمیدرضا بیابان را نجات دهد، هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.[۸]

alibagherikahkesh.blog.ir

بازخوانی 4 جنایت رژیم پهلوی در دانشگاه‌ها

حمله رژیم پهلوی به دانشگاه‌ها و کشتار دانشجویان یکی از نقاط سیاه پرونده این رژیم است، به طوری که در 16 آذر 1332 جواب اعتراض دانشجویان را با گلوله می‌دهد. همچنین در بهمن 1340 در جواب مطالبه دانشجویان کماندوهای خود را به دانشگاه روانه می‌کند. در اردیبهشت 57 نیروی شهربانی برای سرکوب دانشجویان به کمک گارد دانشگاه آمد و دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان را به گلوله بست. رژیم در ادامه جنایات خود، در 13 آبان 57 در حوالی دانشگاه تهران خشن‌ترین حادثه پس از 17 شهریور را رقم زد که در پی آن تعدادی شهید و زخمی شدند.

تاریخ انتشار: ۱۳:۲۱ - ۱۶ آذر ۱۳۹۹ - 2020December 06

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ از مهم‌ترین جنایات رژیم پهلوی، حمله به دانشگاه‌ها و کشتار دانشجویان بود که همواره به عنوان یکی از نقاط سیاه کارنامه این رژیم از آن یاد می‌شود. کشتار دانشجویان دانشگاه تهران در آذر 1332، حمله به این دانشگاه در بهمن 1340، به خاک و خون کشیدن اعتراضات دانشجویان تبریز، حمله به دانشگاه تهران در آبان 57 از مهم‌ترین این جنایات محسوب می‌شود.

 

 

1- حمله به دانشجویان در 16 آذر 32

16 آذر 1332 یکی از مهم‌ترین جنایات رژیم پهلوی در دانشگاه تهران اتفاق افتاد. کمتر از 4‌ماه پس از کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق در 28‌مرداد آن سال، اعتراض دانشجویان به‌خاطر برقراری دوباره رابطه سیاسی ایران با انگلیس و سفر نیکسون، معاون رییس‌جمهوری وقت آمریکا به تهران با شهادت 3‌دانشجو همراه می‌شود.

دکتر مصطفی چمران، که از شاهدان واقعه 16 آذر 32 است می‌گوید: «روز ‌15 آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور می‌رسد که باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیکسون صداها خفه گردد و جنبنده ای نجبند».

روز 16آذر دانشجویان هنگام نزدیک شدن به دانشگاه، به حضور مأموران و وجود تجهیزات آنان در اطراف دانشگاه پی بردند. رژیم در اقدامی کم سابقه، نیروهای لشکر دو زرهی را به دانشگاه اعزام کرد. در پی یورش نیروهای امنیتی و گارد به دانشکده فنی دانشگاه تهران و درگیری میان آنان و دانشجویان، سه دانشجوی این دانشگاه شهید و گروهی مجروح و بازداشت شدند.

بعد ازاین فاجعه مقامات رژیم تصمیم به اعطای تشویقی به افسران، درجه‌داران و حتی سربازانی که روز 16 آذر دانشگاه را به خون کشیدند، گرفتند. در سندی به جا مانده از لشگر دو زرهی در تاریخ 25 آذر با قید «خیلی فوری» به «کلیه واحدها و دوائر تابعه لشکر» درباره «تشویق افسر و درجه‌داران و افراد جانباز» آمده است: «در اثر جدیت و فعالیتی که از افسران و درجه‌داران و سربازان دسته جانباز در مأموریت دانشگاه تهران در روز شنبه شانزده ماه جاری مشاهده گردید، گروهبانان مربوطه کلیه به دریافت پاداش نقدی مفتخر و ضمناً از تاریخ 16 / 9 / 1332 سه نفر از درجه‌داران مزبور به درجه گروهبان دومی و چهار نفر از سربازان نیز به درجه سرجوخگی مفتخر می‌شوند.» و اینگونه، این عملیات، به عنوان تاریک‌ترین نقطه در کارنامه رژیم پهلوی ثبت شد.

 

 

2- حمله چتربازان به دانشگاه تهران در سال 40

حمله چتربازان و کماندوها به دانشگاه تهران در اول بهمن 1340 از دیگر جنایات رژیم پهلوی در دانشگاه‌ها است. در این روز به دنبال اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به تعطیلی مجلس شورای ملی، چتربازان و کماندوهای رژیم پهلوی تحت فرماندهی سروان منوچهر خسروداد با دستور مستقیم شاه به دانشگاه تهران یورش برده و صدها تن از دانشجویان و اساتید را مورد ضرب و شتم قرار داده، مصدوم و مجروح ساختند و بسیاری از وسایل آموزشی و آزمایشگاهی و کتب و منابع مطالعاتی را نابود ساختند. گفته می‌شد حدود 600 تن از آسیب‌دیدگان راهی بیمارستان شدند.

دکتر احمد فرهاد، رئیس وقت دانشگاه تهران، به دنبال حمله به دانشگاه ضمن نامه‌ای خطاب به علی امینی، نخست وزیر وقت، به این حمله شدیداً اعتراض کرد و بلافاصله از مقام خود استعفا داد. در بخشی از این نامه آمده است: «پس از حمله به دانشگاه، سربازان و چتربازان بدون فرق و تفاوت، یکسان به دانشجویان پسر و دختر حمله کردند، دانشجویان بسیاری را به قصد کشت مضروب نمودند. من هیچگاه ندیده و نشنیده‌ام تا این حد بی رحمی، سادیسم، خشونت و خرابکاری از ناحیه قوای دولتی اعمال شود. بعضی از دختران را سربازان در تالارهای درس دانشگاه ازاله بکارت کردند».

در ادامه این نامه با اشاره به «خرابکاری سربازان» در دانشگاه آمده است: «هنگام سرکشی در بناهای دانشگاه صحنه‌ای نظیر هجوم قشون وحشی به خاک دشمن را در برابر چشمانمان مجسم ساخت. کتاب‌ها پاره پاره شده بودند، نیمکت‌های درس شکسته شده بودند، ماشین‌های تحریر شکسته شده و خرد شده بودند، تجهیزات آزمایشگاه یا خراب و غیرقابل استفاده شده بودند و یا به سرقت رفته بودند. حتی بیمارستان دانشگاه از خرابکاری سربازان در امان نمانده بود و عده زیادی از سرپرستاران و بیماران یا مضروب شده بودند و یا مجروح.» رئیس دانشگاه تهران در ادامه با محکوم کردن این عمل وحشیانه و جنائی ادامه می‌دهد: «تمام روسای دانشکده‌ها و نیز خود من استعفای خود را به شما ابلاغ می‌کنم و این استعفانامه‌ها مادام که مسئولین این وحشی‌گری‌های حیوانی مجازات نشوند، معتبر خواهد بود.»

 

 

3- اردیبهشت خونین در دانشگاه آذرآبادگان

بر اساس اسناد ساواک در روز «18 اردیبهشت 1357 دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان به مناسبت چهلم کشته شدگان یزد، اهواز و جهرم، در محوطه دانشگاه اجتماع و شروع به شعارهای مضره کردند.» در نتیجه «گارد دانشگاه با استفاده از گاز اشک‌آور اقدام به متفرق نمودن دانشجویان نموده» سپس «نیروی کمکی شهربانی محل به منظور تقویت گارد وارد دانشگاه شد.» بنابراین «مأمورین شروع به تیراندازی» کردند. در این درگیری، دانشجویان «مورد اصابت گلوله» قرار گرفته کشته و مجروح شدند.[1]

حدود یک ساعت پس از خاتمه درگیری، استاندار آذربایجان شرقی به همراه دکتر مرتضوی رئیس دانشگاه تبریز برای بررسی قضیه از دانشگاه بازدید کردند. پس از بازدید استاندار از دانشگاه گزارشی به نخست‌وزیر ارسال شد که در آن علت بروز فاجعه «اقدام بی‌رویه و خشونت گارد دانشگاه و با سلاح وارد شدن گارد به محوطه و بالاخره تیراندازی بدون اجازه و تعقیب دانشجویان حتی در داخل ساختمان‌ها» عنوان شده است.[2]

متعاقب جنایات خونین رژیم در این ماه روزنامه دیلی تلگراف نوشت: «شاه، در برخورد با وخیم‌ترین اغتشاشات داخلی بیست سال گذشته در ایران، ناچار شد سیاست آزادی‌های جدید خود را که دو ماه پیش به اصرار کارتر اتخاذ کرده بود کنار نهد.»

 

 

4- کشتار رژیم شاه در 13 آبان 57

رژیم در ادامه جنایات خود، در 13 آبان 57 در حوالی دانشگاه تهران خشن‌ترین حادثه پس از 17 شهریور را رقم زد که در پی آن تعدادی شهید و زخمی شدند. در اوایل آبان رژیم پهلوی دانشگاه تهران را تحت کنترل خود درآورد به طوری که روز پنجشنبه‌ 4 آبان،‌ این دانشگاه‌ توسط‌ نیروهای‌ حکومت‌ نظامی‌ بسته‌ شد و از ورود دانشجویان جلوگیری‌ به‌ عمل‌ آمد. هفتم‌ آبان‌ نیروهای‌ ارتش‌ در اطراف‌ دانشگاه‌ تهران‌ مستقر شدند و از حضور دانشجویان در دانشگاه‌ جلوگیری‌ کردند.

