⚫ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ⚫

نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ
متولد 1996 در MIS ، خبرنگار و روزنامه نگار
شناسه الکترونیکی ثبت ملی محتوای دیجیتال( کد شامد): 1-1-765329-64-0-1
در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند و روح ها پرواز میکنند و میروند به بهشت؛ اما در جنگ نرم، اگر خدای نکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، و روح‌ ها میروند به قعر جهنم؛ فرقش این است؛ لذا این خیلی خطرناک‌تر است.
نوشتن، یک عمل هنرى است ؛زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست

🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻

💮بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💮

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ‌سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
لَا إِکْرَ‌اهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥٦﴾
اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُ‌وا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

۶۵ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

خورشید عدالت (شهادت امام علی علیه السلام)

 

آنگاه که سیاهی شب، آسمان خاموش کوفه را فرا گرفته بود علی آمد و آخرین اذان سرخ را تا اوج عروج پرواز داد و در محراب محبوب، به نماز ایستاد. لحظه‏ ای بعد، سر بر آستان دوست گذاشت تا خویش را تا ابد، رستگار سازد و زمانه را داغدار خویش نماید. ویژه نامه خورشید عدالت مرهمی است بر سینه های داغدار عاشقان علی.

 

برگی هایی از صفحات زندگی امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام

 

تاریخ تولّد: سیزدهم ماه رجب، روز جمعه، سی سال پس از تولّد رسول خدا صلی الله علیه و آله و عام الفیل، در حدود سال 600 میلادی، بیست سال قبل از هجرت. محلّ تولد: شهر مکه، در اندرون خانه خدا، یعنی کعبه. پدر: ابوطالب، عمو و بزرگ ترین حامی رسول اللّه صلی الله علیه و آله که از سر کیاست و فراست ایمان و اسلام خود را همیشه از کافران و مشرکان پوشیده داشت تا در سال معروف به «عام الحزن / سال اندوه و غم» به جهان باقی شتافت. مادر: فاطمه بنت اسد، دخترِ عموی پدرِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله. نام ها: علی، حیدر. کنیه ها: ابوالحسن، ابوتراب، ابوالائمّه، ابوالایتام. لقب ها و شهرت ها: اسداللّه ، یداللّه ، سیف اللّه ، باب اللّه ، ولی الله ، وصی رسول اللّه ، عین اللّه ، انسان کامل، عادل، حجّة اللّه ، اوّل المسلمین، یعسوب الدّین، امام المتّقین، اخ الرسول، حیدر کرّار، صاحبِ ذوالفقار، امام الابرار، مولی، مولی المتّقین، امام العادلین، المخلصُ للّه ، امیرالمؤمنین و ده ها لقب و شهرت دیگر.

 

چشمه سار فضائل

 

امیرالمؤمنین على علیه السلام به شهادت تاریخ واعتراف دوست و دشمن در کمالات انسانى نقیص ه‏اى نداشته و در فضائل اسلامى نمونه کاملى از تربیت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله بود. بحث ‏هایى که در اطراف شخصیت او شده و کتاب‏هایى که در این باره شیعه و سنى و سایر مطلعین و کنجکاوان نوشته‏اند، درباره هیچ‏یک از شخصیت‏هاى تاریخ اتفاق نیفتاده است. على علیه السلام در علم ودانش داناترین یاران پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سایراهل اسلام بود و نخستین کسى است در اسلام که در بیانات علمى خود، در استدلال آزاد و برهان را باز کرد و در معارف الهیه بحث فلسفى نمود و در باطن قرآن سخن گفت و براى نگهدارى لفظش دستور زبان عربى را وضع فرمود و تواناترین عرب بود. على علیه السلام در شجاعت ضرب المثل بود در آن ‏همه جنگ‏ها که در زمان پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از آن شرکت کرد، هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و با این‏که بارها و ضمن حوادثى مانند جنگ احد و جنگ حنین و جنگ خیبر و جنگ خندق، یاران پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و لشکریان اسلام لرزیدند و یا پراکنده شده فرار نمودند، وى هرگز پشت به دشمن نکرد و هرگز نشد که کسى از ابطال و مردان جنگى با وى درآویزد و جان به سلامت برد و در عین حال با کمال توانایى ناتوانى را نمی کشت و فرارى را دنبال نمی کرد و شبیخون نمی زد و آب بر روى دشمن نمی بست. (برگرفته از شیعه در اسلام، علامه طباطبائی(ره))

 

سیره های نورانی

 

على علیه السلام در تقواى دینى و عبادت حق یگانه بود، پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله در پاسخ کسانى‏ که نزد وى از تندى على علیه السلام گله مى‏کردند می فرماید: «على را سرزنش نکنید، زیرا وى شیفته خداست». ابودردا صحابى، جسد آن حضرت را در یکى از نخلستان‏هاى مدینه دید که مانند چوب خشک افتاده است براى اطلاع به خانه آن حضرت آمد و به همسر گرامى وى که دختر پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله بود، درگذشت همسرش را تسلیت گفت، دختر پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: پسر عم من نمرده است بلکه در عبادت از خوف خدا غش نموده است و این‏حال براى وى بسیار اتفاق می افتاد.

