⚫ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ⚫

تفاوت IR655 با ۲۹۰ شهید با پرواز ۷۵۲ اوکراین با ۱۷۶ شهید چیست ؟؟؟

تیرماه سالروز ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو جنگی وینسنس امریکا در خلیج فارس بود، هواپیمایی که توسط دو موشک جنگی بر فراز آسمان هدف قرار گرفت و 290 نفر از هموطنانمان را به کام مرگ فرستاد. با مقایسه این سانحه با سقوط هواپیمای اوکراینی نقاط تشابه و تضاد قابل توجهی ملاحظه می‌شود. 

در هر دوی این سوانح شرایط جنگی در منطقه حاکم بوده و یگان‌های عمل‌کننده در انتظار حمله یا درگیری در حالت آماده‌باش رزمی قرار داشتند. ساقط کردن با دو موشک صورت گرفته و خطای انسانی توسط مسئولان ذیربط در هر دو مورد علت اشتباه اعلام شده است. اما در اولی نقش اصلی را یکی از رزم ناوهای پیشرفته 173 متری امریکا با صدها افسر آموزش دیده در موسسات نظامی این کشور به عنوان قدرت اول نظامی جهان و با جنگ افزارها و ابزارهای الکترونیکی و راداری به روز و دقیق بازی کرده و در دومی یک واحد سیار و کوچک نظامی ساخت روسیه با دو سه خدمه -در حد یک تانک- تصمیم و هدایت آتش را به عهده داشته است. در اولی فرمانده ناو امریکایی 80 کیلومتر در شمال محل ماموریت رفته و به صورت غیرقانونی به آب‌های سرزمینی ایران وارد شده در دومی نقطه شمال خودروی عمل کننده به درستی با قطب شمال تنظیم نشده بود. در اولی و در ابتدا مسئولان امریکایی اعلام کردند که پرواز 655 از مسیر عادی خود خارج شده و در حال کاهش سریع ارتفاع بوده است اما 25 روز بعد در 28 جولای 1988 نیروی دریای امریکا اعلام می‌کند که هواپیمای ایرانی در واقع در حال صعود بوده و در مسیر اصلی خود قرار داشته است (منبع: دانشنامه بریتانیکا) در دومی مسئولان در سازمان هواپیمایی که از ماجرای شلیک موشک اطلاعی نداشتند (البته با بی تدبیری و پیش از قطعیت علت) شروع به موضع‌گیری نموده و گزارش‌هایی که به ویژه از منابع غربی مبنی بر شلیک موشک رسیده بود را تکذیب می‌کنند اما در نهایت چند روز بعد موضوع رسما پذیرفته می‌شود. در اولی نه فقط خبری از محاکمه دست اندرکاران نیست بلکه واشنگتن پست در تاریخ 23 آوریل 1990 اعلام کرد که فرمانده ناو "کاپیتان ویلیام راجرز" و فرمانده "اسکات لاستیگ" مسئول سامانه‌های جنگی ناو مدال خدمت که به افرادی با خدمات شاخص در ارتش اهدا می‌شود، دریافت کرده‌اند. اما در دومی تحقیقات قضایی آغاز و وعده محاکمه دست اندرکاران و قاصران داده می‌شود.

اگر چه خوی نظامی گری و سلطه‌گری و ابرقدرتی امریکا الگوی ما نیست و نباید قائل به مقایسه یا اقدام مشابه بود، اگر چه هرگز نباید شرایط مشابه بروز کند و مسئولان چه از جهت اجرایی و پیش بینی و چه از جهت تبلیغات و اطلاع‌رسانی و چه آموزش‌های نظامی و مدیریت بحران باید همه نقاط ضعف را پوشش دهند اما مقایسه تبلیغات بعدی و نحوه برخورد کشورها تابلویی از نگاه ابزاری به مسائل انسانی را آشکار می‌کند. به قول داستانی که می‌گفت اگر جوانی با سر تراشیده به سه منطقه مختلف شهر برود، در یکی فکر می‌کنند طرف زندانی و در دیگری سرباز و در دیگری تابع مد و برای جلب توجه چنین کرده است. رخدادهای این چنینی نیز بسته به این که طرفین ماجرا چه کسانی باشند تعاریف و تفاسیر بسیار متفاوتی پیدا می‌کنند.