روز شنبه‌ 13 آبان‌ گروه‌های‌ دانش‌آموزی‌ با تعطیل‌ مدارس‌ به‌ سوی‌ دانشگاه‌ تهران‌ حرکت‌ کردند و در آنجا به دانشجویان معترض پیوستند. متعاقب آن نیروهای‌ نظامی‌ از ساعت‌ 11 صبح‌ محاصره‌‌ دانشگاه‌ را آغاز کردند. حدود ساعت‌ 12 ظهر نیروهای‌ ارتش‌ جلوی درب جنوبی‌ دانشگاه‌ مستقر شدند و شلیک‌ نارنجک گاز اشک‌آور را به‌ داخل‌ دانشگاه‌ آغاز کردند. تظاهرکنندگان‌ با برافروختن‌ آتش‌ به‌ خنثی‌سازی‌ گازها پرداختند که‌ ناگهان‌ نیروهای‌ نظامی‌ نوک‌ اسلحه‌های‌ خودکار خود را از میله‌ها به‌ سوی‌ تجمع‌کنندگان‌ گرفتند و بر روی‌ آنها آتش‌ گشودند. تعداد زیادی‌ در خاک‌ و خون‌ غلطیدند و صدها نفر مجروح‌ شدند. خبرگزاری‌ها تعداد شهدا را 10 نفر و دانشجویان‌ 65 نفر اعلام‌ کردند. کم‌کم‌ تظاهرات‌ به‌ بیرون‌ از دانشگاه‌ کشیده‌ شد و سرتاسر تهران‌ به‌ میدان‌ جنگ‌ تبدیل‌ شد. در این‌ تظاهرات‌ خیابانی‌ 30 نقطه‌‌ تهران‌ به‌ آتش‌ کشیده‌ شد.

هر چند این آخرین جنایت رژیم پهلوی علیه مردم ایران نبود، اما بعد از آن رخداد، دانشجویان به همراه دیگر اقشار جامعه با حضور در میدان مبارزه، بساط رژیم شاهنشاهی را در هم پیچیدند

alibagherikahkesh.blog.ir

همزمان با هفدهم ربیع‌الاول سالروز میلاد پیامبر اسلام (ص) و امام صادق (ع)، رهبر انقلاب اسلامی امروز در دیدار جمعی از مسئولان نظام و میهمانان خارجی شرکت کننده در کنفرانس وحدت، مهمترین نیاز امت اسلامی برای نقش آفرینی و دستیابی به جایگاه رفیع در هندسه جدید قدرت را اتحاد و انسجام دانستند و با اشاره به جایگاه بسیار مهم فرزانگان و خواص و جوانان روشن‌بینِ دنیای اسلام برای تحقق این مهم، گفتند: «وحدت اسلامی» و حضور تأثیرگذار در دنیای جدید امکان‌پذیر و شدنی است به شرط تلاش عملی و ایستادگی در مقابل سختی‌ها و فشار‌ها که نمونه‌ی بارز آن نظام جمهوری اسلامی است که در مقابل قدرت‌ها تسلیم نشد و ایستاد و اکنون به درخت تناوری تبدیل شده است که حتی تصور «کَندن» آن نیز امکان پذیر نیست.

رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با تبریک میلاد مکرم رسول اعظم (ص) و امام صادق (ع) با تأکید بر شخصیت منحصر به فرد پیامبر اسلام (ص) که نقطه اوج آن بعثت آن حضرت است، گفتند: عید گرفتن روز میلاد پیامبر اسلام (ص) باید برای امت اسلامی فرصتی برای درس گرفتن و الگو قرار دادن آن حضرت، به عنوان «اسوه حسنه» باشد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با اشاره به آیات قرآنی که رنج و سختی امت اسلامی را برای پیامبر رنج‌آور و برای دشمنانِ مسلمانان مایه خرسندی می‌خواند، به تبیین و تحلیل چرایی رنج‌های امت اسلامی در دنیای امروز پرداختند و افزودند: مشکلات و سختی‌های دنیای اسلام علل متعددی دارد، اما یکی از مهمترین این علتها، تفرقه و جدایی مسلمانان از یکدیگر است.

ایشان، نتیجه‌ی قهری تفرقه و جدایی را «ذلت» و «دوری از عزت» دانستند و تأکید کردند: وظیفه خواص و افراد تأثیرگذار دنیای اسلام، تمرکز بر ایجاد راه‌ها و زمینه‌های عملی برای اتحاد بین مسلمانان است، زیرا دشمن در نقطه مقابل، با ایجاد یک سلول سرطانی در منطقه و در زمین فلسطین، به نام رژیم جعلی صهیونیستی و استقرار صهیونیست‌های خبیث، فاسد، قاتل و بی‌رحم در آن، به دنبال ایجاد بیشترین اختلاف در میان مسلمانان و کشور‌های اسلامی است.

رهبر انقلاب اسلامی، عادی سازی روابط برخی کشور‌های اسلامی با رژیم صهیونیستی را یکی از بزرگترین خیانت‌ها خواندند و گفتند: ممکن است برخی بگویند تحقق وحدت در شرایط فعلی با وجود برخی رؤسای کشور‌های اسلامی امکان‌پذیر نیست، اما روشنفکران، علما، فرزانگان و نخبگان دنیای اسلامی می‌توانند فضا را متفاوت از خواست دشمن کنند که در این صورت امکان تحقق وحدت، آسان‌تر خواهد شد.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با طرح این سؤال که «منظور از وحدت چیست؟» خاطرنشان کردند: آنچه از وحدت در دنیای اسلام مد نظر است، وحدت در حفظ منافع امت اسلامی است و نه وحدت نژادی و جغرافیایی.

ایشان افزودند: فهم صحیح منافع امت اسلامی و اینکه مسلمانان باید با چه کسانی و چگونه دوستی یا دشمنی کنند و به اشتراک عمل در برابر نقشه‌های استکبار برسند، برای تحقق وحدت، بسیار مهم است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه نکته مهم و اساسی در اشتراک عمل، رسیدن به فهم مشترک درباره تغییر هندسه سیاسی در دنیا است، گفتند: نقشه سیاسی دنیا در حال تغییر و نظام تک قطبی در حال حرکت به سمت مطرود شدن است و سلطه استکبار جهانی نیز هر روز بیش از گذشته مشروعیت خود را از دست می‌دهد، بنابراین دنیای جدیدی در حال شکل‌گیری است و سؤال بسیار مهم این است که جایگاه دنیای اسلام و امت اسلامی در این دنیای جدید کجاست؟ حضرت آیت الله خامنه‌ای تأکید کردند: در چنین شرایطی امت اسلامی می‌تواند جایگاه رفیعی داشته باشد و در دنیای جدید، الگو و پیشرو باشد، به شرط آنکه بتواند به اتحاد کلمه برسد و خود را از تفرقه و وسوسه‌های امریکا و صهیونیست‌ها و کمپانی‌های بزرگ رهایی بخشد.

ایشان با طرح یک سؤال دیگر مبنی بر اینکه «آیا اتحاد کلمه مسلمانان و داشتن جایگاه رفیع در دنیای در حال تغییر امکان پذیر است؟»، گفتند: بله، اتحاد بین ملت‌های اسلامی ممکن است، اما نیازمند تلاش و عمل و ایستادگی در مقابل فشار‌ها و سختی‌ها است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه در این زمینه بیشترین امید به خواص دنیای اسلام و جوانان روشن‌بین و نقش‌آفرینی آن‌ها در هدایت افکار عمومی است، افزودند: یک نمونه از امکان تحقق تأثیرگذاری، جمهوری اسلامی ایران است که نهالی کوچک با هدایت‌های امام خمینی (ره) در مقابل دو ابرقدرت آن زمان ایستاد و آن نهال اکنون به درختی تناور تبدیل شده است که غلط بکند کسی حتی فکر کَندن آن را نیز بکند.

ایشان بیان کردند: ما ایستادیم و پیش رفتیم، البته ایستادگی نیز مانند هر کار دیگر سختی‌هایی دارد، اما آن کسانی هم که تسلیم می‌شوند دچار سختی می‌شوند با این تفاوت که ایستادگی موجب پیشرفت و تسلیم باعث عقب‌رفت است.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه لازمه تحقق وحدت اسلامی، جلوگیری از تبدیل اختلافات مذهبی به تنازع و درگیری است، اظهار کردند: سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی که با اصل اسلام ضدیت دارند در محافل خود وارد بحث شیعه و سنّی شده‌اند که بسیار خطرناک است.

ایشان با یادآوری تعبیر گذشته خود از «شیعه انگلیسی» و «سنّی آمریکایی» و تلاش برخی برای تحریف آن، گفتند: شیعه انگلیسی و سنّی آمریکایی یعنی کسی که در هر جایگاه و مقام و کشوری، مانند داعش با ایجاد دعوا و تفرقه و تکفیر در خدمت دشمن است.

رهبر انقلاب اسلامی با ابراز تأسف از جنایات داعش در عراق، سوریه و بخصوص کشتار دانش‌آموزان در افغانستان افزودند: در هر دو طرف شیعه و سنّی، تندرو‌هایی وجود دارند که ارتباطی به تشیع و تسنن ندارند و این تندروی‌ها نباید زمینه‌ساز اتهام زنی به اصل مذاهب شود و باید با کسانی که به اسم طرفداری از یک مذهب، احساسات طرف دیگر را بر می‌انگیزند، برخورد جدی انجام گیرد.