 

على علیه السلام در مهربانى به زیر دستان و دل سوزى به بینوایان و بیچارگان و کرم و سخا به فقرا و مستمندان قصص و حکایات بسیار دارد. آن حضرت هر چه را به دستش می رسید در راه خدا به مستمندان و بیچارگان می داد و خود با سخت‏ترین و ساده‏ترین وضعى زندگى می کرد. آن حضرت کشاورزى را دوست می داشت و غالباً به استخراج قنوات و درخت کارى و آباد کردن زمین‏هاى بایر می ‏پرداخت ولى از این راه هر ملکى را که آباد می کرد و یا هر قناتى را که بیرون می ‏آورد وقف فقرا می ‏فرمود و اوقاف آن حضرت که به صدقات على معروف بود در اواخر عهد وى عواید سالیانه قابل توجهى (بیست و چهار هزار دینار طلا) داشت‏. (برگرفته از شیعه در اسلام، علامه طباطبائی(ره))

 

تصویرهایی کوتاه از زندگی امام علی علیه السلام

 

امام علی علیه السلام به سمت کوفه حرکت می کرد که با یک کافر ذمی همراه شد. آن مرد به امام علی علیه السلام عرض کرد به کجا می روی؟ حضرت علیه السلام فرمود: به کوفه می روم. وقتی بر سر دو راهی رسیدند و خواستند از یکدیگر جدا شوند امام علیه السلام از مسیر خود خارج شد و در مسیر او حرکت کرد. مرد ذمی گفت: مگر به کوفه نمی روی؟ امام علیه السلام: بله به کوفه می روم. مرد ذمی: چرا راه کوفه را رها کردی؟ امام علیه السلام: این کمال حسن همراهی است که مرد رفیق راهش را در هنگام جدائی چند قدمی بدرقه کند و این دستوری است که پیامبر صلی اللّه علیه و آله به ما داده است. مرد ذمی: پیامبر شما چنین دستوری داده است؟ امام علیه السلام: آری. مرد ذمی: پس هر کس از او پیروی کرده است بخاطر همین رفتارهای بزرگوارانه بوده است و من تو را گواه می گیرم که پیرو دین تو باشم. آنگاه همراه امام علیه السلام به کوفه رفت و چون او را شناخت اسلام آورد.

 

غروب خورشید عدالت

 

جنگ نهروان ضربت سختی بر خوارج وارد کرد که دیگر نتوانستند آن طور که انتظار می رفت جایی برای خود در عالم اسلام باز کنند. مبارزه علی با آنها بهترین سندی بود برای خلفای بعدی که جهاد با اینها را مشروع و لازم جلوه دهند. اما باقیمانده خوارج دست از فعالیت برنداشتند: سه نفر از اینان، در مکه، دور هم جمع شدند و به خیال خود به بررسی اوضاع عالم اسلام پرداختند، چنین نتیجه گرفتند که تمام بدبختیها و بیچارگیهای عالم اسلام زیر سر سه نفر است: علی، معاویه و عمرو بن العاص. علی همان کسی بود که اینها ابتدا سرباز او بودند. معاویه و عمرو بن العاص هم همانهایی بودند که حیله سیاسی و خدعه نظامیشان موجب تشکیل چنین فرقه خطرناک و بی باکی شده بود.

 

این سه نفر - که یکی عبد الرحمن بن ملجم بود و دیگری برک بن عبد الله نام داشت و سومی عمرو بن بکر تمیمی - در کعبه با هم پیمان بستند و هم قسم شدند که آن سه نفر را که در راس مسلمین قرار دارند در یک شب یعنی در شب نوزدهم رمضان (یا هفدهم رمضان) بکشند. عبد الرحمن نامزد قتل علی و برک مامور قتل معاویه و عمرو بن بکر متعهد کشتن عمرو بن العاص شد. با این پیمان و تصمیم از یکدیگر جدا شدند و هر کدام به طرف حوزه مأموریت خود حرکت کردند.

 

مرثیه آفتاب

 

کمر بند عزمت را برای مرگ محکم کن

 

که مرگ به دیدار تو خواهد آمد

 

و مرگ پریشانت نکند

 

آن هنگام که به حضورت خواهد رسید

 

... و این سرود، ترنّم سحرگاه تو بود؛ سحرگاه شبی که تنها با سه لقمه، افطار کردی و فرمودی: «دوست دارم گرسنه به دیدار خدا بروم»

 

حکایت غریبی است... غم های جهان به پیشواز دلم آمده اند. طوفانی در راه است. بوی یتیمی در مشام جهان پیچیده است و آسمان، گرفته و غمگین است. حکایت غریبی است؟ حکایت مسجد، سحر، سجده و سجاده. و غریب تر، قصّه مظلومی است که صبورانه زیست و در آخرین سجده، سرود رهایی سر داد، سرود «فُزتُ وَ رَبِّ الْکعبِه»

 

آن شب، شبِ قدر را سحر کرد علی/با شوق وصال، ترک سر کرد علی

 

با زمزمه «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعبه»/از خاک به افلاک سفر کرد علی

 

جرعه هایی از زلال سخن مولا

 

کتاب هایی که سخنان آن حضرت را گرد آورده اند:

 

1- نهج البلاغه که توسط شریف رضی جمع آوری شده و تا کنون چندین بار به چاپ رسیده است.