وجود بیش از 50 ایرانی دارای شهروندی کانادا و مالکیت اوکرائینی هواپیما که احیانا خود را اروپایی و یک سر و گردن بالاتر از آسیایی‌ها و خاورمیانه‌ای‌ها می‌داند و قرار گرفتن ایران در لیست سیاه رسانه‌های غربی که شده در کاهدان هم برای پیدا کردن سوژه خبری مورد نظر دنبال سوزن می‌گردند و حضور گروهک‌های معاند و برانداز، کسانی که حاضرند برای رسیدن به مقصد، شده جنگ و قحطی و ویرانی را به ایران تحمیل کنند بمب خبری را در دنیا منفجر کرد. مسئولان ایرانی دروغگو و پنهان کار معرفی شدند، دولت کانادا طلبکار شده و تا حد عمدی دانستن سقوط هواپیما پیش رفت، امری که حتی یک دلیل ساده منطقی برای آن وجود نداشته بلکه برعکس ساده انگار ترین تحلیل‌گر سیاسی هم شکی در ضرر و زیان این حادثه برای وجهه ایران نداشته است. 

گروهک‌های برانداز مرتب مرثیه سرایی کردند و عده‌ای از خانواده مسافران نیز با توجه به جو سیاسی موجود تبدیل به پیراهن عثمان این گروهک‌ها شدند تا به هر وسیله‌ای شده هر چه بیشتر اقدام به تخریب وجهه سیاسی ایران کنند. اینجاست که شاید باید گفت بخشی از جهان سومی بودن در فکر ماست، این که وقتی امریکا هواپیمای ما را ساقط می‌کند آن را یک حادثه بدانیم اما وقتی که توسط یک نیروی خودی انجام شود آن را جنایت بنامیم و شده به کشور خارجی فشار بیاوریم تا تحریم و تهدید هر چه بیشتری بر کشور وارد شود. 

بدیهی است که رسیدگی همه جانبه، دقیق و منصفانه موضوع و برکناری و مجازات همه عوامل ذیربط و از آن مهمتر اصلاح قوانین و مقررات مربوطه باید در دستور کار قرار بگیرد. اما این مقایسه نشان می‌دهد که سر تراشیده مهم نیست، بلکه کجا و با که بودن مهم است.

هر حادثه ایی باید با عاملان آن برخورد شود ،اما تفاوت پرواز IR655 که توسط ناو آمریکا بر روی آب های نیلگون خلیج  همیشه فارس منهدم شد و ۲۹۰ انسان بی گناه شهید شدند و حتی یک معذرت خواهی از مردم ایران نشد و حتی جهت کشتار مردم بی گناه به فرمانده ناو آمریکا مدال اعطا شد ، در حادثه پرواز اوکراینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد ،معذرت خواهی شد ،و عاملان دخیل در حادثه به میز محاکمه معرفی شدند و نهادهای بین المللی نظارت داشتند .

اما چرا برای رسانه های غربی پرواز اوکراینی به یک مسئله مهم تبدیل و نامی از پرواز IR655  عامل انهدام آن و.... نمی شود ؟؟ تفاوت در شهدا این دو پرواز چیست ؟؟ ۲۹۰ شهید حادثه IR655 با ۱۷۶ شهید حادثه پرواز اوکراینی همگی عزیزان این ملت هستند و تفاوتی در میان آنان نیست ، اما تفاوت آن را برای بعضی متوجه نمی شویم که برای ۱۷۶ شهید کمپین ، .... تشکیل و حتی نام ۲۹۰ شهید IR655 را نمی دانند و به دنبال تقاص عاملان کشتار ۲۹۰ شهید بی گناه حادثه IR655 نیستند.