ایشان سختی‌ها و فشار‌ها و کشتار‌های روزافزون در فلسطین و دیگر نقاط دنیای اسلام را نتیجه «تشتت امت اسلامی» دانستند و با اشاره به وجوه اشتراک فراوان مسلمانان گفتند: جمهوری اسلامی ایران تاکنون هرآنچه در توان داشته برای تحقق عملی وحدت اسلامی به کار گرفته است که نمونه بارز آن حمایت همه جانبه از برادران اهل تسنن در فلسطین است که این حمایت بعد از این هم با همه توان ادامه خواهد داشت.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه جبهه مقاومت که در دنیای اسلام شکل گرفته، مورد حمایت جمهوری اسلامی است، بیان کردند: ما به لطف و عنایت خداوند ایمان داریم و به تحقق عملی آرزوی بزرگ وحدت اسلامی، امیدوار هستیم.

در ابتدای این دیدار، رئیس‌جمهور در سخنانی، پیامبر اعظم را برترین دعوت‌کننده بشر به عدالت، عقلانیت، معنویت و اخلاق خواند و با برشمردن تلاش‌های دشمنان نهضت نبوی برای ترور شخص و شخصیت و دعوت پیامبر، افزود: امروز نیز در صف‌آرایی جبهه ضدّ اسلام در مقابل پیروان پیامبر، همان تلاش‌ها در قالب تروریزم فرهنگی و اقتصادی جریان دارد، اما همچنان‌که آن روز نتوانستند مانع عالم‌گیری نهضت نبوی شوند امروز نیز نخواهند توانست ملتِ پایبند به ارزش‌های پیامبر را متوقف کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی علت کینه دشمن از ملت ایران را پیشرفت‌های خیره‌کننده و همه‌جانبه آن دانست و خاطرنشان کرد: در سفر اخیر به نیویورک، دبیرکل سازمان ملل در ملاقات خصوصی عذرخواهی کرد و گفت با وجود تلاش‌های زیاد نتوانستم تحریم‌های مربوط به کرونا علیه ایران را رفع کنم که به او پاسخ دادم ملت ایران همواره از تهدید و تحریم، فرصت‌سازی کرده و در قضیه کرونا نیز با فعال شدن شش مرکز تولید واکسن به صادرکننده تبدیل شدیم و امروز جزو کشور‌های برتر دنیا در مقابله با این بیماری هستیم.

رئیس‌جمهور با اشاره به آمار‌هایی از پیشرفت علمی، رشد اقتصادی، کاهش تورم و افزایش همکاری‌های تجاری و بین‌المللی کشورمان، از همراهی صمیمانه مردم با دولت بخصوص در اجرای اصلاحات اقتصادی تشکر کرد و گفت: دشمنان ایران در اغتشاشات اخیر نیز به دنبال ایجاد زحمت برای کشور بودند، اما مردم با صبر و ایستادگی همچون گذشته آن‌ها را ناکام کردند.

حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی، پنهان‌سازی حقایق و گسترش جاهلیت مدرن را از جمله ترفند‌های کنونی بدخواهان دنیای اسلام دانست و افزود: راه مقابله با این ترفند، گسترش بیداری بر محور وحدت اسلامی و پرهیز از تفرقه است.

alibagherikahkesh.blog.ir

رقابت‌های گروه A دسته ۸۱ کیلوگرم وزنه‌برداری زنان قهرمانی آسیا ۲۰۲۲ امروز در بحرین برگزار شد و دختر ملی‌پوش ایران توانست اولین مدال طلای بزرگسالان ایران را کسب کند.

الهام حسینی رکورد ۱۰۲ را در حرکت یک ضرب به ثبت رساند و به مدال طلا رسید. او در حرکت دو ضرب هم به رکورد ۱۲۵ کیلوگرم رسید تا با ثبت رکورد مجموع ۲۲۷ کیلوگرم، سه مدال طلای خوش‌رنگ کسب کند. مدال حسینی اولین مدال تاریخ وزنه‌برداری زنان در مسابقات قهرمانی بزرگسالان آسیا است.

عملکرد نماینده ایران به شرح زیر است:

*حرکت یک‌ضرب

حسینی در حرکت اول وزنه ۹۷ کیلوگرم را بالای سر برد و در حرکت دوم نیز موفق به مهار وزنه ۱۰۰ کیلوگرم شد. او در حرکت سوم یک‌ضرب وزنه ۱۰۲ کیلوگرم را بالای سر برد و به مدال طلای یک ضرب رسید. او با کسب این مدال تاریخ‌سازی کرد.

موتوکا ناکاجیما از ژاپن با رکورد ۱۰۰ کیلوگرم به مدال نقره رسید.

ریجینا آداشبایوا از ازبکستان با رکورد ۹۷ کیلوگرم مدال برنز کسب کرد.

*حرکت دوضرب

ملی‌پوش وزنه‌برداری ایران در حرکت اول دوضرب، وزنه ۱۲۱ کیلوگرمی را مهار کرد و در حرکت دوم به رکورد ۱۲۵ کیلوگرم رسید و توانست مدال طلای دوضرب خود را مسجل کند. حسینی، اما در مهار وزنه ۱۲۸ کیلوگرم در حرکت سوم ناکام بود تا موفق به ثبت رکورد مجموع ۲۲۷ کیلوگرم شده و قهرمان زنان آسیا شود.

مدال آوران دسته ۸۱ کیلوگرم زنان

۱- الهام حسینی از ایران با رکورد ۱۰۲ یک ضرب ۱۲۵ دوضرب و مجموع ۲۲۷ کیلوگرم (۳مدال طلا)

۲- موتوکا ناکاجیما از ژ اپن با رکورد ۱۰۰ یک ضرب ۱۲۳ دوضرب و مجموع ۲۲۳ کیلوگرم (۲ مدال نقره یک ضرب و مجموع و برنز دوضرب)

۳- رجینا آداشبایوا از ازبکستان با رکورد ۹۷ یک ضرب ۱۲۴ دوضرب و مجموع ۲۱۷کیلوگرم (۲ مدال برنز یک ضرب و مجموع و نقره دوضرب)

alibagherikahkesh.blog.ir

ولادت پیامبر

alibagherikahkesh.blog.ir

در راستای آماده‌سازی بهتر و مطلوب‌تر تیم ملی فوتبال کشورمان مسابقات هفته دوازدهم بیست و دومین دوره لیگ برتر بعد از پایان حضور تیم ملی در رقابت‌های جام جهانی ۲۰۲۲ برگزار می‌شود.

شایان ذکر است مسابقه معوقه هفته ششم لیگ برتر بین دو تیم ملوان بندرانزلی و فولاد به میزبانی ملوان انزلی در روز یازده آبان برگزار خواهد شد.

به این ترتیب مسابقه دو تیم استقلال و پرسپولیس نیز به بعد از آغاز جام جهانی موکول شد.

alibagherikahkesh.blog.ir

سردار تقی مهری درباره میزان حقوق سربازان در سال ۱۴۰۱ اظهار کرد: حقوق سربازان سال‌های گذشته و به عنوان مثال سال‌های ۹۷ و ۹۸، حدود ۲۵۰ یا ۲۰۰ هزار تومان بود که البته به درجه و مدرک تحصیلی فرد بستگی داشت. اما خوشبختانه کف حقوق سربازی دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و سقف آن نیز تا هشت میلیون تومان است.

رئیس سازمان وظیفه عمومی فراجا اظهار کرد: در ایام اربعین من از چند استان مرزی خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی بازدید داشتم و با سربازان صحبت می‌کردیم. از میان افرادی که در مناطق مرزی خدمت می‌کنند مجردها تقریبا بالای چهار میلیون و متاهل‌ها نیز حدود شش میلیون و ۸۰۰ هزار تومان دریافتی دارند.

 


مهری ادامه داد:‌ حقوق سربازان رشد خوبی داشت. در روزهای گذشته نیز موضوع حقوق‌ها در مجلس شورای اسلامی مطرح شده بود، تقاضا می‌کنم به استناد ماده ۴۹ قانون خدمت وظیفه عمومی حق و حقوق سرباز به صورت کامل دیده شود. امیدوارم اعضای مجلس شورای اسلامی و به خصوص ریاست مجلس به این موضوع توجه داشته باشند و دولت محترم و مجلس شورای اسلامی بتوانند بر اساس همین ماده قانونی که مصوب مجلس است اقدام کنند.

وی گفت: بر اساس این قانون حداقل حقوق یک پایور یا کادر در نیروهای مسلح مبنای پرداخت حقوق سربازان است که از ۶۰ درصد حقوق آن پایور برنامه چیده می‌شود و حداکثر نیز ۹۰ درصد است که این اتفاق بسیار بهتر از سال های گذشته انجام شده است و تقاضا داریم که این اتفاق بیفتد.

alibagherikahkesh.blog.ir

به مناسبت حلول ماه ربیع الاول و فرا رسیدن میلاد با سعادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلی‌الله علیه و آله و سلم) و امام جعفر صادق (علیه‌السلام)، رهبر معظم انقلاب اسلامی با پیشنهاد عفو و تخفیف مجازات ۱۸۶۲ نفر از محکومانِ محاکم عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیرو‌های مسلح و تعزیرات حکومتی موافقت کردند.

حجت الاسلام و المسلمین اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه به مناسبت میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) طی نامه‌ای به رهبر انقلاب اسلامی پیشنهاد عفو و تخفیف مجازات ۱۸۶۲ نفر از محکومان را که در کمیسیون مربوط، واجدِ شرایط لازم تشخیص داده شده‌اند، ارائه کرد که این پیشنهاد مورد موافقت رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت.

alibagherikahkesh.blog.ir

حضرت آیت الله خامنه‌ای صبح چهارشنبه در دیدار رئیس و اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجمع را به لحاظ حضور افراد نخبه و مجرّب و نگاه همه‌جانبه به مسائل کشور و وظایف اساسی که بر عهده آن است، مجموعه‌ای بسیار مهم برای جمهوری اسلامی است.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به قضایای اخیر، اغتشاش‌های پراکنده را طراحی انفعالی و ناشیانه دشمن در مقابل پیشرفت‌ها و حرکت‌های ابتکاری و بزرگ ملت ایران خواندند و تأکید کردند: تا هنگامی که ملت در مسیر نظام اسلامی و ارزش‌های دینی قرار دارد، این دشمنی‌ها ادامه خواهد داشت و تنها راه علاج آن ایستادگی است و مسئولان کشور نیز مراقب باشند اینگونه مسائل آن‌ها را از مسئولیت‌ها و وظایف اصلی در عرصه داخلی و خارجی باز ندارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تشکر از تلاش‌های اعضاء در دوره قبلی مجمع بخصوص جلسات متراکم درباره سیاست‌های کلی برنامه هفتم، و همچنین با گرامیداشت یاد اعضای فقید به‌ویژه مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی، مجمع تشخیص مصلحت گفتند: مجمع هم از لحاظ حضور افراد نخبه و مجرّب در آن، و هم به علت وظایف مهم آن، جایگاهی والا و برتر دارد.

ایشان مهمترین مسئولیت مجمع را وظیفه «تشخیص مصلحت» خواندند و گفتند: مسئله مصلحت جزو مسائل درجه یک نظام، و به تعبیر امام بزرگوار به قدری مهم است که غفلت از آن گاهی موجب شکست اسلام می‌شود.

رهبر انقلاب، معرفی و معنا کردن «مصلحت» در مقابل «حقیقت و حکم شریعت» را غلط دانستند و با تأکید بر اینکه لازمه تشخیص صحیح، شناخت موضوع و شناخت مصلحت است، افزودند: در تعیین مصلحت باید به شیوه‌ای عمل شود که کاملاً اطمینان‌بخش باشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین اعتبار قوانین مورد بررسی در مجمع را تا زمان جاری بودن مصلحت دانستند و خاطرنشان کردند: در موضوع سیاست‌های کلی نیز نباید نگاه افراطی یا تفریطی داشت، زیرا هم گنجاندن مسائل آرمانی و هر چیز مفید برای کشور به‌عنوان سیاست کلی نادرست است هم جزیی‌نگری و تعیین بعضی کمیّت‌ها و وارد شدن در جزئیات اجرایی و تقنینی.

رهبر انقلاب تعریف صحیح از سیاست‌های کلی را «چارچوبی روزآمد و جهت‌دهنده به قوانین و امور اجرایی به منظور دستیابی به اهداف» خواندند و افزودند: بعضی از سیاست‌ها، ماندگار، اما برخی دیگر مختص یک دوره خاص و نیازمند به‌روزرسانی هستند.

ایشان وظیفه نظارت بر حُسن اجرای سیاست‌های کلی را مسئله‌ای ظریف دانستند و گفتند: گاهی شکایت می‌شود که این نظارت موجب قفل شدن کار‌ها می‌شود در حالی‌که ملاحظات و قواعد حقوقی باید به‌گونه‌ای در نظر گرفته شود که نظارت در عین جلوگیری از انحرافِ جهت‌گیری‌هایِ قانونگذاری و اجرایی، موجب توقف یا تأخیر در امور نشود.

«اثربخشی سیاست‌های کلی» نکته پایانی مورد اشاره رهبر انقلاب در این بخش بود.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در ادامه به قضایای اخیر و برخی اغتشاش‌های پراکنده اشاره و به اعضای مجمع تشخیص مصلحت به عنوان افراد تأثیرگذار در اصلاح امور و خنثی کردن نقشه دشمن، توصیه کردند در قبال این مسائل توجه کافی داشته باشند و از این مسائل عبور نکنند.

ایشان با تأکید بر اینکه در حوادث اخیر، نقش و دخالت دشمن برای همه و حتی برای صاحب‌نظران بی‌طرف خارجی روشن و آشکار است، افزودند: این قضایا یک موضوع خودجوش درونی نیست البته ممکن است از برخی زمینه‌ها استفاده کرده باشند، اما اقدامات دشمن همچون تبلیغات، تلاش برای اثرگذاری فکری، ایجاد هیجان، تشویق و حتی آموزش راه‌های ساخت مواد آتش‌زا، اکنون کاملاً واضح و آشکار است.

رهبر انقلاب، نکته مهم در این قضایا را «انفعالی و واکنشی بودن حرکت دشمن» برشمردند و خاطرنشان کردند: ملت ایران در فاصله زمانی کوتاه، حرکت‌های بزرگی انجام داد که ۱۸۰ درجه در نقطه مقابل سیاست‌های استکبار جهانی بود و آن‌ها ناچار به عکس‌العمل شدند و در همین چارچوب با برنامه‌ریزی و صَرف پول، افرادی از جمله برخی سیاسیون در آمریکا، اروپا و برخی نقاط دیگر را به میدان آوردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: این حرکت‌های عظیم نشان داد ملت ایران علاوه بر اینکه با نشاط، متدیّن و پایبند به ارزش‌ها و مسائل دینی است و کشور نیز حرکت رو به جلو خود را با شتاب ادامه می‌دهد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حضور میلیونی جوانان در راهپیمایی اربعین و حرکت‌های مؤمنانه را نمونه‌ای از تدیّن، دین‌باوری و حرکت‌های بزرگ ملت ایران برشمردند و افزودند: در واقع ابتکار به دست ملت ایران بود و دشمن مجبور به عکس‌العمل ناشیانه و ابلهانه و برنامه‌ریزی برای اغتشاش شد.

تا جای ممکن نباید فضا امنیتی شود

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید مجدد بر متفاوت بودن حکم کسانی که به خیابان‌ها آمدند، خاطرنشان کردند: برخی از این افراد یا عامل دشمن هستند یا اگر عامل هم نباشند هم‌جهت با دشمن هستند و برخی هم افراد هیجان زده هستند. در مورد دسته دوم باید کار فرهنگی انجام گیرد، اما درخصوص دسته اول، مسئولان قضایی و امنیتی باید وظیفه خود را انجام دهند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای گفتند: اینکه برخی می‌گویند فضا را امنیتی نکنید بله ما هم موافق هستیم و تا آنجایی که ممکن است فضا نباید امنیتی شود، اما کار فرهنگی جای خود و کار قضایی و امنیتی هم در جای خود.

ایشان تأکید کردند: تا زمانی که ملت ایران، پرچم اسلام را به دست گرفته و همراه نظام اسلامی است، این دشمنی‌ها به اَشکال مختلف ادامه پیدا خواهد کرد و تنها راه علاج آن نیز ایستادگی است البته اینگونه نیست که بگوییم حرکت در مسیر اسلام، برای ما از جانب شیاطین دردسر درست کرده است، زیرا آن‌هایی هم که در مسیر اسلام نیستند به نحو دیگری دچار دردسر از طرف شیاطین هستند.

هدف دشمن مشغول کردن مسئولان با مسائل روزمره است

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: ایستادگی ما در مقابل طراحی‌ها و دردسرسازی‌های شیاطین موجب توقف نمی‌شود و زمینه ساز حرکت رو به جلو می‌شود.

حضرت آیت الله خامنه‌ای یک توصیه نیز به مسئولان کشور کردند و گفتند: مراقب باشید این مسائل حواس شما را پرت نکند و از کار‌های اصلی و اساسی باز نمانید.

ایشان افزودند: سازندگی‌ها و کار‌های بزرگ اجرایی و قانون‌گذاری‌های کارآمد و کار‌های بزرگ قضایی و مسائل مهم در سیاست خارجی نباید معطوف به این حوادث جزئی شوند و به لطف خدا اینگونه هم نخواهد شد.

رهبر انقلاب اسلامی در پایان سخنان خود تأکید کردند: ما به وعده الهی مبنی بر پیروزی قطعی یقین داریم و حتماً کمک الهی همراه ما خواهد بود.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آیت الله آملی لاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گزارشی از جدیت و اِشراف اعضای مجمع و اقدامات آن در زمینه تشخیص مصلحت، بررسی سیاست‌های کلی و حل معضلات و همچنین اقدامات هیأت عالی نظارت در دوره گذشته و برنامه‌های پیشِ رو در دوره جدید بیان کرد.

رهبر انقلاب در روز ۲۹ شهریور در حکمی اعضای دوره‌ جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام را منصوب کردند.

alibagherikahkesh.blog.ir

تصویب لایحه ننگین کاپیتولاسیون توسط مجلس شورای ملی

21 مهر 1343

پس از آن که کابینه اسداللَّه عَلَم، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنی بر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در دولت تصویب کرد، این لایحه در نهایت در یک جلسه پر سر و صدای مجلس شورای ملی با نطق موافقین و مخالفین علی رغم رأی بالای مخالفان، به تصویب رسید.

با تصویب این قانون، مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیت ها و معافیت های قضایی بهره مند شدند. این مصوبه که به صورت قانونی، سند اسارت ملت و دولت ایران را به دست آمریکا امضا می نمود، در حقیقت، روح و جان انقلاب شاه و آمریکا بود که اینک برملا می گردید. تصویب این لایحه در مطبوعات اعلام نشد ولی پس از مدتی که از تصویب آن گذشت، حضرت امام خمینی(ره) از آن مطلع شدند.

با آگاهی امام از مفاد این مصوبه، ایشان با درایت و دوراندیشی خاص خود، در سخنرانی رسواگرانه ای، عواقب شوم این لایحه را مطرح ساخته و از دولت خواستند که آن را ملغی نماید. رهبر نهضت در این سخنرانی طوفان زا، نفوذ آمریکا را به همه اعلام خطر کردند و فرمودند: "امروز تمام گرفتاری ما از آمریکا و اسراییل است" به دنبال این سخنرانی، اعلامیه امام نیز در تیراژ بسیار زیاد و در سطح گسترده ای با شیوه ای ابتکاری در یک زمان پخش گردید.

امام در این اعلامیه، تصویب کاپیتولاسیون را اقرار به مستعمره بودن ایران نامیدند و رای ننگین مجلسین را مخالف اسلام و قرآن شمردند. این سخنرانی امام در چهارم آبان 1343 و نیز صدور اعلامیه توسط آن حضرت، به رژیم بسیارگران آمد و پس از چند روز در زمان دولت حسنعلی منصور، حضرت امام را در سیزدهم آبان 1343 به ترکیه تبعید کردند. این قانون خفت بار و ننگین سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی برای همیشه لغو شد.

alibagherikahkesh.blog.ir

 

حجاب ،حجاب که به گفت دشمن اجباری است و باید اختیاری شود ،ولیکن سوال اینجاست کشیدن چادر از سر بانوی محجبه در وسط خیابان همان اعتراض مسالمت آمیز دوستان است ......

 

 کشیدن چادر و هتک حرمت بانوی ایرانی در روز روشن مقابل دیدگان مردان نامحرم ،شمایی که به گفته خودتان حجاب اجباری جمهوری اسلامی، کشف حجاب اجباری چه ؟؟رو نویسی مجدد از روی دست رضا قلدر ؟؟ دستی که سوی ناموس ملت بلند شود در جا باید قلم شود .

فقط دوستان تجربه های رضا خان میر پنج مرور کنید ،شاید درس عبرت شد ضرر نداره 

تصویر زیر از کشف حجاب رضا خانی عجب شبیه هتک حرمت بانوی ایرانی در ناآرامی های اخیر است .اندکی تفکر و اندیشه لطفا.

alibagherikahkesh.blog.ir

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

امجد امینی می‌گوید ژینا هیچ بیماری‌ای نداشته و کسانی که می‌گویند او صرع یا بیماری زمینه‌ای داشته، دروغ می‌گویند: «او نه صرع داشت، نه بیماری قلبی. بیشترین بیماری‌ای که داشته سرماخوردگی بوده. همه این‌ها را از خودشان درآورده‌اند. این فیلمی هم که از بازداشتگاه نشان دادند، تقطیع شده بود. چرا آن موقع که دخترم را از ون پیاده کردند، نشان ندادند؟ چرا نشان ندادند در راهروهای بازداشتگاه چه اتفاقی افتاده؟ از نظر روانی به او استرس وارد کردند و این فاجعه را رقم زدند. با نظر ما گشت ارشاد جمع نمی‌شود، این تصمیم‌ها را باید در جای دیگری بگیرند. من می‌خواهم حق بچه‌ام پایمال نشود، هرکسی که این کار را کرده به سزای کارش برسد. به دادگستری تهران شکایت کرده‌ام و پرونده تشکیل شده. تا آخر پیگیری می‌کنم.»

______________

حال جناب امجد امینی باید در مقابل مردم پاسخ گو باشد ،علت دروغ های خود یا حقیقت را بیان کند .وی که به صراحت هرگونه بیماری فرزندش را رد میکرد پس این درخواست انتقالی  محل کار به دلیل بیماری اعصاب و روان در سال ۹۵ چیست ؟؟

به گفته وزارت کشور اسناد دیگری هم موجود است از جمله فیلم لحظه دیدن جسد مرحومه امینی توسط پدرش و به صراحت در آن به سالم بودن جمجمه و وارد نشدن ضربه اشاره می کند که به گفته وزارت کشور به دلایل اخلاقی فعلا منتشر نشده ،حال باید پرسید جناب امجد امینی دروغ به این بزرگی برای چه بود ؟؟ تحریک جوانان با دروغ و برهم زدن نظم و امنیت کشور ،خسارت وارده به اموال عمومی ،خون های به زمین ریخته،..... چه میشود ؟؟یا اگر راست گفته اید ماجرای این اسناد و فیلم چیست ؟؟ لطفا صادقانه پاسخ گو باشید.

alibagherikahkesh.blog.ir

دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را  ،وزارت کشور با انتشار نامه درخواست انتقالی به مکان دیگری به دلیل بیماری اعصاب و روان در سال ۹۵ که توسط پدر مرحومه مهسا امینی نوشته شده و به صراحت در آن به بیماری روان و مغز دخترش اشاره کرده ولی حال پس از آشوب های کشور منکر بیماری دخترش شده  .حال قضاوت با مردم عزیز کشورمان است .

alibagherikahkesh.blog.ir

رهبر انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای ورزشکار و جمعی از مادران شهدای ورزشکار فرمودند: حضور بانوی ورزشکار بر سکوی قهرمانی با حجاب اسلامی و دست ندادن با مرد بیگانه، اهداء مدال‌های قهرمانی به خانواده‌های شهدا، سر به خاک ساییدن و ذکر نام ائمه هدی پس از پیروزی، و عزیمت هیئت ورزشی به زیارت اربعین، پدیده‌های شگرف و بی‌بدیلی در دنیای مادی و پر از فساد امروز است که برای شناخت اعماق روحی و اخلاقی ملت ایران باید مورد توجه قرار بگیرند.

ایشان فرمودند: پایبندی ورزشکاران و مدیران ورزشی به مسائل دینی و حضور جهادی چهره‌ها در میادین، تأثیر معنوی زیادی بر افراد مستعد دارد.

رهبر انقلاب بیان کردند: ورزش حرفه‌ای و قهرمانی نیز اهمیت زیادی دارد چراکه هم موجب تشویق عموم مردم به ورزش همگانی است هم مایه افتخار ملی است و پیروزی در آن موجب خرسندی و سرافرازی همه ملت می‌شود و به همین علت بنده همواره از قهرمانان ورزشی تشکر می‌کنم و به آن‌ها تبریک می‌گویم.

ایشان با تأکید بر لزوم همراه کردن پیروزی فنّی در میدان با پیروزی ارزشی افزودند: اینکه ورزشکار ما به علت مسابقه ندادن با فرستادگان رژیم صهیونیستی از مدال محروم می‌شود، در واقع یک پیروزی است چرا که مسابقه دادن به معنی به رسمیت شناختن رژیمی غاصب، جلاد و کودک‌کش و پامال کردن پیروزی اخلاقی به بهای پیروزی فنّی و ظاهری است که به هیچ‌وجه ارزش ندارد.

ایشان تحریم‌های ورزشی بعد از جنگ اوکراین را موجب رنگ باختن ادعاهای مستکبران و دنباله‌روهای آنها درباره دخالت ندادن سیاست در ورزش دانستند و گفتند: این قضیه نشان داد هر جا منافع غربی‌ها اقتضاء کند به‌راحتی از خطوط قرمز خود عبور می‌کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ورزشکاران را به حفظ شرف و آبروی خود و ملت و کشور با مراقبت از رفتارشان در میدان مسابقه و خارج از آن، توصیه کردند و افزودند: در گذشته محیط ورزشی ما همیشه به نام خدا و ائمه معصومین و جنبه‌های دینی و اخلاقی آراسته بود اما غربی‌ها سعی کردند همراه با ورزشهای جدید، فرهنگ خود را نیز وارد کنند که باید ضمن فراگیری و پیشرفت در ورزشهای جدید، فرهنگ خود را غالب کنیم و نگذاریم ورزش به پلی برای ورود فرهنگ غربی تبدیل شود.

رهبر انقلاب، همچنین از تولیدکنندگان فیلم مستطیل قرمز با موضوع شهادت جمعی از ورزشکاران و تماشاگران در جریان بمباران یک زمین فوتبال در استان ایلام در دوران دفاع مقدس، تشکر و تأکید کردند: بیان حقایق با آثار هنری کار لازمی است که باید با قوت انجام شود.

alibagherikahkesh.blog.ir

 

۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ غائله ای است که ۱۶ سال پیش طی دو سه روزی، چند خیابان اطراف میدان انقلاب و کوی دانشگاه را به آشوب کشید.


بنابر مستندات موجود، افراد بلند پایه ای در کاخ سفید پشت این التهاب چند روزه چند خیابان تهران بودند یکی از این افراد «ریچارد پرل» است که فردی یهودی الاصل آمریکایی و سناتوری کهنه کار است. پرل  عضو کمیته دفاعی آمریکا و معاون وزیر دفاع ریگان بوده است و به قدری خود را مدیون رئیس جمهور یانکی ها می دانست که سگش را نیز ریگان نامیده است. وی از چهره های ضد ایرانی محض است که در دوره ریاست جمهوری ریگان در جنگ ایران و عراق با سنگ تمام گذاشتن برای صدام حسین، سلاح های شرکت سولنام رژیم صهیونیستی را در اختیار دیکتاتور عراق قرار داد.

 18 تیر
ریچارد پرل در طول سال ها جنگیدن، خوب فهمیده بود که با ایران نمی توان جنگ نظامی داشت؛ لذا در پاسخ به سوال امیرعباس فخرآور مبنی بر اینکه قصد جنگ با ایران را دارند یا خیر، گفت: «ایران، عراق نیست که مانند صدام خیلی زود از پای در بیاید. حمله نظامی به ایران یعنی شکست محض و هزینه های جبران ناپذیر، برای سقوط ایران باید از روش های نرم و متفاوت دیگری استفاده کرد. شاید واژه نفوذ بهترین واژه باشد که البته در زمان اصلاحات هم فرصت های مناسبی به وجود آمد مثل ماجرای ۱۸ تیر که مقدمات طراحی برای تغییر حکومت ایران زده شد.» حالا بعد از تجربه عراق و غائله ۱۸ تیر می توان به لایه های حضور آمریکایی ها در فتنه ۸۸ نیز در بین صحبت های ریچارد پرل پی برد و باید دید کی و کجا و چه کسانی از آمریکایی ها اعترافات جدیدی از فتنه ۸۸ را رو می کنند.


ریچارد پرل این بازیگردان خارجی غائله ۱۸ تیر از روزها پیش از آشوب خیابانی ۱۸ تیر با بازیگران داخلی آن در ارتباط بوده است.


پیاده نظام هایی مانند منوچهر محمدی که اصلاً دانشجو نبودند و باید در بین دانشجویان نفوذ پیدا می کردند. منوچهر محمدی در سخنرانی در جمع ضد انقلاب در خرداد سال ۱۳۷۸ با وجودی که هیچ مدرکی دال بر دانشجو بودن وی در هیچ دانشگاهی وجود نداشت بارها به دروغ بر دانشجو بودن خود تأکید کرده و بیان داشته است: «حکومتی غیرمذهبی باید در کشور سرکار بیاید، بنده در بین دانشجویان هستم و سازمان دانشجویی را به عنوان یک سازمان غیرمذهبی اداره می کنم و به دلیل بودن با دانشجویان به خواسته های آنها واقف هستم» و البته بعدها بوش نیز از دروغ های محمدی تقدیر شایانی کرد.


از جمله افراد تأثیرگذار در غائله ۱۸ تیر محسن سازگارا بود که باید در مطبوعات وظایف غرب را انجام می داد و همچنین احمد باطبی که با حمایت آمریکا از ایران فرار کرد و به اردوگاه اشرف رفت تا از کاخ سفید سردرآورد. باطبی خود اذعان داشته است: پیراهن خون آلودی که در عکس معروف وی مشهود است در خانه به رنگ آغشته کرده تا نماد دروغین برای آشوب بسازد و این عکس طبق یک برنامه ریزی از پیش هماهنگ شده توسط یک عکاس گرفته شد تا در ابعاد وسیع در روزنامه های زنجیره ای منتشر شود.(نکته مهم شباهت این رفتار درمیان عوامل فتنه ۸۸ است که به سبکی دیگر و با کشته سازی و تصویر سازی از آن قصد تحریک افکار عمومی را داشتند)


ناگفته نماند بسیاری از حامیان و دست اندرکاران این روزنامه های زنجیره ای، ۱۰ سال بعد هم آتش بیار فتنه ۸۸ شدند و پیراهن خونی تیر ۷۸، سال ها بعد به پروژه کشته سازی ها تبدیل گشت تا باطبی با نام کشته های دروغین در میان ضد انقلاب سخنرانی کند و این گونه مأموریت جدیدش را انجام دهد.


علی افشاری و امیرعباس فخرآور هم جزو کسانی بودند که فرامین کاخ سفید را در اطراف خیابان های کوی دانشگاه در تیرماه ۷۸ پیاده کرده اند.


فخرآور قبل از فرار در یکی از کافی شاپ های تهران در حالی که اقدام به عضوگیری میان ضد انقلاب می کرد به نقش حمایتی رسانه های غربی اعتراف کرده است. وی در آن کافی شاپ گفته است: «الآن به مرحله سازماندهی رسیده ایم و شبکه های رادیویی و تلویزیونی درست در اختیار ما هستند حتی از ما برنامه های مستقل خواسته اند.» به غیر از این برنامه دادن و دستورالعمل گرفتن قبل از غائله، کاخ سفید در روز آشوب هم مستقیماً با پیاده نظامش که در کف خیابان بود در تماس بوده است.


فخرآور در این باره اذعان داشته است: در ایران با پرل در ارتباط بوده و روز ۱۸ تیر با وی گفت وگویی از طریق تلفن همراه برقرار کرده است. در همین راستا روزنامه های زنجیره ای هم وظیفه داشتند موازی با آمریکایی ها با ایجادجریان سازی مصنوعی، حفره های اطلاعاتی ایجاد کنند و با مشغول کردن سیستم امنیتی کشور، مانع از تمرکز دستگاه ها به این مراودات شوند.


امیرعباس فخرآور مهره فعالی بود که آمریکایی ها او را برای بلوای ۷۲ ساعته در نظر گرفته بودند؛ کسی که به عنوان قهرمان مردمی از سوی آمریکا معرفی می شد ولی حتی برادر خود را برای پررنگ کردن نقشش قربانی کرد. آرش فخرآور در سال ۷۸ تنها ۱۴ سال داشت که به تحریک و اجبار امیرعباس، برای شلوغ تر کردن خیابان های اطراف انقلاب به کوی دانشگاه می رود. وی با اشاره به وقایع ۱۸ تیر می گوید: فعالیت های خانواده به خاطر برادرش بوده است و آنها علاقه ای به فعالیت های به اصطلاح سیاسی نداشتند.


پس از گریز فخرآور از ایران آمریکایی ها تصمیم می گیرند تا از وی به نحوی دیگر استفاده کنند بنابراین ریچارد پرل شخصاً مأمور این پرونده می شود و مسئولیت این امر را در دست می گیرد و در ۲۹ آوریل ۲۰۰۶ در خیابان مقدین دبی با فخرآور ملاقات می کند. خود پرل در این باره می گوید: «به دبی آمدیم که مرد جوانی به نام امیرعباس فخرآور که از ایران فرار کرده است را ملاقات کنیم» پرل آمده بود تا فخرآور را برای مأموریت جدید آمریکایی اش توجیه کند تا وی خارج از مرزهای ایران سرباز آمریکایی علیه کشور خود شود.


اکبر عطری، عضو دفتر تحکیم وحدت از دانشجویانی بود که پائیز سال ۸۴ با ویزای تحصیلی از کشور خارج و به واشنگتن رفت. او بعد از ورود به آمریکا خود را از عناصر اصلی جریان ۱۸ تیر معرفی کرد. اکبر عطری پس از ازدواج با مریم معمار، موسسه آموزشی به نام توانا ثبت کرده است و موفق به دریافت دو میلیون دلار از محل بودجه‌های وزارت خارجه آمریکا برای پیشبرد اهداف خود در ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران شده است که البته تمامی این اقدامات براندازانه به جایی نرسیده است.
گرچه بررسی چهره‌های تاثیرگذار و فعالین وقایع ۱۸ تیر نیاز به تصیل بیشتری دارد اما با همین مختصر هم مشخص است که با گذر زمان و فرو نشستن غبار فتنه، عناصر اصلی و اهداف آمریکایی پشت پرده واقعه ۱۸ تیر چه بوده است.

alibagherikahkesh.blog.ir

 حماسه ۱۷ شهریور ۵۷ که توسط مردم غیور ایران اسلامی در میدان ژاله و شهرهای مختلف ایران انجام گرفت، حادثه‌ای بسیار عظیم بود که نقش به سزایی در سرنگونی حکومت پهلوی داشت.

در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ چه گذشت؟

۲۱ روز پس از واقعه آتش سوزی سینما رکس آبادان، دولت شریف امامی با اعلام ممنوعیت راهپیمایی، اعتراض مردم را برانگیخت به طوری که آنها توسط روحانی ای به نام یحیی نوری در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ به خیابان‌ها آمدند و راهپیمایی گسترده‌ای را علیه دولت پهلوی برگزار کردند. با وجود اینکه از ساعت ۶ صبح روز جمعه توسط فرماندار تهران، ارتشبد غلامعلی اویسی حکومت نظامی اعلام شده بود اما مردم به این موضوع اعتنایی نکردند و به میدان ژاله تهران رفتند. دستگاه امنیتی رژیم پهلوی بدون حضور در بین مردم و از طریق هلیکوپترهای نظامی شرایط را تحت کنترل خود درآوردند و نظامیان شروع به کشتار مردم معترض کردند. پس از آن، درگیری‌های خیابانی گسترده‌ای در شهرهای مختلف کشور درگرفت.

تعداد کشته شدگان تظاهرات ۱۷ شهریور ۵۷

درخصوص تعداد کشته شدگان تظاهرات ۱۷ شهریور آمار مختلفی وجود دارد. فرمانداری نظامی تهران معتقد بود ۸۷ کشته و ۲۰۵ مجروح از این تظاهرات به جا مانده است. اما مخالفان حکومت اعلام کردند که در این روز بیش از ۴۰۰۰ نفر کشته شده‌اند. میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن رویدادهای انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که ۴۰۰۰ تن در این روز هدف گلوله قرار گرفته‌اند.

نام‌های تظاهرات ۱۷ شهریور ۵۷

هفدهم شهریور در ادبیات انقلاب اسلامی ایران با نام‌های جمعه سیاه و جمعه خونین شناخته می‌شود.

alibagherikahkesh.blog.ir

مجاهدین خلق که از 30 خرداد 1360 با هجوم مسلحانه به مردم و پس از آن با ترورهای متعدد سعی در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و به دنبال اهداف امریکا کار را پیش می‌بردند در سال 1373 با بمب‌گذاری در حرم مطهر امام رضا(ع) یکبار دیگر دست به قتل‌عام و ریختن خون مردم بی‌گناه مرتکب شدند.

 

همزمان با سالروز عاشورای حسینی و در حالی که هزاران تن از زائران و مجاورین حضرت ثامن‌الائمه امام رضا علیه‌السلام در حرم مطهر آن حضرت مشغول عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام بودند و صدها تن از مشتاقان در کنار ضریح شریف امام رضا علیه‌السلام گرد آمده و سرگرم دعا و نیایش بودند. یک بمب نسبتاً قوی از سوی عوامل وابسته به استکبار جهانی و منافقین منفجر شد و گروهی از مشتاقان آن حضرت به خاک و خون کشیده شدند. بدنبال این انفجار حدود ۳۰۰ تن از زائران و مجاورین عزاداران آن حضرت را در روز عاشورای حسینی شهید و مجروح کرد.

روزنامه کیهان یک روز پس از وقوع این حادثه (31 خرداد1373) چنین گزارش داد: «این جنایت هولناک و بی‌سابقه در پی انفجار یک بمب حدود ۵ کیلوگرم وزن داشت در ساعت ۱۴:30 بعد از ظهر روز گذشته دوشنبه روی داد. بر اثر انفجار این بمب ۲۵ تن شهید و حدود ۲۹۰ نفر مجروح شدند.

این گزارش حاکیست در محل روضه منوره بالای سر حضرت و در پای ستونی کار گذاشته شده بود بر اثر انفجار بمب خساراتی به روضه منوره وارد و تعداد زیادی از قرآن‌ها با خون مردم بی‌گناه و بی‌دفاع آغشته گردید».

 

 

اظهارات شاهدان فاجعه خونین عاشورای مشهد

خبرنگار روزنامه کیهان عصر روز وقوع حادثه با حضور در بیمارستان امدادی مشهد با تعدادی از مجروحان حادثه به گفتگو پرداخت.

یکی از مجروحین به نام رسول تبرک از خدام حرم گفت: «در حالیکه پشت بام حرم بودیم ناگهان صدای انفجار مهیبی را شنیدیم و پس از لحظاتی متوجه شدم از سر و صورتم خون جاری شده است».

اصغر پریشان ۲۵ ساله که از کرمان برای زیارت مشهد آمده و بر اثر انفجار بمب از ناحیه پا و سر مجروح گردیده، شدت انفجار را وحشتناک و بی‌سابقه ذکر کرد و گفت: «دشمنان اسلام خیلی بی‌شرف هستند که در کنار مرقد امام رضا علیه‌السلام اقدام به بمب‌گذاری می‌کنند».

یکی از شاهدان حادثه نیز گفت: «در حالیکه سرگرم نیایش بودم، ناگهان صدای انفجار مهیبی که محوطه داخل حرم را به لرزه درآورد شنیدم و سپس صدای ناله و ضجه زنان و کودکان بلند شد».

وی عوامل این جنایت هولناک را نوکران جیره‌خوار استکبار و منافقین کرد.

محمد داوودی که زمان انفجار در منتهی‌الیه روضه منوره مشغول نماز بود گفت: «پس از شنیدن صدای مهیبی شاهد بودم که جمعی از زائران در خون خود غلطیدند و فریاد یا حسین و یا امام رضا به یکباره در فضا پیچید».

جواد حقیقی که از شیراز برای زیارت مرقد مطهر امام رضا علیه‌السلام به مشهد آمده است گفت: «اکثر شهدای این واقعه در حین نماز جان خود را از دست دادند».

وی افزود: «به دنبال این حادثه تعداد زیادی قرآن، کتاب‌های دعا و زیارت‌نامه آغشته به خون در روضه منوره پراکنده بود».

محمد مجاب استاد دانشگاه از مجروحین حادثه که در بیمارستان قائم مشهد بستری است گفت: «از وضعیت فرزند پنج ساله خود که در زمان انفجار بمب وی را همراهی می‌کرده بی‌خبر است».

وی که اهل یزد است از مسئولین خواست به طور جدی مساله شناسایی عوامل این حادثه هولناک را دنبال کند و آنها را به مجازات برسانند و گفت: «نمی‌توانم صحنه‌های هولناک جنایت امروز را تشریح کنم».

زینب صابری اهل ساری که پسرش در این واقعه به شهادت رسیده و شوهرش نیز زخمی شده است معتقد است: «منافقین بار دیگر با این جنایت آشکارا اعلام کردند که پیرو یزید و شمر و سایر دشمنان اسلام هستند».

مهدی الماسی اهل نیشابور که به شدت از ناحیه سر آسیب دیده است گفت: «اینگونه وقایع نتیجه حمایت امریکا از گروه‌های تروریستی است». وی ادامه داد: «آمریکا و گروه‌های وابسته به آن تصور می‌کنند که می‌توانند ملت ایران را از ادامه راه امام حسین علیه‌السلام در روز عاشورا بازدارند اما این اقدامات تروریستی و مظلومیت و حقانیت مردم ما را مشخص‌تر می‌کند».

زیبا دلارام زن ۵۰ ساله زابلی از مجروحین این جنایت ددمنشانه که به همراه دختر و داماد خود برای زیارت و شرکت در مراسم عزاداری عاشورا به مشهد سفر کرده در حالی مجروح جنایات منافقین شد که مشغول قرائت و زیارت حضرت امام رضا علیه السلام بود.

وی که از ناحیه سر و کتف مجروح شده است گفت: «ای کاش می‌مردم و شاهد بی‌حرمتی به ساحت مقدس و حرم امام معصوم علیه‌السلام نبودم».

مجید صفایی کودک هشت ساله مشهدی از دیگر مصدوم این جنایت دشمنان معنویت است ناحیه صورت و سینه مجروح شده است. پدر مجید می‌گوید: «هنگام انفجار من مشغول نماز بودم پسرم در کنار من نشسته بود».

 

 

منافقین انفجار بمب در حرم مطهر را به عهده گرفتند

منافقین انفجار بمب در حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام را به عهده گرفتند. به گزارش خبرنگار ما یک تلفن‌کننده ناشناس که خود را سخنگوی گروهک تروریستی منافقین معرفی می‌کرد در تماس با دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی مشهد مسئولیت انفجار بمب در حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام را به عهده گرفت.

تلفن کننده که با لحن تند و ناسزاگویی ادعاهای خود را مطرح می‌کرد گفت: این انفجار به انتقام‌ خون آنچه او شهدای ۳۰ خرداد اعلام می‌کرد بوده است.

وی مدعی شد عوامل دیگری نیز در روزهای آینده علیه منافع رژیم نظام جمهوری اسلامی انجام خواهد داد. این تلفن کننده با پرخاش و ناسزاگویی به مسئولین تلفن را قطع کرده است.

روزنامه کیهان در ادامه گزارش خود افزود: پیکرهای پاک شهدای جنایت حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام فردا چهارشنبه در مشهد تشییع خواهد شد.

گفتنی است، بدنبال انفجار بمب در بارگاه هشتمین پیشوای شیعیان جهان که به شهادت مظلومانه ده‌ها تن از عزاداران حسینی منجر شد، رهبران، شخصیت‌ها، سازمان‌ها، گروه‌ها و مسلمانان در دیگر کشورهای مسلمان و غیرمسلمان جهان با ارسال بیانیه‌ها و تلگراف‌های تلسیت به محضر مقدس مقام معظم رهبری و رئیس‌حمهوری، تاسف، تالم و انزجار خود را از این اقدام سبعانه منافقین جنایتکار اعلام کردند و خواستار اشد مجازات برای عاملین این عمل تروریستی و ضد انسانی شدند.

alibagherikahkesh.blog.ir

در بهار سال 1370 و در جریان جنگ اول خلیج فارس، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) اقدام به کشتار مردم کردستان عراق کرد.

هرچند سازمان مجاهدین خلق در سال‌های گذشته این موضوع را انکار و عنوان کرده که درگیری آنان با نیروهای ایرانی بوده است (محمد محدثین مسئول سیاست خارجی شورای ملی مقاومت ایران در پاریس در گفتگویی گفته است: «مجاهدین علیه مخالفان هیچ کشوری از جمله مخالفان عراقی، هیچ همکاری با هیچ دولتی نکردند.»)؛ اما شواهد و اسنادی وجود دارد که نشان می‌دهد منافقین پس از جنگ تحمیلی و در حمایت از رژیم بعث صدام در عملیاتی با عنوان «مروارید» اقدام به کُردکشی کردند.

در جنگ اول خلیج فارس و به‌دنبال تضعیف رژیم بعث صدام، کردهای عراق که سه سال پیش از آن توسط ارتش صدام در شهر حلبچه و خُرمال بمباران شیمیایی شده بودند، فرصت را غنیمت شمرده مناطق کردنشین را به دست گرفتند.

شواهد و اسنادی وجود دارد که نشان می‌دهد منافقین پس از جنگ تحمیلی و در حمایت از رژیم بعث صدام در عملیاتی با عنوان «مروارید» اقدام به کُردکشی کردند.

 

 

** عملیات مروارید منافقین علیه کردها

مسعود رجوی به‌خواست مستقیم ارتش عراق، برای حفظ حکومت صدام و با بهانه حمله نیروهای جمهوری اسلامی ایران به پایگاه‌های مجاهدین خلق، نیروهای خود را به‌سمت مناطق کردنشین فرستاد و اقدام به سرکوب اکراد عراقی کرد تا نیروهای ارتش بعث عراق که تمام آن‌ها به جنوب رفته بودند، به شمال عراق بیایند.

رجوی مدعی شد که تیپ‌های رزمی سپاه پاسداران شهر خانقین را به تصرف نظامی خود درآورده‌اند و فرمان سریع جابه‌جایی و اعزام توپ، تانک و نیروی پیاده به این شهر را شبانه صادر کرد. شهر خانقین یک هفته روی خوش به خود ندید و بسیاری از نیروهای کرد مخالف رژیم صدام کشته شدند و بسیاری از خانه‌های مردم خانقین در این عملیات به‌طور کامل ویران شد.

ارتش صدام پیش از حمله به کویت، شهرک‌ها و روستاهای منطقه‌ای به‌نام «نوژول» واقع در شمال عراق را از حضور مردم کُرد تخلیه، تعدادی از مردم آن منطقه را کشته و بسیاری را روانه ایران و ترکیه کرده بود.

پس از عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) که منجر به شکست منافقین از ایران شد، صدام حفاظت و نگهبانی از «نوژول» را به سازمان مجاهدین خلق سپرد که با شروع جنگ اول خلیج فارس، نیروهای رجوی از پادگان اشرف به آن منطقه رفتند.

کردها توانستند شهرهای موصل و سلیمانیه را به تسلط خود درآورند و سپس به‌سوی شهرهایی مانند طوز، کفری و جلولا پیشروی کنند. کافی بود تا کردها از سه‌راهی سلیمان‌بیگ عبور کنند و به جاده اصلی برسند و به‌سوی بغداد پیشروی کنند، در چنین موقعیتی، مقابله با آنان بسیار سخت می‌شد؛ اما ارتش به‌اصطلاح آزادی‌بخش سازمان مجاهدین خلق در همین مرحله با اجرای عملیات‌های «مروارید 1 و 2» و سرکوب مردم کرد و پیشمرگان در شهرهای مختلف مانع از پیشروی آنان شد.

بیشتر بخوانید

 

همچنین بر اساس گزارش آژانس خبری پیامه، یک هفته پس از تسلط نیروهای کرد بر شهرهای شمالی عراق، نیروهای مجاهدین خلق ایران با پوشش کردی و پوسترهایی از مسعود بارزانی و جلال طالبانی وارد کرکوک شدند، شبه‌نظامیان و پیشمرگان کرد کرکوک را غافلگیر کردند و موجبات کنترل دوباره شهر کرکوک توسط حکومت بعثی‌ها را فراهم آوردند که در جریان آن به‌گفته نیروهای کرد عراقی، صدها تن از ساکنین کرد کرکوک توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران کشته شدند.

** جداشدگان سازمان؛ شاهدان عملیات

افراد بسیاری از جداشدگان سازمان، روایت‌هایی از این عملیات بیان کرده‌اند. حتی تعدادی از افراد سازمان به‌دلیل حمله به کردهای عراق از سازمان جدا شدند، البته اینان افرادی بودند که از تصفیه سازمان در امان ماندند. شکرالله گرگی‌زاده از اعضای جداشده سازمان در این رابطه می‌گوید: «من خودم از ترس این که بلایی سرم بیاورند و یا مرا بدهند به اطلاعات مخابرات عراق، چیزی نمی‌گفتم.»

شمس حائری یکی از اعضای قدیمی و جداشده سازمان در کتاب مرداب نوشته است: «سازمان مجاهدین خلق قسمت بزرگی از مناطق کردنشین... را قبل از اینکه کردها به این مناطق بیایند، به اشغال خود درآوردند. در شهر سلیمان‌بگ، اولین عملیات مجاهدین خلق علیه کردها... آغاز شد.

سلاح این پیشمرگ‌ها کلاشینکف و قناسه بود ولی مجاهدین خلق آن‌ها را با .B.M.P تانک‌های A55 و سایر سلاح‌های سنگین مورد حمله قرار دادند.

...بسیاری از سربازهای کرد عراقی که از جبهه فرار کرده و قصد رفتن به‌نزد خانواده‌های خود را داشتند و از ترس ارتش عراق و ناامن بودن جاده‌ها از کوه‌ها عبور می‌کردند، در بین راه مورد تهاجم و حمله مجاهدین خلق قرار می‌گرفتند و کشته می‌شدند.»

حائری در این کتاب علاوه بر اینکه عنوان کرده اعضای سازمان مجاهدین خلق به‌سوی خانه‌های کردها در شهر طوز تیراندازی کردند و اموال آنان را به غارت بردند، به ادعای سازمان در سال‌های گذشته پاسخ داده و آورده است: «مجاهدین خلق برای سرپوش گذاشتن روی کُردکشی و دخالت در امور داخلی کردها، جنگ با کردها را «عملیات مروارید» نامگذاری کرده‌اند؛ در صورتی که تنها در خانقین یعنی ناحیه مرزی ایران و عراق بخشی از نیروهای مجاهدین خلق... مورد حمله نیروهای رژیم (جمهوری اسلامی) قرار گرفتند؛ اما در بقیه نقاط... هیچ خبری از پاسداران نبود. در این عملیات، چهار نوجوان زیر بیست سال را دستگیر کردند و به‌عنوان «پاسدار» جلوی دوربین تلویزیون عراق آوردند تا ثابت کنند که کردهای عراقی ــ همه ــ کرد نبوده بلکه عوامل رژیم نیز بین آن‌ها بوده‌اند.»

بیشتر بخوانید

 

رضا اسدی خلبان و افسر نیروی هوایی نیز که در جریان فرار بنی‌صدر و رجوی از کادرهای پرواز بود و سال‌ها عضو سازمان بود و پس از چند سال از سازمان جدا شد، در کتاب خاطرات خود با عنوان «واپسگرا» آورده است: «مجاهدین خلق به صدام قول داده بودند که تا رسیدن نیروهای عراقی، جلو کردها بایستند و راه را بر آن‌ها ببندند... مجاهدین خلق نیروها و اعضای خود را این‌طور توجیه کرد که این‌ها ــ در واقع ــ کُرد نیستند؛ بلکه نیروها و سربازان رژیم جمهوری اسلامی هستند که به لباس کردها درآمده‌اند!»

** دشمنی رجوی با کردها

مسعود رجوی در نشست توجیهی خود به اعضای سازمان اعلام کرد: «سربازان ایرانی، در لباس کردها، درصدد حمله به مجاهدین هستند.»، البته او چندی بعد و زمانی که اعضا دچار تردید شدند، گفت: «پاسداران جمهوری اسلامی و اتحاد کردستان برای حمله به مجاهدین با هم متحد شده‌اند.»

پس از اجرای عملیات مروارید، جلسات جمع‌بندی عملیات در قرارگاه اشرف برگزار شد. مسعود رجوی در این نشست گفت: «کردهای عراق دشمن دیرینه ما بودند... در این عملیات ما با صاحب‌خانه وحدت استراتژیک و منافع مشترک داشتیم و صاحب‌خانه (صدام) را نجات دادیم.»

مریم رجوی هم گفت: «من به شما قبلاً پیام داده بودم که این‌ها لیاقت گلوله را هم ندارند و آن‌ها را در زیر شنی تانک قرار دهید و گلوله‌ها را برای پاسداران نگه دارید.»

مجید عالمیان‌ فرمانده مهندسی محور یکم نیز در گزارشی عنوان کرد: «افراد محلی به‌همراه نیروهایی که توسط یگان‌های زرهی و مکانیزه محور یکم در ارتفاعات جبه‌داغ محاصره و قلع‌وقمع شده بودند، ما آن‌ها را با لودر دفن می‌کردیم که یکی از آن‌ها زنده بود و توسط فردی به‌نام غلام نبی به‌وسیله ناخن لودر چند بار به هوا برده و به زمین زده شد تا کشته شود. این کینه رزمندگان خواهر مریم نسبت به کردهای عراقی است.»

بیشتر بخوانید

 

 

‌** اسناد و شواهد دیگر

در خصوص شواهد و اسناد، کردهای عراق بارها اعلام کرده‌اند که شواهد مستندی در دست دارند که ثابت می‌کند سازمان مجاهدین خلق در سرکوب قیام کردها در سال 1991 نقش داشته است.

پس از آرام شدن اوضاع، در دیداری که صدام از استان دیالی داشت، استاندار دیالی در برابر دوربین خبرنگاران به صدام گفت که "کشور عراق و استان دیاله را مدیون خدمات برادران مجاهد هستیم."

عزت ابراهیم الدوری معاون اول صدام نیز بعد از سرکوب کردها، در نشست حزب بعث عراق اولین تبریک را به رجوی گفت و تمامی حاضران به‌مدت چند دقیقه برای رجوی کف زدند. فیلم این جلسه را رجوی در نشست درونی سازمان برای همه اعضا پخش کرد.

در سال 2009 نیز که دادگاه عالی عراق برای بررسی جنایات رژیم سابق عراق در زمان قیام‌های سال 1991، تشکیل شد، اعلام شد که حدود 5 هزار شکایت‌نامه علیه رژیم بعث و سازمان مجاهدین خلق به دادگاه ارسال شده است.

بنیاد هابیلیان نیز چند سال پیش اقدام به انتشار نام 142 تن از سرکردگان و اعضای سازمان که در عملیات مروارید نقش داشتند، کرد.

کردهای عراق به‌قدری از سازمان مجاهدین خلق نفرت دارند که پس از سقوط صدام، خواهان محاکمه مسعود رجوی به‌اتهام همدستی با صدام حسین در سرکوبی مردم کردستان این کشور شدند.

alibagherikahkesh.blog.ir