 

2- مافات نهج البلاغه من کلامه (سخنان آن حضرت که در نهج البلاغه نیامده است) جمع آوری شده توسط فاضل معاصر شیخ هادی بن شیخ عباس بن شیخ جعفر فقیه نجفی (این کتاب به چاپ رسیده است).

 

3- مائة کلمه جمع آوری شده توسط جاحظ (مطبوع).

 

4- غرر الحکم و درر الکلم گردآوری شده توسط عبد الواحد بن محمد بن عبد الواحد آمدی تمیمی.وی این سخنان را از کلمات کوتاه آن حضرت جمع آوری کرده و با نهج البلاغه نزدیک است.انگیزه آمدی در تالیف این کتاب، کاری بود که جاحظ در تالیف مائة الکلمه به انجام رسانده بود. (مطبوع)...

 

امیرالمؤمنین علیه السلام در کلام دیگران

 

ابی بردة سلمی می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که اینچنین حضرت علی(ع) را مخاطب قرار می داد: یا علی؛ خداوند متعال در هفت مورد تو را با من شاهد قرار داد:

 

1- شبی که به معراج رفتم جبرئیل به من گفت: برادرت کجاست؟ گفتم: او را ورای خودم جانشین قرار دادم. جبرئیل گفت: خداوند را بخوان پس در هنگام خواندن مثال تو همراه من بود.

 

در این هنگام دسته ای از ملائکه را دیدم که به صف ایستاده اند ! گفتم: ای جبرئیل! اینان کیستند که به صف ایستاده اند؟ گفت: اینان کسانی هستند که روز قیامت به خاطر وجود تو خداوند را مباهات می کنند.

 

پس نزدیک آنان شدم و از آنچه بوده و تا روز قیامت خواهد شد با آنان حرف زدم (در حالی که مثال تو همراه من بود.)...

 

بر آستان جانان

 

صفوان جمّال مى‌گوید: با امام صادق (ع) به کوفه رسیدیم؛ امام فرمود: این‌جا حرم جدم امیرالمؤمنین (ع) است. سپس به سوى آن حرکت کرد و به من فرمود: قدم‌هایت را کوتاه بردار و سرت را پایین بیانداز؛ زیرا براى هر قدمى، براى تو صدهزار حسنه نوشته مى‌شود و صدهزار کار بد از تو پاک مى‌گردد و صدهزار درجه بالا برده مى‌شود و صدهزار خواسته‌ات برآورده مى‌شود و پاداش هر صدیق و شهید براى تو ثبت مى‌گردد.

 

در حدیث دیگرى، امام صادق (ع) مى‌فرماید: «من زار امیرالمؤمنین ماشیاً، کتب الله له بکلّ خطوة حجّة و عمرة، فإن رَجَع ماشیاً کتب الله له بکل خطوة حجّتین و عمرتین» کسى که امیرمؤمنان (ع) را با پاى پیاده زیارت کند، خداوند براى هر قدمى یک حج و یک عمره بنویسد؛ پس اگر با پاى پیاده هم بازگردد، براى هر قدمى دو حج و دو عمره خواهد نوشت. سپس به راوى فرمود: این حدیث را با آب طلا بنویس.

 

در روایت دیگرى از امام ششم آمده است که فرمود: هر کس جدم را در حالى که عارف به حق اوست زیارت کند، خداوند براى هر قدمش یک حج مقبول و یک عمره نیکو مى‌نویسد، و به خدا قسم قدمى که در زیارت حضرت امیر (ع) غبارآلود شود، سواره باشد یا پیاده، آتش جهنم را نصیب آن قدم نمى‌کند

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

خورشید عدالت (شهادت امام علی علیه السلام)

 

آنگاه که سیاهی شب، آسمان خاموش کوفه را فرا گرفته بود علی آمد و آخرین اذان سرخ را تا اوج عروج پرواز داد و در محراب محبوب، به نماز ایستاد. لحظه‏ ای بعد، سر بر آستان دوست گذاشت تا خویش را تا ابد، رستگار سازد و زمانه را داغدار خویش نماید. ویژه نامه خورشید عدالت مرهمی است بر سینه های داغدار عاشقان علی.

 

برگی هایی از صفحات زندگی امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام

 

تاریخ تولّد: سیزدهم ماه رجب، روز جمعه، سی سال پس از تولّد رسول خدا صلی الله علیه و آله و عام الفیل، در حدود سال 600 میلادی، بیست سال قبل از هجرت. محلّ تولد: شهر مکه، در اندرون خانه خدا، یعنی کعبه. پدر: ابوطالب، عمو و بزرگ ترین حامی رسول اللّه صلی الله علیه و آله که از سر کیاست و فراست ایمان و اسلام خود را همیشه از کافران و مشرکان پوشیده داشت تا در سال معروف به «عام الحزن / سال اندوه و غم» به جهان باقی شتافت. مادر: فاطمه بنت اسد، دخترِ عموی پدرِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله. نام ها: علی، حیدر. کنیه ها: ابوالحسن، ابوتراب، ابوالائمّه، ابوالایتام. لقب ها و شهرت ها: اسداللّه ، یداللّه ، سیف اللّه ، باب اللّه ، ولی الله ، وصی رسول اللّه ، عین اللّه ، انسان کامل، عادل، حجّة اللّه ، اوّل المسلمین، یعسوب الدّین، امام المتّقین، اخ الرسول، حیدر کرّار، صاحبِ ذوالفقار، امام الابرار، مولی، مولی المتّقین، امام العادلین، المخلصُ للّه ، امیرالمؤمنین و ده ها لقب و شهرت دیگر.

 

چشمه سار فضائل

 

امیرالمؤمنین على علیه السلام به شهادت تاریخ واعتراف دوست و دشمن در کمالات انسانى نقیص ه‏اى نداشته و در فضائل اسلامى نمونه کاملى از تربیت پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله بود. بحث ‏هایى که در اطراف شخصیت او شده و کتاب‏هایى که در این باره شیعه و سنى و سایر مطلعین و کنجکاوان نوشته‏اند، درباره هیچ‏یک از شخصیت‏هاى تاریخ اتفاق نیفتاده است. على علیه السلام در علم ودانش داناترین یاران پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سایراهل اسلام بود و نخستین کسى است در اسلام که در بیانات علمى خود، در استدلال آزاد و برهان را باز کرد و در معارف الهیه بحث فلسفى نمود و در باطن قرآن سخن گفت و براى نگهدارى لفظش دستور زبان عربى را وضع فرمود و تواناترین عرب بود. على علیه السلام در شجاعت ضرب المثل بود در آن ‏همه جنگ‏ها که در زمان پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از آن شرکت کرد، هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و با این‏که بارها و ضمن حوادثى مانند جنگ احد و جنگ حنین و جنگ خیبر و جنگ خندق، یاران پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و لشکریان اسلام لرزیدند و یا پراکنده شده فرار نمودند، وى هرگز پشت به دشمن نکرد و هرگز نشد که کسى از ابطال و مردان جنگى با وى درآویزد و جان به سلامت برد و در عین حال با کمال توانایى ناتوانى را نمی کشت و فرارى را دنبال نمی کرد و شبیخون نمی زد و آب بر روى دشمن نمی بست. (برگرفته از شیعه در اسلام، علامه طباطبائی(ره))

 

سیره های نورانی

 

على علیه السلام در تقواى دینى و عبادت حق یگانه بود، پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله در پاسخ کسانى‏ که نزد وى از تندى على علیه السلام گله مى‏کردند می فرماید: «على را سرزنش نکنید، زیرا وى شیفته خداست». ابودردا صحابى، جسد آن حضرت را در یکى از نخلستان‏هاى مدینه دید که مانند چوب خشک افتاده است براى اطلاع به خانه آن حضرت آمد و به همسر گرامى وى که دختر پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله بود، درگذشت همسرش را تسلیت گفت، دختر پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: پسر عم من نمرده است بلکه در عبادت از خوف خدا غش نموده است و این‏حال براى وى بسیار اتفاق می افتاد.

 

على علیه السلام در مهربانى به زیر دستان و دل سوزى به بینوایان و بیچارگان و کرم و سخا به فقرا و مستمندان قصص و حکایات بسیار دارد. آن حضرت هر چه را به دستش می رسید در راه خدا به مستمندان و بیچارگان می داد و خود با سخت‏ترین و ساده‏ترین وضعى زندگى می کرد. آن حضرت کشاورزى را دوست می داشت و غالباً به استخراج قنوات و درخت کارى و آباد کردن زمین‏هاى بایر می ‏پرداخت ولى از این راه هر ملکى را که آباد می کرد و یا هر قناتى را که بیرون می ‏آورد وقف فقرا می ‏فرمود و اوقاف آن حضرت که به صدقات على معروف بود در اواخر عهد وى عواید سالیانه قابل توجهى (بیست و چهار هزار دینار طلا) داشت‏. (برگرفته از شیعه در اسلام، علامه طباطبائی(ره))

 

تصویرهایی کوتاه از زندگی امام علی علیه السلام

 

امام علی علیه السلام به سمت کوفه حرکت می کرد که با یک کافر ذمی همراه شد. آن مرد به امام علی علیه السلام عرض کرد به کجا می روی؟ حضرت علیه السلام فرمود: به کوفه می روم. وقتی بر سر دو راهی رسیدند و خواستند از یکدیگر جدا شوند امام علیه السلام از مسیر خود خارج شد و در مسیر او حرکت کرد. مرد ذمی گفت: مگر به کوفه نمی روی؟ امام علیه السلام: بله به کوفه می روم. مرد ذمی: چرا راه کوفه را رها کردی؟ امام علیه السلام: این کمال حسن همراهی است که مرد رفیق راهش را در هنگام جدائی چند قدمی بدرقه کند و این دستوری است که پیامبر صلی اللّه علیه و آله به ما داده است. مرد ذمی: پیامبر شما چنین دستوری داده است؟ امام علیه السلام: آری. مرد ذمی: پس هر کس از او پیروی کرده است بخاطر همین رفتارهای بزرگوارانه بوده است و من تو را گواه می گیرم که پیرو دین تو باشم. آنگاه همراه امام علیه السلام به کوفه رفت و چون او را شناخت اسلام آورد.