 



نوشته شده توسط alibagherikahkesh.blog.ir
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
⚫ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ⚫

نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ
متولد 1996 در MIS ، خبرنگار و روزنامه نگار
شناسه الکترونیکی ثبت ملی محتوای دیجیتال( کد شامد): 1-1-765329-64-0-1
در جنگ سخت، جسمها به خاک و خون کشیده میشوند و روح ها پرواز میکنند و میروند به بهشت؛ اما در جنگ نرم، اگر خدای نکرده دشمن غلبه بکند، جسمها پروار میشوند و سالم میمانند، و روح‌ ها میروند به قعر جهنم؛ فرقش این است؛ لذا این خیلی خطرناک‌تر است.
نوشتن، یک عمل هنرى است ؛زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. این‏ها آن وظایف ماست

🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻🌹🌹🌻

💮بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💮

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ‌سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
لَا إِکْرَ‌اهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿٢٥٦﴾
اللَّـهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُ‌وا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹🌻🌻🌹

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

تیرماه سالروز ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو جنگی وینسنس امریکا در خلیج فارس بود، هواپیمایی که توسط دو موشک جنگی بر فراز آسمان هدف قرار گرفت و 290 نفر از هموطنانمان را به کام مرگ فرستاد. با مقایسه این سانحه با سقوط هواپیمای اوکراینی نقاط تشابه و تضاد قابل توجهی ملاحظه می‌شود. 

در هر دوی این سوانح شرایط جنگی در منطقه حاکم بوده و یگان‌های عمل‌کننده در انتظار حمله یا درگیری در حالت آماده‌باش رزمی قرار داشتند. ساقط کردن با دو موشک صورت گرفته و خطای انسانی توسط مسئولان ذیربط در هر دو مورد علت اشتباه اعلام شده است. اما در اولی نقش اصلی را یکی از رزم ناوهای پیشرفته 173 متری امریکا با صدها افسر آموزش دیده در موسسات نظامی این کشور به عنوان قدرت اول نظامی جهان و با جنگ افزارها و ابزارهای الکترونیکی و راداری به روز و دقیق بازی کرده و در دومی یک واحد سیار و کوچک نظامی ساخت روسیه با دو سه خدمه -در حد یک تانک- تصمیم و هدایت آتش را به عهده داشته است. در اولی فرمانده ناو امریکایی 80 کیلومتر در شمال محل ماموریت رفته و به صورت غیرقانونی به آب‌های سرزمینی ایران وارد شده در دومی نقطه شمال خودروی عمل کننده به درستی با قطب شمال تنظیم نشده بود. در اولی و در ابتدا مسئولان امریکایی اعلام کردند که پرواز 655 از مسیر عادی خود خارج شده و در حال کاهش سریع ارتفاع بوده است اما 25 روز بعد در 28 جولای 1988 نیروی دریای امریکا اعلام می‌کند که هواپیمای ایرانی در واقع در حال صعود بوده و در مسیر اصلی خود قرار داشته است (منبع: دانشنامه بریتانیکا) در دومی مسئولان در سازمان هواپیمایی که از ماجرای شلیک موشک اطلاعی نداشتند (البته با بی تدبیری و پیش از قطعیت علت) شروع به موضع‌گیری نموده و گزارش‌هایی که به ویژه از منابع غربی مبنی بر شلیک موشک رسیده بود را تکذیب می‌کنند اما در نهایت چند روز بعد موضوع رسما پذیرفته می‌شود. در اولی نه فقط خبری از محاکمه دست اندرکاران نیست بلکه واشنگتن پست در تاریخ 23 آوریل 1990 اعلام کرد که فرمانده ناو "کاپیتان ویلیام راجرز" و فرمانده "اسکات لاستیگ" مسئول سامانه‌های جنگی ناو مدال خدمت که به افرادی با خدمات شاخص در ارتش اهدا می‌شود، دریافت کرده‌اند. اما در دومی تحقیقات قضایی آغاز و وعده محاکمه دست اندرکاران و قاصران داده می‌شود.

اگر چه خوی نظامی گری و سلطه‌گری و ابرقدرتی امریکا الگوی ما نیست و نباید قائل به مقایسه یا اقدام مشابه بود، اگر چه هرگز نباید شرایط مشابه بروز کند و مسئولان چه از جهت اجرایی و پیش بینی و چه از جهت تبلیغات و اطلاع‌رسانی و چه آموزش‌های نظامی و مدیریت بحران باید همه نقاط ضعف را پوشش دهند اما مقایسه تبلیغات بعدی و نحوه برخورد کشورها تابلویی از نگاه ابزاری به مسائل انسانی را آشکار می‌کند. به قول داستانی که می‌گفت اگر جوانی با سر تراشیده به سه منطقه مختلف شهر برود، در یکی فکر می‌کنند طرف زندانی و در دیگری سرباز و در دیگری تابع مد و برای جلب توجه چنین کرده است. رخدادهای این چنینی نیز بسته به این که طرفین ماجرا چه کسانی باشند تعاریف و تفاسیر بسیار متفاوتی پیدا می‌کنند.