 

غروب خورشید عدالت

 

جنگ نهروان ضربت سختی بر خوارج وارد کرد که دیگر نتوانستند آن طور که انتظار می رفت جایی برای خود در عالم اسلام باز کنند. مبارزه علی با آنها بهترین سندی بود برای خلفای بعدی که جهاد با اینها را مشروع و لازم جلوه دهند. اما باقیمانده خوارج دست از فعالیت برنداشتند: سه نفر از اینان، در مکه، دور هم جمع شدند و به خیال خود به بررسی اوضاع عالم اسلام پرداختند، چنین نتیجه گرفتند که تمام بدبختیها و بیچارگیهای عالم اسلام زیر سر سه نفر است: علی، معاویه و عمرو بن العاص. علی همان کسی بود که اینها ابتدا سرباز او بودند. معاویه و عمرو بن العاص هم همانهایی بودند که حیله سیاسی و خدعه نظامیشان موجب تشکیل چنین فرقه خطرناک و بی باکی شده بود.

 

این سه نفر - که یکی عبد الرحمن بن ملجم بود و دیگری برک بن عبد الله نام داشت و سومی عمرو بن بکر تمیمی - در کعبه با هم پیمان بستند و هم قسم شدند که آن سه نفر را که در راس مسلمین قرار دارند در یک شب یعنی در شب نوزدهم رمضان (یا هفدهم رمضان) بکشند. عبد الرحمن نامزد قتل علی و برک مامور قتل معاویه و عمرو بن بکر متعهد کشتن عمرو بن العاص شد. با این پیمان و تصمیم از یکدیگر جدا شدند و هر کدام به طرف حوزه مأموریت خود حرکت کردند.

 

مرثیه آفتاب

 

کمر بند عزمت را برای مرگ محکم کن

 

که مرگ به دیدار تو خواهد آمد

 

و مرگ پریشانت نکند

 

آن هنگام که به حضورت خواهد رسید

 

... و این سرود، ترنّم سحرگاه تو بود؛ سحرگاه شبی که تنها با سه لقمه، افطار کردی و فرمودی: «دوست دارم گرسنه به دیدار خدا بروم»

 

حکایت غریبی است... غم های جهان به پیشواز دلم آمده اند. طوفانی در راه است. بوی یتیمی در مشام جهان پیچیده است و آسمان، گرفته و غمگین است. حکایت غریبی است؟ حکایت مسجد، سحر، سجده و سجاده. و غریب تر، قصّه مظلومی است که صبورانه زیست و در آخرین سجده، سرود رهایی سر داد، سرود «فُزتُ وَ رَبِّ الْکعبِه»

 

آن شب، شبِ قدر را سحر کرد علی/با شوق وصال، ترک سر کرد علی

 

با زمزمه «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعبه»/از خاک به افلاک سفر کرد علی

 

جرعه هایی از زلال سخن مولا

 

کتاب هایی که سخنان آن حضرت را گرد آورده اند:

 

1- نهج البلاغه که توسط شریف رضی جمع آوری شده و تا کنون چندین بار به چاپ رسیده است.

 

2- مافات نهج البلاغه من کلامه (سخنان آن حضرت که در نهج البلاغه نیامده است) جمع آوری شده توسط فاضل معاصر شیخ هادی بن شیخ عباس بن شیخ جعفر فقیه نجفی (این کتاب به چاپ رسیده است).

 

3- مائة کلمه جمع آوری شده توسط جاحظ (مطبوع).

 

4- غرر الحکم و درر الکلم گردآوری شده توسط عبد الواحد بن محمد بن عبد الواحد آمدی تمیمی.وی این سخنان را از کلمات کوتاه آن حضرت جمع آوری کرده و با نهج البلاغه نزدیک است.انگیزه آمدی در تالیف این کتاب، کاری بود که جاحظ در تالیف مائة الکلمه به انجام رسانده بود. (مطبوع)...

 

امیرالمؤمنین علیه السلام در کلام دیگران

 

ابی بردة سلمی می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که اینچنین حضرت علی(ع) را مخاطب قرار می داد: یا علی؛ خداوند متعال در هفت مورد تو را با من شاهد قرار داد:

 

1- شبی که به معراج رفتم جبرئیل به من گفت: برادرت کجاست؟ گفتم: او را ورای خودم جانشین قرار دادم. جبرئیل گفت: خداوند را بخوان پس در هنگام خواندن مثال تو همراه من بود.

 

در این هنگام دسته ای از ملائکه را دیدم که به صف ایستاده اند ! گفتم: ای جبرئیل! اینان کیستند که به صف ایستاده اند؟ گفت: اینان کسانی هستند که روز قیامت به خاطر وجود تو خداوند را مباهات می کنند.

 

پس نزدیک آنان شدم و از آنچه بوده و تا روز قیامت خواهد شد با آنان حرف زدم (در حالی که مثال تو همراه من بود.)...

 

بر آستان جانان

 

صفوان جمّال مى‌گوید: با امام صادق (ع) به کوفه رسیدیم؛ امام فرمود: این‌جا حرم جدم امیرالمؤمنین (ع) است. سپس به سوى آن حرکت کرد و به من فرمود: قدم‌هایت را کوتاه بردار و سرت را پایین بیانداز؛ زیرا براى هر قدمى، براى تو صدهزار حسنه نوشته مى‌شود و صدهزار کار بد از تو پاک مى‌گردد و صدهزار درجه بالا برده مى‌شود و صدهزار خواسته‌ات برآورده مى‌شود و پاداش هر صدیق و شهید براى تو ثبت مى‌گردد.

 

در حدیث دیگرى، امام صادق (ع) مى‌فرماید: «من زار امیرالمؤمنین ماشیاً، کتب الله له بکلّ خطوة حجّة و عمرة، فإن رَجَع ماشیاً کتب الله له بکل خطوة حجّتین و عمرتین» کسى که امیرمؤمنان (ع) را با پاى پیاده زیارت کند، خداوند براى هر قدمى یک حج و یک عمره بنویسد؛ پس اگر با پاى پیاده هم بازگردد، براى هر قدمى دو حج و دو عمره خواهد نوشت. سپس به راوى فرمود: این حدیث را با آب طلا بنویس.

 

در روایت دیگرى از امام ششم آمده است که فرمود: هر کس جدم را در حالى که عارف به حق اوست زیارت کند، خداوند براى هر قدمش یک حج مقبول و یک عمره نیکو مى‌نویسد، و به خدا قسم قدمى که در زیارت حضرت امیر (ع) غبارآلود شود، سواره باشد یا پیاده، آتش جهنم را نصیب آن قدم نمى‌کند

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

امروز روز نهج البلاغه است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از سخنرانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه یی مدّ ظلّه العالی در کنگره ی چهارم نهج البلاغه فروردین ماه 1363 برابر با رجب 1404در حسینیه ی ارشاد تهران

نهج البلاغه یعنی مجموعه ای که به همت و تلاش سید بزرگوار شریف رضی گرد آمده و بحمدالله تا امروز مرجع مراجعه و مطالعه ی خواص و اندیشمندان بوده. نه فقط محور معرفت و کار عمومی مردم شاید در تمام دورانی که این کتاب تالیف شده و به وجود آمده مانند امروز مورد نیاز و متناسب با اوضاع زمان و مکان نبوده است. البته نهج البلاغه از جهات مختلف حائز اهمیت است. شاید بشود گفت که نهج البلاغه مجموعه ای است از عمده ترین مباحث و معارف اسلامی و همه ی آنچه برای یک انسان مسلمان و یک جامعه اسلامی لازم است، در نهج البلاغه از آن سخنی و حرفی و اشاره ای یا بحثی و هدایتی هست. توحید و عقاید اسلامی و اصول دین تا اخلاق و تهذیب و تزکیه نفسانی، سیاست مُلک داری و کیفیت اداره ی صحنه های عظیم فعالیت اجتماعی تا تنظیم روابط اخلاقی و خانوادگی، جنگ و سیاست و حکمت و علم و ... لیکن مطالب این کتاب که در مجموع، درس زندگی اجتماعی برای همه مسلمانهاست به طور مجرّد از زندگی، مطرح نشده است. گوینده این کلمات رئیس مملکت، حاکم و فرمانروای بزرگی است که سلطنت و حکومت او بر کشور پهناور و عظیمی گسترش داشته است. این انسان بزرگ که مسؤولیت ملک داری و زمامداری راهم بر دوش داشته با احساس این مسؤولیت عظیم این مطالب را بر زبان خود جاری کرده است. نهج البلاغه مانند گفته های حکیمی نیست که دور از غوغای زندگی و فارغ از واقعیتها و مسائل گوناگونی که در یک جامعه ممکن است مطرح باشد، می نشیند و معارف اسلامی را بیان می کند. بلکه سخنان انسانی است که بار مسؤولیت اداره ی یک جامعه ی عظیم را بر دوش خود احساس می کند و دانای دین و بصیر به همه معارف اسلامی و قرآنی است با دلی مالامال از معرفت، و روحی بزرگ و در مقامی پر مسئولیت، با مردم روبرو میشود. در کشور ما و در جامعه ی ما این انقلاب در سایه ی آموزشهای امیرالمؤمنین (ع) و با اتکا به قرآن و نهج البلاغه، به پیروزی رسیده است. امروز تقریباً همان جامعه ی اسلامی و علوی تشکیل شده، و همان شرایط تقریباً در بیشتر ابعاد در جامعه و کشور ما حکومت می کند. امروز روز استفاده هرچه بیشتر از نهج البلاغه است. در این زمینه توضیح بیشتری می دهم. حتی شرایط زندگی رسول اکرم (ص) هم با شرایط زندگی دوران حکومت امیرالمؤمنین (ع) متفاوت است. در دوران رسول اکرم (ص)، جامعه، جامعه اسلامی کامل عیار بود یعنی جهت گیری جامعه همان جهت گیری کاملا اسلامی بود. اما خصوصیتی که از اول تا آخر دوران زندگی ده ساله ی پیغمبر (ص) در دوران حکومت اسلامی وجود داشت، این بود که در آن روز صف بندیها آشکار بود. شعارهای اسلام شعارهای مشخص و واضح و تعیین کننده بود. جناح بندیهایی که در جانب پیغمبر (ص) قرار داشت جناح بندی واضح و آشکاری بود. معلوم بود که دوست و دشمن کیست. حتی حرکت نفاق که در جامعه ی اسلامی از اول تشکیل حکومت اسلامی حداقل از دوران زندگی پیامبر (ص) در مدینه، به وجود آمد، نمی توانست آن طور که نتیجه ی حرکت نفاق هست جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. چون خود پیغمبر (ص) حاضر بود. آیاتی در اشاره به منافقین و افشای احوال آنان نازل می شد، منافقین تهدید و افشا می شدند. خیلی از منافقان به وسیله پیغمبر (ص) شناخته و حتی به دیگران شناسانده می شدند. حرکات موذیانه ی نفاق انجام می گرفت. اما بر مجموع جامعه ی اسلامی یک صراحت و حالت افشاگری مسلط بود. کسانی که در جنگ در برابر پیغمبر (ص) شرکت می کردند، دشمنانی بودند که دشمنی آنها، و ابعاد این دشمنی، و میزان دوری و نزدیکی آنها از اسلام معلوم بود. حتی معلوم بود یهود چقدر مخالف اسلامند؟ قریش چقدر مخالف اسلامند؟ و نیز قبایل دیگر. و بدیهی است مسلمانان در اینکه کیفیت مبارزه ی آنان با اسلام و مسلمین چگونه است دچار حیرت و تردید نبودند.

 

خصوصیت ویژه ی زمان

 

 

اما دوران امیرالمؤمنین (ع) این خصوصیّت را نداشت و این یکی از بزرگترین دشواریهای حکومت کوتاه، یعنی کمتر از پنج ساله ی امیرالمؤمنین (ع) است. در دوران امیرالمؤمنین (ع) وقتی که دو لشگر در برابر هم قرار می گرفتند هر دو لشگر نماز می خواندند. هر دو لشگر اگر ماه رمضان بود روزه می گرفتند. از میان هر دو لشگر آوای تلاوت قرآن شنیده می شود. مسلمانها در هر دو لشگری که در مقابل هم قرار داشت، احساس می کردند که صراحت و راحتی خیال دوران پیغمبر (ص) را ندارند. لذا در جنگ صفین، در نبردهای امیرالمؤمنین (ع) چندبار زمزه سؤال و شبهه و حیرت به وجود آمد و مسلمانهایی که اسلام قدیمی و از دوران پیامبر اکرم (ص)را داشتند و مسائل و حقایق اسلامی را از اولین روزهای ولادت اسلام و بخصوص ولادت حکومت اسلامی ثبت کرده بودند مثل عمّار و یاسر، می توانستند گره گشا باشند و مشکل را برطرف کنند. اما بسیاری سردرگم بودند. در ماجراهای دوران امیرالمؤمنین (ع) اختلاف صفوف آشکار نبود. اشترک در شعارها به قدری فضا را تنگ کرده بود که امیرالمؤمنین (ع) بارها می فرمود: «لا یَحْمِلُ هذَالْعَلَمَ اِلا اهل الْبَصَرِ و الْصَبْرِ» (1) تنها مقاومت کافی نیست، بینایی و هشیاری و تیزنگری لازم است. این خصوصیت ویژه زمان امیرالمؤمنین (ع) بود. ما امروزه در دنیایی عظیم با شعارهای زیبایی که در بسیاری از نقاط آن، سرداده می شود کم و بیش همان وضعیت را داریم. حتی امروز در دنیای اسلام که درک و دریافت و بینش اسلامی در آن گاهی به فاصله هایی به اندازه ی فاصله ی ایمان و کفر از هم دور هستند با چنین واقعیتی مواجهیم.

امروز آشکارترین و روشنترین حقایق اسلامی به وسیله ی بخشی از مدعیان اسلام در کشورهای اسلامی نادیده گرفته می شود. امروز همان روزی است که شعارها یکسان است، اما جهت گیریها به شدت مغایر یکدیگر. امروز شرایطی مشابه شرایط حکومت دوران امیرالمؤمنین (ع) است. پس روزگار نهج البلاغه است. امروز می شود از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین (ع) به واقعیتهای جهان و جامعه نگاه کرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت و علاج دردها را پیدا کرد.

همین است که به نظر ما امروز از همیشه به نهج البلاغه محتاج تریم.

 

پی نوشت ها :

 

 

1- نهج البلاغه، خطبه 172.

 

 

منبع: سالنمای النهج 1-5

 

 

 

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

«سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست/ تحفه روزگار اهل شناخت

 

آفرین بر زبان شیرینت / کاین همه شور در جهان انداخت

 

(سعدی ، دیوان اشعار، غزلیات)»

 

آغاز اردیبهشت به نام نیک شاعر و سخنوری نامبردار شده است که سایه­‌سار شعر و سخنش نه تنها شعر و ادب پارسی که بلندای ادبیات جهان را هم در نوردیده و به مدد مکتب رندی و لطیفه آرزومندی، نامش نه تنها افتخار ایران‌زمین که فخر بشریت است.

 

نام سعدی و آثار گران‌بهایش دیرزمانی است که حافظه تاریخی جهان را مزیّن ساخته و این افتخاری سترگ است که تا امروز و همیشه تاریخ، مایه مباهات همه پارسی‌زبانان خواهد بود. این حقیقتی است که زبان فارسی پس از فردوسی مدیون سعدی، شهریار ملک سخن است و ما ایرانیان بعد از گذشت هفت قرن هنوز با سعدی زندگی می­‌کنیم و با زبان او سخن می­‌گوییم. کلام سعدی با آن که مشحون از مضمون­‌های بلند معنوی و نکته­‌های ژرف اجتماعی است، از دیدگاه زیبایی‌شناختی و هنری نیز نامبردار است و از همین رو این شاعر بزرگ به شایستگی در مقام استاد مسلّم سخن، بر ستیغ شعر فارسی ایستاده است.

 

سعدی را باید نماد خردورزی، کرامت و منزلت انسانی دانست. سعدی پرچمدار عدالت است و گلستان او بابی برای آیین کشورداری است. عدالت‌گستری، مددجویی از رأی خردمندان و اصحاب اندیشه، آزمودن صاحب‌منصبان و دولتمردان قبل از گماشتن ایشان بر مناصب، تدبیر در مواجهه با دشمن و دوری گزیدن از مغرضان بخشی از آموزه­‌های اوست. اندرزهایی که سعدی می­‌دهد در پاسداشت فضایلی است که آدمی را از دیگر آفریدگان خداوند متمایز می‌سازد و برخورداری از آن فضایل است که او را به مقامی می­‌رساند که فرشته را نیز به آن راه نیست.

 

سعدی هیچ‌گاه از جاده شریعت و اسلام خارج نشده است. سخنانش مستند به آیات و روایات است و بهره­‌مندی او از احادیث در بوستان و گلستان، به اندازه‌ای است که با در نظر گرفتن حجم این دو کتاب، به جز مثنوی مولانا دشوار است شاهکاری را یافت که به اندازه این دو اثر مشحون از مضامین و مبانی حدیث باشد.

 

روزگار ما همچنان به سعدی و جهان‌بینی، اندیشه­‌ها و آموزه­‌های او نیازمند است. از سعدی نه تنها شیوه سخن گفتن که شیوه زندگی کردن را باید آموخت. از این رو، بزرگداشت شیخ اجل و برگزاری روز سعدی را نباید رخدادی صرفاً گاه‌شمارانه تلقی کرد، بلکه این نام‌گذاری و آیین­‌هایی از این دست را باید دست‌مایه نگرشی تازه به زیستن قرارداد؛ زیستنِ سرشار از شور و معنا و انسان­‌دوستی و خداباوری.

 

بدون تردید، پیام­‌های انسان­ دوستانه و اخلاق­مدار سعدی، می­‌تواند در جهان خسته از خشونت و افراطی­‌گرایی امروز، بیشتر مورد توجه جهانیان قرار گیرد؛ جهانی که عرصه «نبرد اراده­‌ها» و «جنگ روایت­‌ها» است. زبان و سخنِ سعدی نسخه­‌ای حیات‌بخش برای زمانه ماست. سعدی در مقابل ظلم بیدادگران می‌ایستد و باورمند به خدمت خلق و حاکمیت مردم است. او و حافظ، هر دو دغدغه انسانِ آزاد دارند. هر دو از ستمی که بر انسان­‌های روزگارشان می­‌رود در رنج‌­اند؛ هر دو از دروغ و تزویر و ریا بیزارند و هر دو به تعالی انسان و آزاد بودن اندیشه انسانی تأکید می­‌ورزند.

 

روز بزرگداشت شیخ اجل، سعدی شیرازی را بر تمامی فارسی­‌زبانان به ویژه دوستداران فرهنگ و ادبیات ایرانی تبریک می­‌گوییم و تقارن روز اول اردیبهشت را با شب­‌های پربرکت قدر و ضربت خوردن و شهادت مولای متقیان حضرت علی(ع)، فرصتی بی­‌همتا می­‌دانم برای تهذیب نفس و نیل به کمالات انسانی؛ خاصه از آن رو که حکمت­‌های علوی در سروده­‌های سعدی بی­‌شمار است و این شهسوار بی­‌بدیل عرصه نظم و نثر فارسی، متأثر از بلاغت و مفاهیم متعالی کلام امام علی(ع) بوده است. امید آن‌که به شعر سعدی از وجه تعلیمی آن نیز بنگریم و میراث عظیم اجتماعی و اخلاقی او را بیشتر مورد توجه قرار دهیم. پند سعدی را که مایه گرفته از معارف قرآن و حدیث است ارج می­‌نهیم و این بیت درخشان را نثار روح بلندش می­‌کنیم:

 

«سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم/ دگری نمی­ شناسم تو ببر که آشنایی».

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir

دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اللهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَکاتِهِ وسَهّلْ سَبیلی الی خَیْراتِهِ ولا تَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیاً الی الحَقّ المُبین.

 

خدایا، در این ماه بهره ام را از برکت هایش کامل گردان و راهم را به سوی نیکی هایش هموار نما و از پذیرفتن خوبی هایش محرومم مساز، ای هدایت کننده به سوی حق آشکار.

 

 

alibagherikahkesh.blog.ir