وجود بیش از 50 ایرانی دارای شهروندی کانادا و مالکیت اوکرائینی هواپیما که احیانا خود را اروپایی و یک سر و گردن بالاتر از آسیایی‌ها و خاورمیانه‌ای‌ها می‌داند و قرار گرفتن ایران در لیست سیاه رسانه‌های غربی که شده در کاهدان هم برای پیدا کردن سوژه خبری مورد نظر دنبال سوزن می‌گردند و حضور گروهک‌های معاند و برانداز، کسانی که حاضرند برای رسیدن به مقصد، شده جنگ و قحطی و ویرانی را به ایران تحمیل کنند بمب خبری را در دنیا منفجر کرد. مسئولان ایرانی دروغگو و پنهان کار معرفی شدند، دولت کانادا طلبکار شده و تا حد عمدی دانستن سقوط هواپیما پیش رفت، امری که حتی یک دلیل ساده منطقی برای آن وجود نداشته بلکه برعکس ساده انگار ترین تحلیل‌گر سیاسی هم شکی در ضرر و زیان این حادثه برای وجهه ایران نداشته است. 

گروهک‌های برانداز مرتب مرثیه سرایی کردند و عده‌ای از خانواده مسافران نیز با توجه به جو سیاسی موجود تبدیل به پیراهن عثمان این گروهک‌ها شدند تا به هر وسیله‌ای شده هر چه بیشتر اقدام به تخریب وجهه سیاسی ایران کنند. اینجاست که شاید باید گفت بخشی از جهان سومی بودن در فکر ماست، این که وقتی امریکا هواپیمای ما را ساقط می‌کند آن را یک حادثه بدانیم اما وقتی که توسط یک نیروی خودی انجام شود آن را جنایت بنامیم و شده به کشور خارجی فشار بیاوریم تا تحریم و تهدید هر چه بیشتری بر کشور وارد شود. 

بدیهی است که رسیدگی همه جانبه، دقیق و منصفانه موضوع و برکناری و مجازات همه عوامل ذیربط و از آن مهمتر اصلاح قوانین و مقررات مربوطه باید در دستور کار قرار بگیرد. اما این مقایسه نشان می‌دهد که سر تراشیده مهم نیست، بلکه کجا و با که بودن مهم است.

هر حادثه ایی باید با عاملان آن برخورد شود ،اما تفاوت پرواز IR655 که توسط ناو آمریکا بر روی آب های نیلگون خلیج  همیشه فارس منهدم شد و ۲۹۰ انسان بی گناه شهید شدند و حتی یک معذرت خواهی از مردم ایران نشد و حتی جهت کشتار مردم بی گناه به فرمانده ناو آمریکا مدال اعطا شد ، در حادثه پرواز اوکراینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد ،معذرت خواهی شد ،و عاملان دخیل در حادثه به میز محاکمه معرفی شدند و نهادهای بین المللی نظارت داشتند .

اما چرا برای رسانه های غربی پرواز اوکراینی به یک مسئله مهم تبدیل و نامی از پرواز IR655  عامل انهدام آن و.... نمی شود ؟؟ تفاوت در شهدا این دو پرواز چیست ؟؟ ۲۹۰ شهید حادثه IR655 با ۱۷۶ شهید حادثه پرواز اوکراینی همگی عزیزان این ملت هستند و تفاوتی در میان آنان نیست ، اما تفاوت آن را برای بعضی متوجه نمی شویم که برای ۱۷۶ شهید کمپین ، .... تشکیل و حتی نام ۲۹۰ شهید IR655 را نمی دانند و به دنبال تقاص عاملان کشتار ۲۹۰ شهید بی گناه حادثه IR655 نیستند.

 

alibagherikahkesh.blog.ir

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی